قانون شانزدهم: شکل
لوگوی یک برند باید جوری طراحی شده باشد که توسط هر دو چشم دیده شود.یک نشان تجاری معمولا از ترکیبی از یک شکل یا علامت که سمبل تصویری شرکت است و نوشته شدن نام شرکت با خطی خاص تشکیل شده است. این نشانههای تجاری معمولا در تمام اشکال دایره، بیضی، مربع و مستطیل در جهات عمودی و افقی خلق شدهاند. از آنجاییکه چشمان یک انسان کنار هم قرار دارد و به عبارت دیگر افقی است، ایده آلترین جهت برای خلق یک نشان تجاری، افقی است. بنابراین به نظر ما یک نشان تجاری وقتی کامل دیده میشود و بیشترین تماس چشمی را با مشتری برقرار میکند که به مانند شیشه پنجره جلوی ماشین طراحی شده باشد.
موضوع مهم دیگر که بعضی از برندها آنرا در نظر نمیگیرند، تایپ خوانای نام شرکت است. لذا میتوان کاملترین نوع طراحی لوگو را مانند لوگوی برند AVIS دانست. اگرچه این لوگوها با حروف تایپی مختلف و اشکال مختلف در مقابل مشتریان قرار میگیرد اما برای مشتریان کمترین اهمیت را دارد. به قول دیوید اگیلوی، «هرگز زنی نخواهد گفت اگر حروف تایپ شده روی بستهبندی آن شوینده به نوع دیگری تغییر میکرد، من آنرا میخریدم». حروف تایپی برندهای اول دنیا مانند رالف لورن یا رولزرویس چیست؟ در واقع این برند شرکت رالف لورن یا رولزرویس است که باعث خریداری شدن توسط مشتری میشود و نوع حروف چاپی تاثیر ناچیزی در بالا رفتن قدرت برند آنها دارد.
قانون هفدهم: رنگ
یک برند برای ایجاد تمایز باید رنگ متضاد رقیب اصلی خود را انتخاب کند. 5 رنگ اصلی که پیشنهاد میشود در انتخاب رنگ سازمانی از یکی از آنها استفاده کنید، عبارتند از: قرمز، نارنجی، زرد، سبز و آبی. دو رنگ سفید و سیاه نیز رنگهای خنثی هستند. اگر به دو تصویر دقت کنید، میبینید که نور رنگ قرمز در پشت شبکیه چشم متمرکز میشود و برعکس آن نور رنگ آبی در جلوی شبکیه متمرکز میشود. بنابراین وقتی به رنگ قرمز نگاه میکنید اینگونه بهنظر میرسد که این رنگ بهسمت شما میآید و از طرف دیگر وقتی به رنگ آبی نگاه میکنید، یک ثباتی را در آن میبینید. به زبان دیگر رنگ قرمز، رنگ هیجان و رنگ آبی، رنگ آرامش است.
رنگ آبی:
زرد رنگی در میانه طیف رنگهاست، لذا درخشانترین رنگ دیده میشود و به همین دلیل معمولا بهعنوان رنگ احتیاط در علائم راهنمایی و رانندگی در نظر گرفته میشود. در طول زمان بعضی از رنگها با فعالیتهای تجاری عجین شده و به آنها مفهوم دادهاند، مانند:سفید: شفافیت، سیاه: لوکس، آبی: رهبری، بنفش: وفاداری، سبز: محیط زیستالبته شرکتها باید توجه داشته باشند که در رنگ سازمانیشان از یک رنگ استفاده کنند و نه چند رنگ. چند رنگی زیباست ولی تکرنگی ماندگار است.
در انتها باید خاطرنشان کرد که هدف بازاریابی، چسباندن یک برند به یک صفت در ذهن مشتری است که آن صفت میتواند شعار سازمان یا ایدهای که سازمان براساس آن کار میکند، باشد و ما آنرا میخ گفتار مینامیم و تصاویری که سازمانها از طریق آن سعی میکنند میخ گفتارشان را در ذهن مشتریانشان تثبیت کنند، بهعنوان چکش بصری میشناسیم.
رنگ قرمز:
مهمتر از لوگو، نوع تایپ و رنگ سازمانی، نحوه بهکار بردن آنهاست. اگر این ابزار بهعنوان یک چکش بصری برای یک برند باشد، میتواند ماندگاری برند را در ذهن مشتری بالا ببرند و باعث ارتقای قدرت برند شود و اگر فقط بهعنوان لوگو یا رنگ بدون هدف چسباندن میخ گفتار در ذهن مشتری به کار رود، تصاویر زیبایی است که در ذهن مشتری باقی نمیماند.
کارشناس ارشد بازاریابی