دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Mon, 29 Apr(4) 2024 /
           
فرصت امروز

پیرپندآموز و جوان خام 4

8 سال پیش ( 1394/3/20 )
پدیدآورنده : سعید هوشیار  

روزی جوانی خام به قصد خرید گوشت به فروشگاهی رفت که فروشنده‌اش پیری دانا بود. جوانک داستان ما را که می‌شناسید؟ بسیار جوگیر است و بعد از هر چیز مزخرفی دگرگون می‌شود و بیخود و بی‌جهت راه بیابان پیش می‌گیرد. خلاصه اینکه جوان خام ما به فروشگاه وارد شد و به فروشنده گفت: «ای پیر ما! ‌ای دیر ما! ‌ای غل‌ و ای زنجیر ما! چیست رمز این‌گونه‌درآمدت؟ چگونه می‌شود که در ماست و خیار بازار تو این‌گونه پول پارو می‌کنی و هر سال دوبار سفر آنتالیا آل این کلوسیو می‌روی؟»

پیر که خلال دندانش همیشه روی لبش بود به جوان نگاهی عاقل اندر گوسفند کرد و گفت: «تو از بازار قد بز هم نمی‌فهمی!» جوان که توسط قرص‌های آرامبخش خودش را کنترل کرده بود که دگرگون نشود، دوباره پرسید: «چرا! مثلاً الان قیمت گوشت گوساله، راسته‌اش چند است؟» پیر نگاه عمیقی به پسرک کرد و گفت: «راسته گوساله بی‌خس الان کیلویی 65 هزار تومان است! » جوان که از تعجب حالش بد شده بود به پیر گفت: «ای پیر! قیمت گوشت که همه جا ارزان‌تر است! چرا این‌گونه گرانفروشی می‌کنی؟»،

پیر که کمی از گستاخی جوان دلگیر شده بود، گفت: «آن گوشتی که می‌گویی ارزان‌تر بود می‌دانی متعلق به چه گاویست؟» جوان که مانند گاوی شیرده هنگ کرده بود، گفت: «نمی‌دانم!» پیر ادامه داد: «گاوی که تو می‌گویی گاوی مریض و درب و داغان است، به او علوفه خوب نمی‌دهند و تمام سال حالش بد است، در نتیجه گوشتش خوشمزه نیست و خوراکش حال نمی‌دهد.»

جوان که از حاضر جوابی پیر استخوان ترقوه‌اش باد کرده بود، می‌خواست راه بیابان پیش بگیرد که با مقاومت یاران پیر مواجه شد، در نتیجه گفت: «خب! یعنی گوشتی که شما می‌دهید خوشمزه‌تر است؟» پیر بدون اینکه سرش را بلند کند به شکل تحقیرآمیزی پاسخ داد: «بله که خوشمزه‌تر است! نه‌تنها خوشمزه‌تر است بلکه حاوی 1200 پروتئین و ویتامین و اسیدهای مفید است، همچنین حاوی امگا3 نیز هست!»

جوان که درماندگی‌اش نزد پیر مسجل شده بود، سریعا دست در جیبش کرد و 130 هزار تومان پس‌انداز ماهانه‌اش را به پیر داد و گفت: «دو کیلو بی‌خسش رو بمن بدید!» پیر به او نگاهی کرد و گفت: «4 کیلو باقی مانده و ممکن است بعد از این دیگر از این گوشت‌ها پیدا نشود.»  جوان که موقعیت را ریسکی یافت، گفت: «هر 4 کیلو را به من بدهید، من ساعت و کارت ملی‌ام را گرو می‌گذارم!» پیر 4 کیلو گوشتش را به جوان داد و جوان خوشحال و خندان به خانه رفت و اکنون که 12 سال از آن ماجرا می‌گذرد، هنوز نمی‌داند که پیر سرش را کلاه گذاشته و او اسکول شده بود.

* طنزنویس

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/e3mSTIa1
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارابزارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهنهال گردومریم شفیعی مدیرعامل کانون ایران نوین و برگزارکننده نمایشگاه تهرانتخت خواب دو نفرهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوست
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه