در سال های ابتدایی قرن بیستم یکی از حیاتی و پیچیده ترین مشاغل در هر کلانشهری اپراتور تلفنخانه بود. این افراد در قلب یک معبد از سیم ها و دوشاخه ها می نشستند. تمام جریان اطلاعات شهر از میان ذهن و انگشتان آنها عبور می کرد، اما با ظهور تلفنخانه های خودکار این شغل به طور کامل ناپدید شد. نکته تکان دهنده اینجاست: تکنولوژی نیاز به ارتباط را از بین نبرد؛ برعکس، آن را هزاران برابر کرد. امروز مدیران میانی در سازمان های مدرن در همان نقطه عطفی ایستاده اند که اپراتورهای تلفنخانه یک قرن پیش در آن قرار داشتند.
برای دهه ها بخش بزرگی از ارزش یک مدیر در نقش او به عنوان یک تلفنخانه انسانی تعریف می شد: دریافت اطلاعات از بالا، توزیع وظایف به پایین، پیگیری پیشرفت و گزارش دهی نتایج. هوش مصنوعی تلفنخانه خودکار قرن بیست و یکم است و این وظایف اداری و ارتباطی را با سرعتی فرا انسانی و دقتی بی نقص انجام می دهد.
بنابراین این گزاره که «هوش مصنوعی جایگزین مدیران نخواهد شد» یک حقیقت آرامش بخش نیست؛ این یک هشدار بی رحمانه است. هوش مصنوعی جایگزین نیاز به رهبری تجاری نخواهد شد، اما به طور قطع، مدیرانی را که تعریف خود را از مدیریت به رهبری ارتقا ندهند، منقرض خواهد کرد.
مدیر به مثابه یک پردازنده انسانی

برای درک عمق این تحول باید با صداقتی بی رحمانه به ماهیت بخش بزرگی از کار یک مدیر سنتی نگاه کنیم. بخش قابل توجهی از روز کاری یک مدیر، صرف وظایفی می شود که می توان آنها را پردازش اطلاعات انسانی نامید. این وظایف شامل موارد زیر است:
• توزیع و تخصیص کار: دریافت یک هدف استراتژیک از مدیریت ارشد و شکستن آن به وظایف کوچک تر برای اعضای تیم.
• نظارت بر پیشرفت: برگزاری جلسات هفتگی برای پرسیدن سوال تکراری «وضعیت پروژه X چیست؟» و جمع آوری گزارش های پیشرفت فردی.
• سنتز و گزارش دهی : جمع آوری داده ها از منابع مختلف، تبدیل آنها به یک گزارش قابل فهم و ارائه آن به مدیریت بالاتر.
• مدیریت منابع: زمان بندی شیفت ها، تایید درخواست های مرخصی و اطمینان از در دسترس بودن منابع لازم برای یک پروژه.
• دروازه بانی اطلاعات: عمل کردن به عنوان یک نقطه اتصال میان تیم خود و سایر بخش های سازمان.
در تمام این موارد، مدیر به عنوان یک واسطه یا پردازنده عمل می کند. این وظایف در گذشته به دلیل عدم وجود ابزارهای بهتر حیاتی بودند، اما امروز هوش مصنوعی در حال بلعیدن تک تک این وظایف است و این کار را بهتر سریع تر و با سوگیری کمتر از هر انسانی انجام می دهد.
مطلب مرتبط: در قبال هوش مصنوعی باید چه رفتاری در پیش بگیریم؟
چگونه هوش مصنوعی به هنر مدیریت کمک می کند؟

ابزارهای مدرن مدیریتی که با هوش مصنوعی تقویت شده اند، دیگر ابزارهای غیرفعال نیستند؛ آنها به همکاران فعال و هوشمند تبدیل شده اند.
• تحلیل عملکرد بی طرفانه: پلتفرم های مدیریت پروژه مانند آسانا که با هوش مصنوعی یکپارچه شده اند، می توانند به طور خودکار پیشرفت تیم را براساس داده های واقعی رصد کنند. آنها می توانند تشخیص دهند که کدام عضو تیم با حجم کاری بیش از حد مواجه است، کدام پروژه از برنامه عقب مانده و کجا گلوگاه های بهره وری وجود دارد، بدون نیاز به یک جلسه گزارش گیری.
• تخصیص هوشمند منابع: ابزارهای هوش مصنوعی می توانند با تحلیل مهارت ها و بار کاری فعلی هر عضو تیم، به طور خودکار بهترین فرد را برای یک وظیفه جدید پیشنهاد دهند یا حتی برنامه های کاری پیچیده را برای حداکثر کارایی بهینه کنند.
• بهبود عملکرد مبتنی بر داده: پلتفرم هایی مانند سلز فورس (SalesForce) می توانند به مدیران فروش، تحلیل های دقیقی در مورد عملکردشان ارائه دهند، مکالمات موفق را شناسایی کرده و بازخوردهای شخصی سازی شده برای بهبود ارائه دهند. این یک مربی همیشه حاضر است که عملکرد را براساس داده های واقعی و نه برداشت های شخصی، تحلیل می کند.
• خلاصه سازی و ارتباطات خودکار: هوش مصنوعی می تواند به طور خودکار رونوشت یک جلسه یک ساعته را به پنج نکته کلیدی تبدیل کرده و وظایف تعریف شده را برای هر فرد ارسال کند. این کار به تنهایی، ساعت ها از وقت یک مدیر را آزاد می کند.
این اتوماسیون به معنای بی اهمیت شدن مدیر نیست. برعکس، این یک «پاکسازی» بزرگ است. هوش مصنوعی در حال جارو کردن تمام وظایف اداری و تکراری است تا فضا را برای کارهایی که واقعا اهمیت دارند و عمیقا انسانی هستند، باز کند.
منطقه امن انسانی: جایی که هیچ الگوریتمی نمی تواند جایگزین شما شود!

وقتی تمام وظایف یک پردازنده از مدیر گرفته شود، چه چیزی باقی می ماند؟ جوهر رهبری تجاری. اینها حوزه هایی هستند که هوش مصنوعی، حداقل در آینده قابل پیش بینی، توانایی رقابت در آنها را ندارد.
• همدلی و هوش هیجانی: یک الگوریتم می تواند کاهش بهره وری یک کارمند را تشخیص دهد، اما نمی تواند بفهمد که این کاهش به دلیل مشکلات شخصی، فرسودگی شغلی یا یک تعارض حل نشده با همکارش است. تنها یک رهبر انسانی می تواند با یک کارمند ناامید، یک گفتوگوی همدلانه داشته باشد، به او انگیزه بدهد و فضایی از امنیت روانی ایجاد کند.
• خلق معنا و چشم انداز: بزرگترین وظیفه یک رهبر، پاسخ دادن به سوال «چرا؟» است. چرا کار ما اهمیت دارد؟ ما به دنبال رسیدن به چه چیزی هستیم؟ هوش مصنوعی می تواند «چگونه» را بهینه کند، اما نمی تواند یک چشم انداز الهام بخش خلق کرده و یک تیم را حول یک هدف مشترک، متحد کند.
• توسعه استعدادهای پیچیده: یک ابزار هوش مصنوعی می تواند مهارت های فنی را آموزش دهد، اما تنها یک مربی انسانی می تواند به یک کارمند جوان کمک کند تا مسیر شغلی خود را پیدا کند، با عدم قطعیت کنار بیاید و به بهترین نسخه از خودش تبدیل شود. این فرآیند، یک فرآیند عمیقا رابطه ای و مبتنی بر اعتماد است.
نقشه راه بقا در عصر هوش مصنوعی

مدیرانی که در این دوران جدید شکوفا خواهند شد، کسانی هستند که این تغییر را با آغوش باز می پذیرند و به طور فعال به مدیران نوآور تبدیل می شوند. آنها از هوش مصنوعی نه به عنوان یک تهدید، که به عنوان قدرتمندترین دستیار تاریخ استفاده می کنند.
مطلب مرتبط: تأثیر هوش مصنوعی مولد بر تمامی ردیف های شغلی می تواند در ابعاد کم یا زیاد رخ دهد
بد نیست به طور آگاهانه تمام وظایف اداری (از زمان بندی و گزارش گیری گرفته تا تحلیل های اولیه) را به ابزارهای هوش مصنوعی واگذار کنید. به جای مبارزه با آن، به یک کاربر حرفه ای این ابزارها تبدیل شوید.
اگر وقت شما دیگر صرف جلسات گزارش گیری نمی شود، باید آن را در کجا سرمایه گذاری کنید؟ تقویم یک مدیر مدرن باید پر از جلسات انفرادی عمیق، کارگاه های توفان فکری استراتژیک و زمان های «بدون برنامه» برای تفکر و مشاهده تیمش باشد. بزرگترین ارزش شما، توانایی شما در شکل دادن به «نحوه» کار کردن تیم تان با یکدیگر است. بر روی ایجاد فرهنگ بازخورد صادقانه، همکاری خلاقانه و امنیت روانی تمرکز کنید.
در کلاس های مذاکره، حل تعارض، گوش دادن فعال و سخنرانی عمومی سرمایه گذاری کنید. اینها مهارت های «نرم» دیروز و مهارت های «قدرت» امروز هستند.
یادتان باشد، وقتی تلفنخانه های خودکار از راه رسیدند، اپراتورها منقرض شدند، اما صنعت ارتباطات منفجر شد و میلیون ها شغل جدید و پیچیده تر در زمینه هایی مانند مهندسی شبکه، خدمات مشتری و بازاریابی خلق کرد. هوش مصنوعی نیز همین کار را با حرفه مدیریت خواهد کرد. نقش مدیر به مثابه اپراتور در حال مرگ است، اما نیاز به رهبری به مثابه ارتباط انسانی هرگز تا این حد حیاتی نبوده است. انتخاب پیش روی هر مدیر، ساده اما بی رحمانه است: یا به یک اثر موزه از دوران گذشته مدیریت تبدیل شوید یا ابزارهای جدید را در آغوش گرفته و به معماری تبدیل شوید که با استفاده از آنها، تیم هایی خلاق تر، باانگیزه تر و عمیقا انسانی تر از هر زمان دیگری می سازد.
منابع:
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/