اگر میانه خوبی با دنیای آنلاین داشته باشید، احتمالا اینفلوئنسرها را به خوبی می شناسید. آنها در طول یک دهه اخیر فرمانروایی بی نهایت قدرتمندی در دنیای کسب و کار داشته اند. درست به همین خاطر خیلی از کارآفرینان به دنبال تعامل با آنها هستند. البته اینفلوئنسرها یک گروه یکپارچه نیستند. مثلا کسی که چند میلیون فالوور دارد، احتمالا با برندهای محلی همکاری نخواهد کرد. در عوض اینفلوئنسری با 10 تا 30 هزار فالوور عاشق همکاری با استارت آپ هاست. البته چنین اینفلوئنسری در واقع میکرواینفلوئنسر محسوب می شود. ماجرا کمی پیچیده شد، نه؟
میکرو اینفلوئنسرها افرادی هستند که در شبکه های اجتماعی بین تا حدود ۱۰۰هزار دنبال کننده دارند. برخلاف اینفلوئنسرهای بزرگ (که اغلب میلیون ها دنبال کننده دارند)، این افراد معمولا در حوزه ای خاص فعالیت می کنند و مخاطبانی وفادار و همسو با علایق و تخصص شان دارند. برای مثال، یک میکرو اینفلوئنسر ممکن است در زمینه گیاهان آپارتمانی فعالیت کند و جامعهای کوچک اما پیگیر از علاقه مندان به گل و گیاه داشته باشد.
تفاوت اصلی بین میکرواینفلوئنسرها و اینفلوئنسرهای کلان در دو چیز است: دامنه و عمق. اینفلوئنسرهای بزرگ دامنه وسیع تری از مخاطبان دارند، اما تعاملات شان اغلب سطحی تر است. در مقابل، میکرواینفلوئنسرها جامعه ای کوچک تر اما درگیرتر دارند؛ ارتباطی صمیمی، تعاملی و بعضاً دوطرفه با دنبال کنندگان شان.
نکته دیگر اینکه مخاطبان میکرواینفلوئنسرها آنها را به عنوان «یکی از خودشان» می بینند. این حس نزدیکی و باورپذیری باعث می شود توصیه های شان معتبرتر جلوه کند. مثلا وقتی یک اینفلوئنسر بزرگ درباره کفشی خاص حرف می زند، شاید مخاطب تصور کند صرفاً تبلیغ است، اما وقتی میکرواینفلوئنسری که خودش هم اهل دویدن است درباره همان کفش صحبت می کند، تأثیرش به مراتب بیشتر است.
این تفاوت باعث شده تا برندها، به ویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط با نگاهی تازه به اینفلوئنسر مارکتینگ بنگرند. دیگر فقط وسعت دیده شدن مهم نیست؛ درست دیده شدن هم اهمیت دارد. اینجاست که میکرواینفلوئنسرها می درخشند. ما در این مقاله قصد داریم شما را با دنیای اینفلوئنسرمارکتینگ به شیوه میکرو آشنا کنیم. اگر شما هم دوست دارید در این حوزه اطلاعات تازه ای به دست بیاورید، بد نیست در ادامه با ما همراه شوید.
نرخ تعامل بالاتر: ارتباط واقعی به جای نمایش پرزرق و برق
نخستین مزیت مهم همکاری با میکرواینفلوئنسرها نرخ تعامل (Engagement Rate) بالاتر آنهاست. برخلاف تصوری که شاید در نگاه اول ایجاد شود، تاثیرگذاری در شبکه های اجتماعی صرفا به تعداد فالوورها بستگی ندارد. در واقع هرچه تعداد دنبال کنندگان بیشتر شود، احتمال تعامل فعال کمتر می شود.
مطلب مرتبط: راهنمای ورود به دنیای میکرو اینفلوئنسرها
میکرواینفلوئنسرها به دلیل جامعه کوچک ترشان می توانند با مخاطب گفت وگو، نظرشان را جست وجو و حتی به آنها پاسخ دهند. این ارتباط نزدیک باعث می شود پست های آنها بیشتر لایک بخورد، کامنت بگیرد یا در دایرکت دربارهاش صحبت شود. این سطح از تعامل در پلتفرم هایی مثل اینستاگرام، تیک تاک یا یوتیوب، شاخص مهمی برای موفقیت یک کمپین تبلیغاتی است.
از سوی دیگر، مخاطب حس نمی کند که صرفاً در معرض تبلیغی پولی قرار گرفته است. میکرواینفلوئنسرها اغلب محصولات را در قالب تجربه شخصی معرفی می کنند؛ نه با زبان رسمی و تجملاتی، بلکه با بیانی ساده و قابل لمس. همین مسئله، میزان اعتماد و تعامل را چند برابر می کند.
برای درک بهتر موضوع، به این مثال فکر کنید: یک فرد مشهور با 3 میلیون فالوور و نرخ تعامل 5 درصدی، در یک پست تبلیغاتی حدود ۱۵هزار واکنش دریافت می کند، اما یک میکرواینفلوئنسر با ۴۰هزار دنبال کننده و نرخ تعامل 6 درصدی، بیش از ۲۴۰۰ واکنش فعال خواهد داشت و این یعنی در مقیاس تأثیرگذاری، گاهی کم، بیشتر است. در مجموع، برندهایی که به دنبال بازخورد واقعی، اثرگذاری انسانی و ارتباط دوجانبه با مخاطب هستند، می توانند از ظرفیت تعامل بالای میکرواینفلوئنسرها بهره زیادی ببرند.
هزینه کمتر: بازدهی هوشمندانه تر
یکی از مهمترین دلایلی که برندها را به سمت میکرواینفلوئنسرها سوق می دهد، هزینه های به مراتب پایین تر در مقایسه با چهره های پرمخاطب است. در دنیای بازاریابی دیجیتال، بودجه تبلیغاتی به سرعت تحلیل می رود؛ به ویژه اگر صرف همکاری با اینفلوئنسرهایی شود که تعرفه های بالایی دارند و گاه رقم هایی نزدیک به بودجه سالانه یک کسب وکار کوچک مطالبه می کنند. در مقابل، میکرواینفلوئنسرها معمولا برای تولید محتوا، نرخ منطقی تری پیشنهاد می دهند، بدون آنکه از کیفیت کارشان کاسته شود.
هزینه کمتر اما تنها مزیت مالی نیست. این صرفه جویی به برندها امکان می دهد تا منابع شان را در چند جبهه هزینه کنند. به عنوان مثال، یک برند نوپا در حوزه پوشاک می تواند به جای صرف کل بودجه خود برای همکاری با یک اینفلوئنسر مشهور، با چند میکرواینفلوئنسر فعال در حوزه مد، سبک زندگی و فشن همکاری کند. در این سناریو، نه تنها پیام برند در چند جامعه هدف مختلف منتشر می شود، بلکه احتمال جذب مشتریان متنوع تر نیز افزایش می یابد.
از سوی دیگر، برندهایی که به دنبال آزمودن کمپین های جدید یا معرفی محصولات نو هستند، بهتر است ابتدا سراغ میکرواینفلوئنسرها بروند. چرا؟ چون با صرف هزینه کمتر، می توان بازخورد واقعی کاربران را دریافت کرد و در صورت موفقیت، مقیاس کمپین را گسترش داد. درواقع، میکرواینفلوئنسرها مانند آزمایشگاه زنده ای برای تست بازار عمل می کنند، بدون آنکه فشار مالی سنگینی به شرکت وارد شود.
همچنین نباید از این نکته غافل شد که نرخ تعامل (engagement rate) میکرواینفلوئنسرها اغلب بالاتر از همتایان پرمخاطب شان است. به بیان دیگر، با همان بودجه ای که برای یک پست تبلیغاتی در صفحه یک اینفلوئنسر بزرگ صرف می شود، می توان از چندین محتوای مؤثر در صفحات کوچک تر بهره برد و شاهد بازدهی ملموس تری بود. این یعنی سرمایه گذاری هوشمندانه تر، نه فقط ارزان تر. در نهایت، آنچه برندها از همکاری با میکرواینفلوئنسرها به دست می آورند، تنها کاهش هزینه ها نیست، بلکه نوعی چابکی و انعطاف پذیری در مدیریت بودجه بازاریابی است. به زبان ساده، برندها به جای آنکه همه تخم مرغ های شان را در سبد یک فرد پرمخاطب بگذارند، می توانند شبکه ای از صداهای قابل اعتماد و تأثیرگذار بسازند و از هر یک، بهرهای متناسب با جایگاه شان ببرند.
مطلب مرتبط: مزیت های همکاری با میکرواینفلوئنسرها
ارتباط نزدیک تر: رابطه ای واقعی
یکی از بارزترین تفاوت های میکرواینفلوئنسرها با چهره های پرطرفدار رابطه گرم و دوطرفه آنها با دنبال کنندگان شان است. برخلاف اینفلوئنسرهای مشهور که اغلب تعامل شان با مخاطبان به سطحی از نمایش عمومی محدود می شود، میکرواینفلوئنسرها زمان و انرژی بیشتری برای پاسخگویی، گفت وگو و حتی یادآوری نام کاربران صرف می کنند. این ارتباط انسانی، نقطه قوتی برای برندها محسوب می شود.
وقتی مخاطبان احساس کنند که صدای شان شنیده می شود و فرد مقابل تنها به دنبال تبلیغ محصول نیست، اعتماد بیشتری شکل می گیرد. تصور کنید فردی که تنها ۷ هزار دنبال کننده دارد، درباره یک برند غذایی صحبت می کند و بلافاصله در کامنت ها یا دایرکت ها پاسخ می دهد، نظرات را می شنود و حتی تجربه شخصی اش را بازگو می کند. چنین رابطه ای، حس اطمینان و صداقت را در دل کاربران می کارد. همین نزدیکی میان میکرواینفلوئنسر و دنبال کنندگان، موجب می شود پیام برند به صورت طبیعی تر و انسانی تر منتقل شود. مخاطب به جای آنکه احساس کند هدف یک کمپین تبلیغاتی است، گمان می برد که دوستی آگاه، تجربه اش را به اشتراک گذاشته. این تفاوت بنیادین در نحوه ادراک پیام، می تواند سرنوشت ساز باشد.
از منظر روان شناسی بازاریابی، این نوع ارتباط دوستانه میان فرستنده پیام و مخاطب، احتمال پذیرش پیام و در ادامه اقدام به خرید را افزایش می دهد. بسیاری از تصمیمات خرید، بر پایه احساس و اعتماد گرفته می شوند؛ نه فقط اطلاعات خشک و منطقی. در این زمینه، میکرواینفلوئنسرها به مراتب موفق تر از همتایان بزرگ تر خود عمل می کنند.
به زبان ساده، برندها با انتخاب میکرواینفلوئنسرها، نه تنها یک صدای تبلیغاتی، بلکه یک پل عاطفی میان خود و مخاطبان شان ایجاد می کنند. پلی که بر پایه ارتباطات واقعی، تعامل دوطرفه و نوعی حس همراهی بنا شده؛ چیزی که در دنیای دیجیتال امروز، کمیاب و بسیار ارزشمند است.
اصالت محتوا: سبک زندگی واقعی
یکی از انتقادهای رایج به اینفلوئنسرهای پرمخاطب، «نمایشی بودن» بیش از حد محتوای آنهاست. بسیاری از این افراد، در قاب هایی ظاهر می شوند که بیش از آنکه زندگی واقعی را بازتاب دهند، بازسازی شده اند؛ نورپردازی های حرفه ای، صحنه های تمرین شده و گفتارهایی که گاه بیشتر شبیه تیزرهای تبلیغاتیاند. اینجاست که میکرواینفلوئنسرها با سبک زندگی واقعی تر و محتواهای ساده تر، اعتماد بیشتری جلب می کنند.
میکرواینفلوئنسرها معمولا از دل زندگی روزمره شان محتوا تولید می کنند. آنها نشان می دهند که چطور یک شام ساده را آماده کرده اند یا تجربه استفاده روزمره شان از یک محصول را بی پرده بازگو می کنند. این صداقت در روایت، باعث می شود مخاطب احساس کند با فردی همسطح خود مواجه است، نه با ستاره ای دست نیافتنی. از سوی دیگر، برندهایی که به دنبال تقویت تصویر «واقعی» خود هستند، به راحتی می توانند با این گروه از اینفلوئنسرها همسو شوند. برای مثال، یک برند محصولات مراقبت از پوست که روی سادگی، ترکیبات طبیعی و قابل دسترس بودن تمرکز دارد، با همکاری یک میکرواینفلوئنسر سبک زندگی سلامت محور، تصویری بسیار باورپذیرتر از خود ارائه خواهد داد.
این اصالت محتوا، پیام برند را شفاف تر و اثرگذارتر به مقصد می رساند. مخاطبی که احساس می کند هیچ چیز پنهانی یا اغراق آمیزی در محتوا وجود ندارد، با اطمینان بیشتری به توصیه عمل می کند. همین اطمینان است که باعث می شود بازدهی تبلیغ از سطح کلیک یا بازدید، به سطح خرید یا اقدام عملی برسد. در پایان باید گفت برندها با انتخاب میکرواینفلوئنسرهایی که با صداقت و سادگی روایت می کنند، نه تنها از شلوغی فضای تبلیغاتی فاصله می گیرند، بلکه به نقطه ای می رسند که می توانند با مخاطب صادقانه گفت وگو کنند؛ گفت وگویی انسانی، واقعی و اثربخش.
مطلب مرتبط: چگونه به یک میکرو اینفلوئنسر تبدیل شویم
هدف گیری دقیق تر: دسترسی به بازارهای خاص
یکی دیگر از مزایای کلیدی همکاری با میکرواینفلوئنسرها، توانایی آنها در دسترسی به جامعه های خاص و هدفمند است. برخلاف اینفلوئنسرهای بزرگ که اغلب مخاطبانی متنوع و گسترده دارند، میکرواینفلوئنسرها معمولاً در حوزه ای مشخص و تخصصی فعالیت می کنند. همین ویژگی، آنها را به ابزارهایی ایده آل برای هدف گیری دقیق تر تبدیل می کند. برای نمونه، تصور کنید برندی بخواهد محصولی جدید برای مادران دارای نوزاد معرفی کند. اگر سراغ یک اینفلوئنسر عمومی برود، شاید درصد کمی از مخاطبان آن فرد، جزو گروه هدف باشند اما اگر همین برند با میکرواینفلوئنسری که در زمینه مادری، فرزندپروری و روان شناسی کودک فعالیت دارد همکاری کند، پیام تبلیغاتی مستقیماً به گوش افرادی خواهد رسید که احتمال خریدشان بیشتر است.
علاوه بر این، جامعه دنبال کننده میکرواینفلوئنسرها معمولاً از نظر علاقه مندی ها، سبک زندگی یا نیازهای مشترک، به هم نزدیک ترند. این همگرایی مخاطبان باعث می شود هر پیام تبلیغاتی با دقت بیشتری طراحی شده و با ظرافت بیشتری عرضه شود. به عبارت دیگر، یک پیام برای یک جمع دقیق، بهتر شنیده می شود تا برای تودهای پراکنده. همچنین بازارهای خاص معمولا رقابت پذیری بالایی دارند و نیازمند ارتباطی دقیق تر و هدفمندتر هستند. میکرواینفلوئنسرها در چنین فضاهایی می توانند نقش کلیدی ایفا کنند. برای مثال، در بازارهای محلی یا در بین جوامع خاص فرهنگی یا زبانی، صدای این افراد بسیار معتبرتر از تبلیغات سراسری به گوش می رسد.
برندهایی که به دنبال اثربخشی واقعی و هدف گذاری دقیق هستند، با همکاری با میکرواینفلوئنسرها می توانند مسیر ارتباطی کوتاه تری تا مشتری نهایی طی کنند. این همکاری، همانند تیزبینی یک تیرانداز ماهر است که به جای شلیک کور، دقیقاً قلب هدف را نشانه می گیرد.
بازگشت سرمایه مطمئن: مسیری منطقی
در جهانی که هزینه های تبلیغات به سرعت در حال افزایش است و برندها با بودجه های محدودتری نسبت به گذشته کار می کنند، همکاری با میکرواینفلوئنسرها از منظر اقتصادی نیز جذابیت فراوانی دارد. اینفلوئنسرهای پرمخاطب، به ویژه آنهایی که دنبال کنندگان شان به میلیون ها نفر می رسد، برای هر پست تبلیغاتی مبالغ هنگفتی دریافت می کنند، اما میکرواینفلوئنسرها، با وجود اثرگذاری بالا، تعرفه هایی بسیار منطقی تر دارند.
هزینه پایین تر همکاری با این گروه، به برندها این امکان را می دهد تا با چند میکرواینفلوئنسر به صورت همزمان همکاری کرده و به جامعه های متنوع تری دسترسی پیدا کنند. به عبارت دیگر، برند به جای شرط بندی بر روی یک کارت، سرمایه گذاری خود را پخش می کند و از زوایای مختلف در ذهن مخاطبان جا باز می کند. این روش، ریسک را کاهش داده و بازدهی را افزایش می دهد. برای برندهای کوچک یا استارت آپ هایی که هنوز در مراحل اولیه رشد قرار دارند، این مزیت اقتصادی حیاتی تر است. آنها می توانند با بودجه ای محدود، مخاطبان هدف خود را پیدا کنند، پیام شان را انتقال دهند و حتی جامعه ای وفادار از مشتریان شکل دهند. میکرواینفلوئنسرها، به نوعی درگاه ورودی برندها به قلب مشتریانند؛ بدون نیاز به هزینه های سنگین و پیچیدگی های قراردادی.
در پایان باید گفت همکاری با میکرواینفلوئنسرها نه تنها از نظر مالی به صرفه تر است، بلکه به برندها کمک می کند تا بودجه تبلیغاتی خود را هوشمندانه تر خرج کنند. این ترکیب منطقی از هزینه کم و اثرگذاری بالا، برگ برندهای است که در بازار رقابتی امروز، به سادگی نمی توان از آن گذشت.
مطلب مرتبط: بازاریابی میکرو، نتایج ماکرو
سخن پایانی
در دنیایی که پر از فریادهای تبلیغاتی و صداهای بلند شده، گاهی یک صدای آرام و صادق می تواند توجه بیشتری جلب کند. میکرواینفلوئنسرها، همین صداهای آرام اما مؤثرند. آنها نه سلبریتی اند، نه ستاره های پرزرق و برق فضای مجازی؛ بلکه افراد واقعی با روایت هایی واقعی اند که رابطه ای صمیمی با دنبال کنندگان شان دارند.
از تعریف دقیق آنها گرفته تا تفاوت های شان با اینفلوئنسرهای پرمخاطب و از مزایای ارتباط انسانی، اصالت محتوا، هدف گیری دقیق، تا هزینه کمتر و بازگشت سرمایه بالاتر، همه و همه نشان می دهند که برندها برای موفقیت در بازار امروز، بهتر است به جای چشم دوختن به قله، نگاهی عمیق تر به دامنه داشته باشند؛ جایی که میکرواینفلوئنسرها با مخاطبان شان زندگی می کنند، تعامل دارند و تأثیر می گذارند.
البته این به آن معنا نیست که همکاری با اینفلوئنسرهای بزرگ بی فایده است؛ بلکه به جای رویکردی یک سویه، باید به استراتژی متنوع و ترکیبی اندیشید. برندهایی که از ظرفیت میکرواینفلوئنسرها به درستی بهره می گیرند، نه تنها بهتر دیده می شوند، بلکه بیشتر در ذهن ها و دل ها باقی می مانند. در نهایت، همان طور که دانه های ریز باران می توانند زمین خشک را سیراب کنند، میکرواینفلوئنسرها نیز می توانند به نرمی، اما پیوسته، برند شما را در ذهن مخاطب تثبیت کنند. کافی است به صدای آرام شان گوش دهید و به قدرت نهفته در تأثیرگذاری روزمره شان ایمان بیاورید.
منابع: