جمعه, ۱۰ فروردین(۱) ۱۴۰۳ / Fri, 29 Mar(3) 2024 /
           
فرصت امروز

بی‌آیفون 6، زیستن نتوانم!

9 سال پیش ( 1393/6/26 )
پدیدآورنده : سعید هوشیار  


دیشب تا ساعت 3 صبح در خانه یکی از دوستان مهمان بودیم. ساعت 3 خواب‌آلود از خانه این دوستم حرکت کردم تا به خانه برگردم. تصمیم گرفتم بین راه به خودپرداز رفته و بعدش به خانه بروم. سوار تاکسی بودم که از جلوی یک خودپرداز گذشت و دیدم افراد زیادی جلوی آن صف کشیده‌اند! ساعت سه صبح و صف جلوی خودپرداز؟! باورم نمی‌شد، تاکسی را نگه داشتم و پیاده شدم و نزدیک جمعیت رفتم.

به نفر آخری که در صف ایستاده بود گفتم: «آقا چه خبره؟ چرا همتون اینجا جمع شدین؟»
گفت: «مگه اخبارو دنبال نمی‌کنی؟»
گفتم: «چرا دنبال می‌کنم؟ کدوم خبرو می‌گی؟»
گفت: «آیفون 6 به بازار اومده! بدبخت هنوز همون نوکیاتو بگیر اینور اونور ببر!»
گفتم: «آیفون 6 اومده که اومده چه ربطی داره که شما‌ها اینجا جمع بشین؟»
گفت: «تو همه دنیا می‌رن دم نمایندگی صف می‌کشند تا صبح باز بشه، ما هم اینجا رو انتخاب کردیم برای صف وایسادن!»
گفتم: «مرد حسابی تو همه دنیا می‌رن دم نمایندگی صف می کشن نه دم خودپرداز، صبح بانک باز بشه می‌خواین چیو بخرین؟»
گفت: «پول می‌کشیم می‌ریم باهاش از فروشگاه می‌خریم؟»
گفتم: «می‌دونی قیمت آیفون 6 چقدره؟»
گفت: «چقدره؟»
گفتم: «حدود 3 میلیون تومان!»
این را که گفتم سه نفر از افرادی که در صف بودند دوان‌دوان دور شدند. به‌ظاهر قیمت آیفون را نمی‌دانستند.
گفتم: «می‌دونی که هنوز آیفون 6 تو ایران نیومده دیگه! اصلا شما کارت چیه که این‌قدر اسیر و در‌به‌در آیفون 6 هستی؟»
گفت: «من کارمند اداره ثبت احوالم.»
گفتم: «می‌دونی فرقش با آیفون 5 چیه؟»
گفت: «آره، معلومه!»
گفتم: «چیه، خب بگو!»
گفت: «اون یکی مدل 5 بود، این یکی 6!»
گفتم: «حقوقت ماهی چقدره!»
گفت: «ماهی 800 تومان!»
گفتم: «از کجا میاری آیفون می‌خری؟»
گفت: «بالاخره هر زندگی به یک آیفون نیاز داره، همون‌طور که هر ساختمونی به آجر نیاز داره!»
گفتم: «آخه مرد حسابی با این حقوق، این بساط آیفون واسه چیته؟! مگه مجبوری؟ خب یک گوشی ارزون‌تر بخر که همون کارها رو هم برات انجام بده!»
گفت: «بی‌آیفون 6 زیستن نتوانم/ بی آیفون ‌6، کشید بار تن نتوانم، من بنده آن دمم که استیو گوید/ یک سلفی دگر بگیر من نتوانم.»
گفتم: «مرد حسابی تو حالت خرابه! پولشو از کجا آوردی؟»
گفت: «وام ضروری گرفتم که باهاش آیفون بخرم.»
گفتم: «بچه هم داری؟»
گرم صحبت بودیم که یک نفر دیگر هم آمد سمت‌مان که کمی عجیب و غریب بود. دو گوشش سر جایش نبود، مثل آن نفر دیگری که یک بار دیگر در خودپرداز دیده بودیم که چشم نداشت این هم کلا گوش نداشت، نه اینکه ناشنوا باشد بلکه کلا گوش نداشت. به فرد قبلی گفتم: «این برا چی اینجاست!»
گفت: «این هر دوره که آیفون جدید میاد، باید یکدونه بخره!»
گفتم: «اینکه نمی‌تونه حرف بزنه با گوشی؟! آخه نمی‌شنوه!»
گفت: «مگه با گوشی حرف می‌زنن؟»
گفتم: «پس تو چکار می‌کنی؟»
گفت: «آیفون دوربینه اسکول نه گوشی موبایل!»
این را گفت و به سمت افق حرکت کرد و من هم به سمت کامیون در حال حرکت در خیابان رفتم تا از شر خودم راحت شوم.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/L2hsUmzC
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کاروکیلقطعات لیفتراکدستگاه برش لیزرابزارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورلیفتراکپرس لاین ساخت پرسشنامهرمان پرطرفدارسررسید 1403طراحی سایت فروشگاهشیر برقی گازتیزهوشان پایه ششمخرید نرم افزار حسابداریخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلتقویم رومیزیقیمت ورق گالوانیزهخرید قسطیتعمیر کاتالیزورخرید گوشی آیفون 13نهال گردومریم شفیعی مدیرعامل کانون ایران نوین و برگزارکننده نمایشگاه تهرانتخت خواب دو نفرهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتا
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه