در ذهن بسیاری تصویر مدیرعامل همچنان شبیه به یک شخصیت دور از دسترس در طبقه آخر یک آسمان خراش شیشه ای است؛ فردی که تصمیمات بزرگ می گیرد، با اعداد و ارقام سر و کار دارد و ارتباطش با بدنه سازمان به چند ایمیل رسمی و جلسات هیأت مدیره محدود می شود. این تصویر کلیشه ای، که روزی نماد قدرت و اقتدار بود، در دنیای کسب و کار امروز به یک نقطه ضعف خطرناک تبدیل شده است؛ چراکه عصر رهبری از پشت درهای بسته به پایان رسیده است.
امروزه شرکت ها با چالش هایی بی سابقه روبه رو هستند؛ از رقابت شدید بر سر جذب استعدادها گرفته تا نیاز به نوآوری مداوم و حفظ انگیزه در تیم هایی که به صورت حضوری، دورکار یا ترکیبی فعالیت می کنند. در چنین فضایی دیگر نمی توان کارمندان را تنها با حقوق و مزایا راضی و وفادار نگه داشت. نسل جدید نیروی کار به دنبال معنا، تعلق و رهبرانی است که آنها را نه به عنوان یک منبع، بلکه به عنوان یک انسان ببینند. ساختن این پل ارتباطی دیگر یک انتخاب از روی خوش قلبی نیست، بلکه یک استراتژی حیاتی برای موفقیت و بقای سازمان است، اما چگونه یک مدیرعامل می تواند از برج ریاست خود پایین بیاید و ارتباطی واقعی با کارمندانش برقرار کند؟ ما در این مقاله قرار است راهکارهایی برای انجام این ماموریت غیرممکن به شما پیشنهاد دهیم.
از برج پایین بیایید: هنر حضور و در دسترس بودن
اولین و مهمترین قدم برای شکستن موانع، حضور فیزیکی و ذهنی در میان کارمندان است. مدیریت از طریق قدم زدن در راهروها یک مفهوم قدیمی است که امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. این کار به معنای خروج از دفتر کار و قدم زدن در فضاهای عمومی شرکت بدون هیچ دستور کار مشخصی است. هدف، مشاهده، گوش دادن و ایجاد فرصت هایی برای گفت وگوهای برنامه ریزی نشده است.
مطلب مرتبط: مدیریت ارتباط با کارمندان: ایجاد پل ارتباطی درون سازمان
این حضور نباید تصنعی باشد. صرف ناهار در کافه تریا، شرکت در یک گفت وگوی خودمانی کنار دستگاه قهوه ساز یا حتی نشستن در یک فضای کار اشتراکی برای چند ساعت در هفته پیام قدرتمندی را ارسال می کند: «من یکی از شما هستم».
این حرکات ساده سلسله مراتب را کمرنگ کرده و مدیرعامل را از یک شخصیت ترسناک به یک هم تیمی در دسترس تبدیل می کند. تیم کوک، مدیرعامل اپل، اغلب در محوطه دفتر مرکزی این شرکت دیده می شود که با کارمندان صحبت می کند. این رویکرد به ظاهر ساده، فرهنگی از شفافیت و نزدیکی را ترویج می دهد که در شرکت های بزرگ به ندرت دیده می شود.
استاد هنر گوش دادن شوید: فراتر از جلسات رسمی
بیشتر مدیران عامل به صحبت کردن عادت دارند، اما رهبران بزرگ با گوش دادن شناخته می شوند. ایجاد کانال هایی برای شنیدن صدای واقعی کارمندان بدون فیلتر مدیران میانی یک ضرورت است. این کار می تواند در قالب های مختلفی انجام شود. برگزاری جلسات معکوس که در آن ۹۰ درصد زمان به سوالات بی پرده کارمندان و پاسخ های صادقانه مدیرعامل اختصاص دارد، یکی از این روش هاست.
روش موثر دیگر، برگزاری جلسات پرشی (Skip-Level Meetings) است. در این جلسات مدیرعامل مستقیما با کارمندانی که دو یا چند سطح پایین تر از او هستند، به صورت گروهی یا انفرادی دیدار می کند. این کار به او اجازه می دهد تا دیدی بدون واسطه از چالش ها و ایده هایی که در خط مقدم سازمان وجود دارد به دست آورد. ساتیا نادلا با تغییر فرهنگ مایکروسافت به یک فرهنگ مبتنی بر همدلی و یادگیری مداوم نشان داد که گوش دادن فعال به کارمندان چگونه می تواند یک غول فناوری را از نو زنده کند.
آسیب پذیری استراتژیک: داستان بگویید و انسان باشید
کارمندان به دنبال رهبرانی هستند که بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند، نه ربات های بی نقصی که فقط از موفقیت حرف می زنند. به اشتراک گذاشتن داستان های شخصی، از جمله داستان های مربوط به شکست ها و درس هایی که از آنها آموخته اید، یک ابزار فوق العاده قدرتمند برای انسان سازی رهبری است. وقتی یک مدیرعامل با شجاعت در مورد یک چالش یا اشتباهی که مرتکب شده صحبت می کند، به دیگران این مجوز را می دهد که آنها نیز کامل نباشند و ریسک کنند.
مطلب مرتبط: تعامل مدیر با کارمندان
علاوه بر این، مدیرعامل باید راوی اصلی داستان و چرایی وجود شرکت باشد. کارمندان باید بدانند که کار روزمره آنها در چه تصویر بزرگ تری قرار می گیرد. به جای تمرکز صرف بر اهداف مالی سه ماهه، در مورد تاثیری که شرکت بر زندگی مشتریان یا جامعه می گذارد صحبت کنید. این کار به شغل افراد معنا می بخشد و آنها را به چیزی فراتر از یک چک حقوقی متصل می کند.
خاطره سازی کنید: قدرت فعالیت های غیرکاری
ارتباطات عمیق انسانی، اغلب در خارج از چارچوب های کاری شکل می گیرند. فراهم کردن فرصت هایی برای تعاملات غیررسمی می تواند به طور شگفت انگیزی به تقویت روحیه تیمی و وفاداری کمک کند. البته این به معنای ترتیب دادن مهمانی های اجباری نیست. برنامه ریزی برای یک روز داوطلبانه که در آن همه اعضای شرکت، از جمله مدیرعامل، در یک فعالیت اجتماعی مشترک شرکت می کنند، می تواند تجربه ای بسیار پیونددهنده باشد. برند پوشاک پاتاگونیا، که فرهنگ سازمانی آن عمیقا با ماموریت های زیست محیطی گره خورده است، نمونه بارزی از شرکتی است که با ایجاد تجربیات مشترک معنادار، کارمندانش را به حامیان پرشور برند تبدیل می کند. حتی برگزاری کارگاه های کوچک خلاقیت یا دعوت از گروه های کوچک کارمندان برای یک صبحانه غیررسمی با مدیرعامل، می تواند فضایی برای گفت وگوهای متفاوت و عمیق تر ایجاد کند.
استفاده از فناوری: نزدیکی در عصر دیجیتال
در دنیای کار ترکیبی و دورکاری، فناوری می تواند یک شمشیر دولبه باشد. می تواند فاصله ها را بیشتر کند یا به ابزاری برای ارتباطی صمیمانه تر تبدیل شود. یک مدیرعامل هوشمند، از ابزارهای دیجیتال برای نشان دادن حضور خود استفاده می کند.
ارسال یک ویدئوی کوتاه و غیررسمی دو دقیقه ای به صورت هفتگی برای تمام شرکت، که در آن مدیرعامل در مورد آخرین تحولات یا چالش ها صحبت می کند، می تواند بسیار تاثیرگذارتر از یک ایمیل طولانی و رسمی باشد. حضور فعال و پاسخگویی به نظرات در کانال های ارتباطی داخلی شرکت مانند اسلک یا مایکروسافت تیمز نشان می دهد که مدیرعامل در دسترس است و به مکالمات روزمره اهمیت می دهد. جشن گرفتن موفقیت های کوچک و بزرگ به صورت عمومی در این پلتفرم ها و تبریک گفتن مستقیم به افراد، راهی کم هزینه و پربازده برای نشان دادن قدردانی است.
مطلب مرتبط: مدیریت بهتر کسب و کار با ایجاد ارتباط صمیمانه در محیط کار
سخن پایانی
ارتباط موثر مدیرعامل با کارمندان، دیگر مجموعه ای از تاکتیک های مدیریتی نیست؛ بلکه نشان دهنده یک تغییر اساسی در فلسفه رهبری است. رهبران تجاری امروز باید درک کنند که موفقیت آنها به تنهایی به دست نمی آید، بلکه محصول تلاش جمعی تیمی است که احساس ارزشمندی، تعلق خاطر و احترام می کنند. با پیاده سازی راهکارهای خلاقانه و انسانی، مدیران عامل می توانند از یک رئیس به یک مربی تبدیل شوند؛ کسی که نه تنها مسیر را نشان می دهد، بلکه در کنار تیمش قدم برمی دارد. در نهایت، این ارتباط عمیق قوی ترین بنیانی است که می توان بر روی آن یک شرکت پایدار، نوآور و سرشار از نیروهای باانگیزه ساخت؛ شرکتی که مردم فقط برای آن کار نمی کنند، بلکه به آن باور دارند.
منابع: