آیا کسب و کار شما آماده نسل جدید سئو هست؟

بیایید با هم در زمان سفر کنیم. سال ۲۰۲۸ است؛ جک یک معمار جویای نام در حال برنامه‎ریزی برای اولین سفر خود به ژاپن است. او از دستیار هوش مصنوعی خود می پرسد: «یک برنامه سفر 10 روزه برای کسی که برای اولین بار به ژاپن می رود، علاقه مند به معماری مدرن است اما بودجه متوسطی دارد، طراحی کن». در عرض چند ثانیه، هوش مصنوعی یک پاسخ بی نقص ارائه می دهد: یک برنامه روز به روز با پیشنهاد هتل، لینک رزرو قطار و حتی توضیحات تاریخی درباره ساختمان های پیشنهادی. به نظر می‎رسد که سفر جست وجوی جک در همین نقطه به پایان رسیده است. 

اما او یک کار عجیب انجام می دهد. او به پایین پاسخ اسکرول کرده و بر روی یکی از لینک های کوچک استناد شده در انتهای پاسخ کلیک می کند. چرا؟ چون می خواهد خودش هم مطمئن شود. او هنوز یاد و خاطره دوران ماقبل سئو در عرصه کسب و کار را به یاد دارد. در این دنیای جدید سئو با هوش مصنوعی این «چرا» تنها سوالی است که اهمیت دارد. این مقاله یک راهنمای فنی برای بهینه سازی نیست؛ این یک دستورالعمل برای بقا در اقتصاد جدیدی است که در آن ارز رایج دیگر کلیک نیست، بلکه حقیقت است.

از سئو تا هوش مصنوعی

برای درک اینکه چرا کلیک جک یک معجزه کوچک است، باید ابتدا به یاد بیاوریم که اینترنت چگونه کار می کرد. برای دو دهه سئو یک بازی بزرگ بود؛ یک مسابقه تسلیحاتی دیجیتال برای جلب توجه الگوریتم گوگل. در این بازی هدف فتح یک ملک دیجیتال بسیار ارزشمند بود: جایگاه شماره یک در صفحه نتایج. کسب و کارها ارتشی از تاکتیک ها را به کار می گرفتند (از تحقیق کلمات کلیدی گرفته تا ساختن لینک) تا به گوگل ثابت کنند که آنها بهترین پاسخ برای یک سوال مشخص هستند.

این مدل یک اقتصاد کلیک را خلق کرد. پیروزی با تعداد بازدیدکنندگان سنجیده می شد. گوگل یک راهنما بود که شما را به هزاران مقصد مختلف هدایت می کرد و هر کسب و کاری تلاش می کرد تا مقصد جذاب تری باشد. هوش مصنوعی مولد، این جهان را در حال ویران کردن است. 

گوگل از یک راهنما به یک مقصد تبدیل می شود. او دیگر شما را به بهترین کتاب ها ارجاع نمی دهد؛ او خودش تمام کتاب ها را خوانده و خلاصه آنها را برای شما می نویسد. این پدیده که تجربه مولد جست وجو (SGE) نام دارد، یک فاجعه برای محتوای متوسط است. 

مطلب مرتبط: سئو در دنیای پساگوگل

هوش مصنوعی اینترنت را به یک دشت صاف تبدیل می کند؛ او تمام اطلاعات عمومی را می بلعد، آنها را هضم می کند و در یک بسته زیبا و بدون نیاز به کلیک به کاربر تحویل می دهد. پس اگر محتوای شما، چیزی است که به راحتی قابل خلاصه سازی باشد، شما در خطر انقراض قرار دارید. کلیک جک یک تصادف نبود. این یک انتخاب آگاهانه بود. او بر روی آن لینک کلیک کرد، زیرا هوش مصنوعی با تمام قدرتش، نمی توانست نوع خاصی از ارزش را برای او بازتولید کند. بقای شما در این دنیای جدید به توانایی‎تان در خلق همین «ارزش غیرقابل خلاصه سازی» بستگی دارد. بیایید این مفهوم را کالبدشکافی کنیم.

خلق حقیقت دست اول

اولین و قدرتمندترین نوع ارزش غیرقابل خلاصه سازی حقیقت دست اول است. هوش مصنوعی یک کتابدار بی نظیر است؛ او می تواند تمام دانش موجود در جهان را خلاصه و ترکیب کند، اما او یک دانشمند نیست؛ او نمی تواند دانش جدیدی خلق کند که پیش از این وجود نداشته است. وظیفه شما، ساختن یک آزمایشگاه است.

•    داده های اصیل: به جای نوشتن مقاله ای درباره «آمار بازاریابی در سال ۲۰۲۴» با استفاده از داده های دیگران نظرسنجی خودتان را اجرا کنید. با هزار بازاریاب مصاحبه کنید و داده های کاملا جدید و منحصر به فردی را منتشر نمایید. هوش مصنوعی نمی تواند این داده را خلاصه کند؛ او مجبور است به شما به عنوان «منبع اصلی» استناد کند. شرکت هایی مانند مک کینزی یا گارتنر، امپراتوری خود را بر پایه همین اصل بنا کرده اند.

•    تجربه زیسته و عمیق: وب سایت وایرکاتر (Wirecutter)، متعلق به نیویورک تایمز، را در نظر بگیرید. آنها برای پیدا کردن «بهترین صندلی اداری»، صدها ساعت وقت صرف نمی کنند که مقالات دیگران را بخوانند. آنها ده ها صندلی را می خرند، تیمی از متخصصان آنها را برای ماه ها آزمایش می کنند و نتایج را با جزییاتی وسواس گونه منتشر می نمایند. این تجربه است. هوش مصنوعی می تواند بگوید «اکثر منتقدان این صندلی را دوست دارند»، اما نمی تواند بگوید «پس از ۸۷ ساعت نشستن، مهندس ما متوجه یک صدای جیرجیر کوچک در پایه سمت چپ شد». این سطح از جزییات ناشی از تجربه واقعی، غیرقابل خلاصه سازی است.

•    مطالعات موردی: اگر شما یک آژانس بازاریابی هستید، به جای نوشتن مقاله ای با عنوان «۵ راه برای بهبود سئو»، یک مطالعه موردی عمیق درباره اینکه چگونه سئوی یکی از مشتریان تان را ۳۰۰ درصد بهبود بخشیده اید، بنویسید. این یک داستان واقعی، با داده های واقعی و نتایج واقعی است. این یک حقیقت دست اول است.

ارزش به مثابه ابزارهای تعاملی

دومین نوع ارزش ابزار است. هوش مصنوعی می تواند به شما بگوید که چگونه از یک ابزار استفاده کنید، اما نمی تواند خود ابزار باشد. اگر سایت شما تنها مجموعه ای از مقالات اطلاعاتی باشد، در خطر هستید اما اگر به یک جعبه ابزار تعاملی تبدیل شود، به یک مقصد ضروری تبدیل خواهید شد.

•    ماشین حساب ها و محاسبه کننده ها: وب سایت های املاک و مستغلات که ماشین حساب های وام مسکن ارائه می دهند، ارزشی فراتر از یک مقاله درباره «نحوه محاسبه اقساط وام» خلق می کنند. آنها به کاربر اجازه می دهند تا با وارد کردن داده های شخصی خود، یک پاسخ فوری و شخصی سازی شده دریافت کند. هوش مصنوعی می تواند فرمول را توضیح دهد، اما نمی تواند این محاسبه تعاملی را جایگزین کند.

•    قالب ها (Templates) و منابع قابل دانلود: شرکت هاب اسپات  (HubSpot)استاد این بازی است. آنها نه تنها مقالاتی درباره نحوه ساختن یک تقویم محتوا می نویسند، بلکه یک «قالب تقویم محتوای رایگان» را نیز برای دانلود در اختیار شما قرار می دهند. این یک ابزار است. شما برای استفاده از آن، باید به وب سایت آنها بروید.

•    آزمون های شخصیت شناسی: آزمون هایی با عنوان «کدام سبک مدیریتی برای شما مناسب است؟» یا «وضعیت سلامت برند شما چگونه است؟»، کاربر را به یک سفر تعاملی و شخصی دعوت می کنند. نتیجه این آزمون، یک پاسخ شخصی سازی شده است که هوش مصنوعی نمی تواند آن را از پیش تولید کند.

خلق هویت و جامعه

این عمیق ترین و پایدارترین نوع ارزش است. هوش مصنوعی می تواند به تمام سوالات شما پاسخ دهد، اما نمی تواند به یک نیاز بنیادین انسانی پاسخ دهد: نیاز به تعلق و اعتماد. مردم فقط به دنبال اطلاعات نیستند؛ آنها به دنبال این هستند که بدانند به چه کسی می توانند اعتماد کنند.

مطلب مرتبط: بهینه سازی موتورهای مولد (GEO): جانشین هوشمند سئو

•    برند به مثابه یک فیلتر: چرا مردم در گوگل جست وجو می کنند «بهترین فیلم های سال به انتخاب ایندی وایر»؟ زیرا «ایندی وایر» یک برند با یک دیدگاه مشخص و یک سلیقه قابل اعتماد است. آنها به دنبال لیست تمام فیلم ها نیستند؛ آنها به دنبال لیستی هستند که از فیلتر یک منبع معتبر عبور کرده باشد. در دنیایی پر از پاسخ های هوش مصنوعی که اغلب بی روح و فاقد دیدگاه هستند، داشتن یک «صدای» انسانی، منحصر به فرد و قابل اعتماد، به یک مزیت رقابتی فوق العاده تبدیل می شود.

•    جامعه به مثابه مقصد: گاهی اوقات ارزشمندترین محتوا، چیزی نیست که شما تولید می کنید، بلکه گفت وگویی است که در اطراف محتوای شما شکل می گیرد. یک کاربر ممکن است برای خواندن یک نقد و بررسی به وب سایت شما بیاید، اما برای خواندن صدها «نظر» کاربران واقعی در زیر آن نقد، در آنجا باقی بماند. ساختن یک جامعه فعال، یک خندق دفاعی است که هوش مصنوعی هرگز نمی تواند از آن عبور کند. او می تواند اطلاعات را خلاصه کند، اما نمی تواند حس تعلق و تجربه مشترک انسانی را بازتولید نماید.

•    شخصیت به مثابه جاذبه: نویسندگانی مانند جیمز کلیر (نویسنده کتاب عادت های اتمی)، یک فندوم ساخته اند. طرفداران او به دنبال خلاصه ای از ایده های او نیستند؛ آنها به دنبال «صدای» او، «داستان های» او و «دیدگاه» منحصر به فرد او هستند. ساختن یک برند شخصی قوی برای نویسندگان و متخصصان شما، آنها را از منابع قابل جایگزین به مقاصد غیرقابل جایگزین تبدیل می کند.

سخن پایانی

برگردیم به مثال ابتدای مقاله؛ کلیک جک تصادفی نبود. او بر روی آن لینک کلیک کرد، زیرا آن لینک قول یکی از این سه نوع ارزش را می داد: یک تحقیق دست اول، یک ابزار تعاملی یا صدای یک برند قابل اعتماد. آینده سئو، دیگر یک بازی تاکتیکی برای فریب دادن الگوریتم ها نیست. این یک بازگشت عمیق و استراتژیک به اصول اولیه است. این یک چالش برای تبدیل شدن از یک تولیدکننده محتوای متوسط به یک معمار ارزش اصیل است. هوش مصنوعی دشمن سئو نیست؛ او بزرگ ترین پاک کننده حد وسط بودن در تاریخ اینترنت است. او در حال کشتن بازی قدیمی است تا جا را برای یک بازی بسیار جالب تر، معنادارتر و در نهایت سودآورتر باز کند.

منابع:

https://www.entrepreneur.com

https://victorious.com