کسبوکار شما همانند یک اکوسیستم است. یک اکوسیستم سالم به محیط خود واکنش نشان میدهد، اما بسیاری از سازمانها سالم نیستند. گاهی اوقات موانعی در سازمان وجود دارد که کارمندان را از انجام کار بهصورت مؤثر باز میدارد. این موانع که سطح انرژی سازمان را پایین میآورند، عبارتند از استراتژیهای گنگ یا معدوم، سردرگمی در نقشها، بوروکراسیهای سازمانی و ترس از اعتماد به افرادی که در سازمان صادق نیستند.
این موانع انرژی سازمان را گرفته و آن را از واکنش به محیط اطرافش باز میدارد. ما همواره وانمود میکنیم سیگنالهایی که از محیط خارج ارسال میشود، وجود ندارد یا مهم نیست. با این کار در واقع خودمان را فریب میدهیم، اما مشکل شایعتر از این حرفهاست. به شرکتهایی که با این معضل در کسبوکار خود روبهرو هستند، توجه کنید.
ترسی که به شکست میانجامد
آیا مشتریان از اینکه ترجیحات آنها آشکار شود، خجالت زده میشوند؟ نه! آنها تنها با شما روراست هستند. هنگامی که مشتریان فرآیند خرید از شرکت شما را متوقف کنند، در این حالت یعنی بیشترین میزان سیگنال منفی از محیط بیرون به شما رسیده است. شرکتها چگونه در واکنش به این تغییرات در محیط بازار که اعتبار آنها را از بین میبرد، شکست میخورند؟ پاسخ یک کلمه و آن ترس است.
شرکتهایی که شکست میخورند، با موانع بسیاری از خارج سازمان خود و همچنین در داخل سازمان و هنگام تصمیمات اجرایی در اتاق هیاتمدیره مواجهند. در این حالت اطلاعات درست هم نمیتواند راه خودش را از میان این موانع پیدا کند. همواره شخصی در سازمان وجود دارد که حقیقت را میگوید و به مدیران گوشزد میکند که سازمان شکست خورده یا هیچکس دوست ندارد آنچه را شما میگویید بشنود. این افراد به شکارچیان داخلی شرکت معروف هستند.
شکارچیان داخلی در اکوسیستم سازمانی
شکارچیان داخلی شرکت، افرادی هستند که به جای پیشگویی و رویاپردازی، حقیقت را در مورد محیط سازمان میگویند و چیزی را پنهان نمیکنند. این افراد همانند یک شکارچی در اکوسیستم طبیعی، با کشتن سیستمها و ایدههای خراب و ضعیف به سلامت اکوسیستم سازمان شما کمک میکنند.
اگر در سازمان خود کارمندی به مثابه شکارچی داخلی برای از بین بردن ساختارها، فرآیندها و محصولات و خدمات نامؤثر و تاریخ گذشته نداشته باشید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این حالت رقبا سازمان شما را از پا درخواهند آورد.
وجود شکارچیان در سازمان بد نیست، بلکه آنها عملکردی فوقالعاده در بیان حقیقت و بیدار کردن شما از خواب غفلت دارند! منطق آنها این است هنگامی که همه در مورد موضوعی ساکت هستند، شروع به صحبت میکنند.
فرهنگ سازمانی آماده باشد
شکارچیان سازمان نقشی حیاتی در سازمان خود ایفا میکنند. آنها سعی میکنند از همه چیز بو ببرند و نیازها را شناسایی کنند. برای مثال شکارچیان به رئیس خود میگویند سازمان چه چیزی نیاز دارد و از چه چیزی بینیاز است. این دخالت آنها در کار دیگران شاید با مخالفت آنها شروع شود، اما در نهایت به سود کل مجموعه منتهی میشود.
برای مثال آنها به رئیس خود میگویند این محصول نامطلوب است یا محصولات فلان رقیب ما بهتر است، بهگونهای که شرکت میتواند محصول ضعیف و نامطلوب را کنار گذاشته و یک محصول جدید با استانداردهای لازم به بازار ارائه کند.
هر شرکت نیاز به شکارچیان داخلی دارد، اما بعضی از فرهنگهای سازمانی تاب حضور این افراد را در سازمان خود ندارند و در واقع فرهنگ سازمان نمیطلبد که چنین فردی در مجموعه باشد. بنابراین پیش از قدم برداشتن در این خصوص توجه کنید که فرهنگ سازمان شما با این قضیه هماهنگ باشد یا در صورت نبود آمادگی در فرهنگ خود آمادگی ایجاد کنید.
گرگهایی که به حیات طبیعی کمک کردند
مدتهای مدیدی بر سر این موضوع بحث بود که آیا گرگها را به پارک یلواستون راه دهند یا حیات دیگر موجودات با وجود آنها به خطر میافتد؟ این تفکر عملی شد و هنگامی که گرگها به این پارک ورود پیدا کردند، اکوسیستم یلواستون سالمتر شد. گونههایی که به واسطه علوفه کم در معرض نابودی بودند، دوباره جان گرفتند، چرا که تعداد گوزنهایی که گرگها شکار میکردند زیاد شد و علوفه برای دیگر حیوانات نیز باقی ماند.
وجود گرگهای شکارچی گامی بزرگ برای پارک جنگلی یلواستون و اقتصاد آن منطقه بود. وجود یک شکارچی در سازمان نیز حرکتی شبیه به ماجرای یلواستون و این اکوسیستم است. معرفی، تقویت و فضا دادن به این شکارچیان سازمان قدمی بزرگ در پیشرفت سازمان شما خواهد بود.
اطلاعاتی که هر مدیری باید در مورد شکارچیان داخلی سازمان خود داشته باشد
اولا اینکه شکارچی سازمان، دشمن شما نیست. آنها درصدد این نیستند کاری کنند که مدیریت شما ضعیف و بد به نظر برسد، بلکه در تلاش هستند تا به موفقیت سازمان شما کمک کنند. این افراد روی موضوعاتی که دغدغهاش را دارند، سخت کار میکنند، چرا که نگران موفقیت سازمان هستند. اگر آنها روزی کسبوکاری داشته باشند، دغدغه کسب وکار خود را به همان میزان کنونی دارند.
بنابراین اشخاصی هستند که از نظر کاری دارای تعادل هستند و در کار خود کم نمیگذارند. آنها مسئولیتپذیرند و وظیفه خود را تا انتها انجام میدهند. شکارچیان سازمان موضوعات سازمانی را به ترتیب اولویت بررسی میکنند. به جای اینکه به آنها دستور دهید، به آنها گوش دهید.
اگر شما به ورودیهایی که شکارچیان سازمان شما برایتان فراهم میآورند گوش نکنید، آنها آرام ننشسته و دست به کارهایی مانند ترک کار یا خدمت به رقیب شما خواهند زد. آنها خواستار این هستند که مسائل زودتر از پروسه متداول خود پیش رود که این نیز ویژگی مثبتی است چرا که در دنیای حقیقی، بسیاری از کارمندان دغدغهای نسبت به فرآیندهای طراحی شده داخلی شرکت ندارند.
بنابراین از مدیریت زمان آنها به درستی استفاده کنید. این افراد نخستین کسانی هستند که میگویند نباید به افتخاراتمان تکیه کنیم، درست است که آنها جزوی از گذشته سازمان هستند، اما رقبای ما نیز درست پشت سرمان هستند. فکر نکنید که آنها بدبین هستند یا نیمه خالی لیوان را میبینند بلکه آنها با حقایق رودربایستی ندارند و نتایج را شفاف بیان میکنند، حتی اگر این نتایج به ضرر شما باشد. نگرانی واقعی در این است که هیچ کس در سازمان شما نگران امور و وظایف نباشد.
قدر شکارچیان خود را بدانید
شکارچیان سازمان برای ایدههایی که پیش نمیروند به سختی تلاش میکنند تا آن را به مرحله اجرایی برسانند. اگر شما نگران نتیجه عمل این قبیل افراد هستید، به سابقه شکست یا موفقیت آنها نگاه کنید.
اگر سابقه فرد مثبت بود، پس شکارچی شما برنده است، البته باید این نکته را هم اضافه کرد که همیشه همه افراد درست تشخیص نمیدهند. در کنار این موارد، آنها میتوانند به سادگی در افراد غمگین و افسرده سازمان تحرک ایجاد کنند. سعی نکنید شعله این هیجان را در آنها، در تیمتان و در سازمانتان خاموش کنید.
بدترین چیزی که میتوانید به این افراد بگویید این است که این تصمیم به شما مربوط نمیشود. آنها قصد دخالت در تصمیم را ندارند، تنها میخواهند از اخذ تصمیم درست اطمینان حاصل کنند. اگر در سازمانتان یک یا چند شکارچی سازمانی دارید، قدر آنها را بدانید، چرا که در پس مخالفتهای آنها مصلحت شما نهفته است.
یکی از مدیران شرکتها در خصوص این افراد در سازمان خود میگوید: مایک و سارا همانند خاری در گلو هستند، اما من ترجیح میدهم که از درون اذیت شوم تا از جانب رقبا و بیرون!
ارتباط با نویسنده: [email protected]