مفهوم رهبری تجاری یک مشکل بزرگ در عرصه اجرا دارد. وقتی ما این کلمه را می شنویم، مغزمان به سرعت تصویری آشنا را احضار می کند: یک قهرمان کاریزماتیک و برون گرا که روی صحنه ایستاده، با صدایی رسا صحبت می کند و الهام بخش لشکری از پیروان است. این تصویر سینمایی از رهبری آنقدر در فرهنگ ما ریشه دوانده است که میلیون ها فرد بااستعداد و تاثیرگذار، با نگاه کردن به آینه هرگز خود را یک رهبر تجاری نمی بینند، صرفا به این دلیل که با این کلیشه مطابقت ندارند.
اما این تصویر نه تنها منسوخ، بلکه عمیقا گمراه کننده است. در اقتصاد پیچیده و دانش بنیان امروز موثرترین رهبران تجاری اغلب قهرمانان روی صحنه نیستند؛ آنها معماران ساکت پشت صحنه اند. این مقاله یک مانیفست برای این قهرمانان گمنام است. ما قصد داریم دو فلسفه کاملا متضاد رهبری را بررسی کنیم تا نشان دهیم چرا آینده، متعلق به کسانی است که به جای تلاش برای درخشیدن در نورافکن خود به یک فانوس دریایی تبدیل می شوند.

این، همان مدل کلاسیک و آشنای رهبری است. در این جهان بینی رهبر در مرکز صحنه قرار دارد و یک نورافکن قدرتمند مستقیما بر روی او تابیده شده است. او منبع الهام، تصمیم گیری و چشم انداز است. قدرت او از اقتدار رسمی، کاریزمای شخصی و توانایی اش در سخنرانی های پرشور نشأت می گیرد.
ابزارهای اصلی این رهبر عبارتند از
• دستور دادن: او مسیر را تعیین می کند و از دیگران انتظار دارد که دنباله روی کنند.
• انگیزه دادن: با استفاده از شور و هیجان، تیم را به حرکت وا می دارد.
• دیده شدن: وی چهره عمومی سازمان است و موفقیت، مستقیما به نام او گره خورده است.
مطلب مرتبط: چطور رهبر تجاری چابکی باشیم؟
این مدل اشتباه نیست. در شرایط بحرانی یا در مراحل اولیه یک استارتآپ گاهی به یک رهبر قاطع و الهام بخش نیاز است که بتواند به سرعت یک تیم را متحد کند، اما این مدل در دنیای پیچیده مدرن با سه محدودیت ذاتی و خطرناک روبهرو است:
۱. شکنندگی: این مدل، یک نقطه شکست واحد ایجاد می کند. اگر رهبر تجاری اشتباه کند یا سازمان را ترک نماید، کل ساختار فرو می پاشد.
۲. خفه کردن نوآوری: در این مدل، بهترین ایده ها باید از بالا به پایین بیایند. این فرهنگ، به طور ناخودآگاه، کارمندان را از به چالش کشیدن وضع موجود یا ارائه ایده های رادیکال می ترساند.
۳. مقیاس ناپذیری: یک رهبر تجاری هر چقدر هم که درخشان باشد، تنها می تواند بر تعداد محدودی از افراد نظارت مستقیم داشته باشد. با رشد سازمان این مدل به یک گلوگاه تبدیل می شود.
رهبری نورافکن، یک بازی مبتنی بر توجه است و در این بازی توجه همیشه یک منبع محدود و متمرکز است. به همین خاطر در دنیای مدرن جایی برای رهبران تجاری این چنینی نیست!
رهبری به مثابه فانوس دریایی

حالا یک تصویر کاملا متفاوت را در نظر بگیرید: یک فانوس دریایی. او در مرکز صحنه نیست؛ بلکه در حاشیه، بر روی یک صخره محکم ایستاده است. او فریاد نمی زند و به دنبال جلب توجه نیست. او تنها یک کار را به طور مداوم، قابل اعتماد و بی نقص انجام می دهد: نور می تاباند تا کشتی های دیگر بتوانند مسیر خود را با خیال راحت پیدا کنند. این، مدل رهبری نامرئی است.
این رهبر تجاری قدرت خود را از اقتدار رسمی به دست نمی آورد؛ بلکه آن را از اعتماد و صلاحیت کسب می کند. اینها افرادی هستند که شاید هیچ عنوان مدیریتی ای نداشته باشند، اما وقتی آنها صحبت می کنند همه گوش می دهند. آنها رهبر تجاری هستند، نه به این دلیل که باید باشند، بلکه به این دلیل که دیگران انتخاب کرده اند از آنها پیروی کنند. این مدل رهبری، بر سه ستون مهارتی بنا شده است:
۱. هنر روشنگری
یک فانوس دریایی به کشتی ها نمی گوید به کجا بروند. او فقط صخره ها را نشان می دهد و مسیر امن را روشن می کند. تصمیم نهایی، با خود کاپیتان کشتی است. یک رهبر نامرئی نیز همین کار را می کند.
• سوالات قدرتمند: به جای ارائه راه حل، او با پرسیدن سوالاتی مانند «از چه زاویه دیگری می توانیم به این مشکل نگاه کنیم؟» یا «چه فرضیاتی را در نظر نگرفته ایم؟»، ذهن تیم را به چالش می کشد و به آنها کمک می کند تا خودشان به پاسخ برسند. این فرآیند، حس مالکیت و توانمندی را در تیم ایجاد می کند.
• به اشتراک گذاری اطلاعات: او دانش و زمینه را به صورت شفاف با دیگران به اشتراک می گذارد تا آنها بتوانند بهترین تصمیمات ممکن را بگیرند. او به جای آنکه قدرت را با انحصار اطلاعات حفظ کند، آن را با توزیع اطلاعات، گسترش می دهد.
۲. هنر ثبات به جای کاریزما
یک فانوس دریایی تنها در صورتی مفید است که کاملا قابل اعتماد باشد. اگر گاهی روشن و گاهی خاموش باشد، از یک راهنما به یک خطر تبدیل می شود. رهبران نامرئی قدرت خود را از ثبات و قابلیت پیش بینی به دست می آورند.
• قابلیت اعتماد: چنین رهبر تجاری وقتی قولی می دهد، به آن عمل می کند. وقتی مسئولیتی را می پذیرد، آن را به بهترین شکل به پایان می رساند. این ثبات رفتاری در طول زمان، یک «سرمایه اعتماد» غیرقابل تخریب ایجاد می کند.
• گوش دادن واقعی: این شاید مهمترین مهارت باشد. او به جای اینکه منتظر نوبت خود برای صحبت کردن باشد، با همدلی کامل به نگرانی ها و ایده های دیگران گوش می دهد. در سال ۱۹۸۶، فاجعه انفجار شاتل فضایی چلنجر رخ داد. بعدها مشخص شد که مهندسان بارها و بارها درباره نقص فنی واشرهای در دمای پایین هشدار داده بودند، اما مدیران مافوق به این صداهای ساکت گوش نداده بودند. یک رهبر فانوسی این هشدارها را می شنود، زیرا می داند که مهمترین اطلاعات، اغلب از ساکت ترین افراد در اتاق می آید.
۳. هنر بزرگ نمایی دیگران به جای خود
وظیفه یک فانوس دریایی دیده شدن خودش نیست؛ بلکه کمک به دیده شدن دیگران است. یک رهبر نامرئی موفقیت خود را با موفقیت اطرافیانش می سنجد.
• پاسکاری اعتبار: وقتی یک پروژه موفق می شود او به سرعت موفقیت را به تیم نسبت می دهد و از تک تک اعضا نام می برد. او درک می کند که قدرت او زمانی افزایش می یابد که دیگران احساس قدرتمندی کنند.
• یک مربی حرفه ای: او از رشد و پیشرفت دیگران صادقانه لذت می برد. اد کاتمل، یکی از بنیانگذاران پیکسار، نمونه کاملی از یک رهبر فانوس دریایی است. او خود یک کارگردان انیمیشن نبود. در عوض یک سیستم و یک فرهنگ را معماری کرد که در آن، خلاق ترین کارگردانان جهان می توانستند بهترین کار خود را انجام دهند. او به جای اینکه ستاره نمایش باشد، صحنه را برای درخشش دیگر ستاره ها ساخت.
مطلب مرتبط: مهارت هایی برای تبدیل شدن به رهبر تجاری بهتر
سخن پایانی
رهبری یک انتخاب است، نه یک موقعیت. شما برای رهبری کردن نیازی به اجازه کسی ندارید. شما نیازی به یک عنوان پرطمطراق روی کارت ویزیت خود ندارید. شما می توانید همین فردا، از همین جایی که هستید، رهبری را انتخاب کنید.
شما می توانید انتخاب کنید که به جای صحبت کردن، بیشتر گوش دهید. می توانید انتخاب کنید که به جای دستور دادن، سوالات بهتری بپرسید. می توانید انتخاب کنید که به جای گرفتن اعتبار برای خودتان، همکار کناری تان را تحسین کنید. اینها اقدامات کوچکی هستند، اما در طول زمان، صخره اعتماد شما را می سازند و نور فانوس دریایی شما را روشن می کنند.
جهان به اندازه کافی رهبران نورافکن دارد؛ افرادی که به دنبال صحنه و تشویق هستند اما چیزی که جهان به شدت به آن نیازمند است، فانوس های دریایی بیشتری است؛ رهبران ساکت، باثبات و قابل اعتمادی که در سکوت، به دیگران کمک می کنند تا مسیر خود را در شب های توفانی پیدا کنند. این، رهبری واقعی است.
منابع: