وقتی نام فرهنگ سازمانی عالی به گوش می رسد، ذهن بسیاری از افراد به سمت تصاویر فریبنده ای از دفاتر رنگارنگ، میان وعده های رایگان، اتاق های بازی و سیاست های کاری منعطف پرواز می کند. اینها مزایای خوبی هستند، اما نباید با فرهنگ واقعی اشتباه گرفته نشوند.
فرهنگ یک لایه سطحی و ظاهری نیست که بتوان با خرید چند وسیله سرگرمی آن را ایجاد کرد. فرهنگ سازمانی شخصیت و روح یک شرکت است. آن حس نامرئی است که وقتی وارد یک دفتر می شوید، آن را در هوا احساس می کنید. این مجموعه ارزش ها، باورها، رفتارها و هنجارهای نانوشته ای است که تعیین می کند افراد چگونه با هم تعامل می کنند، چگونه تصمیم می گیرند و چقدر به کارشان احساس تعلق خاطر دارند.
یک فرهنگ کاری سمی می تواند بهترین استراتژی ها را بی اثر و بااستعدادترین کارمندان را فراری دهد. در مقابل یک فرهنگ مثبت و قدرتمند نوعی مزیت رقابتی پایدار است که نمی توان آن را به سادگی کپی کرد. این فرهنگ بهره وری را افزایش می دهد، نوآوری را شکوفا می کند و مهمتر از همه، فضایی می سازد که افراد نه به خاطر حقوق، بلکه به خاطر حس هدفمندی و احترام، هر روز با انرژی به سر کار می آیند.
ساختن چنین فرهنگی یک پروژه کوتاه مدت نیست؛ بلکه یک تعهد بلندمدت و آگاهانه از سوی رهبران است. در ادامه چند ستون اساسی برای بنا کردن این فرهنگ رویایی را بررسی می کنیم.
شفافیت رادیکال: اعتماد را با ارتباطات باز بسازید

در بسیاری از شرکت ها اطلاعات مانند یک راز ارزشمند در اختیار مدیران ارشد باقی می ماند. کارکنان از دلایل تصمیمات مهم بی خبرند، شایعات در راهروها پخش می شود و یک دیوار نامرئی از بی اعتمادی بین مدیریت و کارمندان کشیده می شود. فرهنگ مثبت دقیقا در جهت مخالف حرکت می کند. این فرهنگ بر پایه شفافیت و ارتباطات باز و صادقانه بنا شده است. رهبران در چنین فضایی نه تنها «چه» تصمیماتی گرفته شده، بلکه «چرا»ی پشت این تصمیمات را نیز با تیم خود به اشتراک می گذارند.
مطلب مرتبط: توسعه فرهنگ سازمانی: راهنمایی گام به گام
شرکت نرم افزاری بافر (Buffer) به خاطر فرهنگ شفافیت رادیکال خود شهرت جهانی دارد. آنها نه تنها اسناد مالی و استراتژی های شرکت را به صورت عمومی منتشر می کنند، بلکه فرمول محاسبه حقوق تمام کارمندان شان نیز برای همه قابل دسترس است.
شاید لازم نباشد تا این حد پیش رفت، اما اصل قضیه قدرتمند است. وقتی کارمندان احساس کنند که به آنها اعتماد شده و در جریان امور قرار می گیرند، حس مالکیت و مسئولیت پذیری در آنها به شدت تقویت می شود. این شفافیت، بذر شایعات را می خشکاند و یک حس امنیت روانی ایجاد می کند که در آن، همه احساس می کنند در یک قایق نشسته اند.
قدرت قدردانی: فراتر از پاداش های سالانه
یکی از ساده ترین و در عین حال نادیده گرفته شده ترین راه ها برای تقویت فرهنگ ایجاد یک چرخه منظم از قدردانی و به رسمیت شناختن است. بسیاری از مدیران تصور می کنند که حقوق و پاداش های آخر سال برای ایجاد انگیزه کافی است، اما انسان ها تشنه دیده شدن و مورد تحسین قرار گرفتن برای تلاش های شان هستند. منتظر دستاوردهای خارق العاده نمانید. از تلاش های روزمره، از کمک یک همکار به دیگری و از تعهد یک کارمند به کیفیت کارش، قدردانی کنید.
این قدردانی نباید حتما مالی باشد. یک تشکر صادقانه و مشخص در یک جلسه تیمی، یک یادداشت شخصی از طرف مدیر یا یک کانال عمومی در پیام رسان شرکت که به اشتراک گذاشتن موفقیت های کوچک اختصاص دارد، می تواند تاثیر شگفت انگیزی داشته باشد. شرکت زاپوس، غول فروش آنلاین کفش، سیستمی را پیاده کرده بود که در آن کارمندان می توانستند برای یکدیگر پاداش های کوچک نقدی به عنوان تشکر برای کمک های شان ارسال کنند. این کار فرهنگ قدردانی را از یک فرآیند بالا به پایین، به یک رفتار همتا به همتا تبدیل می کند و ارتباطات مثبت را در سراسر سازمان تقویت می کند.
سلامت و تندرستی: سرمایه گذاری روی ارزشمندترین دارایی

شعار «کارمندان ما بزرگ ترین دارایی ما هستند» در بسیاری از شرکت ها شنیده می شود، اما تعداد کمی از آنها واقعا به این شعار عمل می کنند. یک فرهنگ کاری مثبت سلامت روان و جسم کارمندان را در اولویت قرار می دهد. این به معنای درک این واقعیت است که افراد برای ارائه بهترین عملکردشان، به تعادل بین کار و زندگی نیاز دارند. فرهنگی که به کار کردن تا دیروقت و پاسخ دادن به ایمیل ها در نیمه شب افتخار می کند، در واقع در حال ترویج فرسودگی شغلی است، نه بهره وری.
ترویج فرهنگ تندرستی می تواند شامل برنامه هایی برای سلامت روان، تشویق به استفاده کامل از روزهای مرخصی و ارائه انعطاف پذیری در ساعات کاری باشد. شرکت پاتاگونیا به کارمندانش اجازه می دهد تا در ساعات کاری، در صورت مناسب بودن شرایط موج سواری، کار را رها کرده و به این ورزش بپردازند. این یک پیام قدرتمند است که نشان می دهد شرکت نه تنها به خروجی کار، بلکه به شادی و سلامت انسان هایی که برایش کار می کنند نیز اهمیت می دهد.
ترسیم مسیر رشد: کارمندان را به ماندن ترغیب کنید
بهترین استعدادها، افرادی بلندپرواز هستند که به دنبال یادگیری و رشد مداوم اند. اگر آنها احساس کنند که در موقعیت فعلی خود به بن بست رسیده اند و هیچ فرصتی برای پیشرفت ندارند، دیر یا زود شرکت را برای یافتن چالشی جدید ترک خواهند کرد.
یک فرهنگ مثبت، به شدت روی توسعه و توانمندسازی کارمندانش سرمایه گذاری می کند. این یعنی فراهم کردن بودجه برای شرکت در دوره های آموزشی، برگزاری کارگاه های داخلی، ایجاد یک برنامه مربیگری و تعریف مسیرهای شغلی شفاف.
وقتی شرکتی به کارمندانش نشان می دهد که برای آینده آنها سرمایه گذاری می کند، یک پیام دوجانبه قدرتمند ارسال می کند: «ما به شما و توانایی های تان ایمان داریم و می خواهیم به شما کمک کنیم تا به بهترین نسخه از خودتان تبدیل شوید». این رویکرد وفاداری را به شکل چشمگیری افزایش می دهد و یک خط تولید داخلی از رهبران آینده سازمان را ایجاد می کند.
رهبری با عمل، نه با حرف: یک رهبر تجاری عالی

فرهنگ سازمانی، مانند سایه رهبرانش است. مهم نیست چه ارزش های زیبایی روی دیوار دفتر نصب شده باشد؛ فرهنگ واقعی توسط رفتارهای روزمره مدیران ارشد تعریف می شود.
مطلب مرتبط: چرا فرهنگ سازمانی مهم است؟
اگر یکی از ارزش های شرکت همکاری باشد، اما مدیران همیشه به دنبال رقابت داخلی و مقصر جلوه دادن دیگران باشند، آن ارزش تنها یک کلمه توخالی باقی خواهد ماند. اگر احترام یک ارزش کلیدی اعلام شود، اما یک مدیر با کارمندان اش با لحنی تند صحبت کند، فرهنگ واقعی بی احترامی خواهد بود.
رهبران در یک فرهنگ مثبت خودشان اولین و پایبندترین افراد به ارزش های اعلام شده هستند. آنها با شفافیت ارتباط برقرار می کنند، به دیگران احترام می گذارند، به اشتباهات خود اعتراف می کنند و مسئولیت پذیری را از خودشان شروع می کنند. این همسویی بین حرف و عمل سنگ بنای اعتماد و شالوده یک فرهنگ سالم و پایدار است.
تقویت حس تعلق: ساختن انجمن، نه فقط تیم کاری
انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند. آنها نیاز دارند احساس کنند که به یک گروه تعلق دارند. یک فرهنگ مثبت، به طور فعال فرصت هایی برای ایجاد روابط انسانی واقعی و عمیق بین همکاران فراهم می کند. این کار، فراتر از برگزاری رویدادهای رسمی شرکتی است. این یعنی ایجاد فضاهایی که در آن افراد بتوانند در مورد علایق غیرکاری خود صحبت کنند، تشکیل گروه هایی براساس سرگرمی های مشترک و تشویق همکاری های بین تیمی. وقتی کارمندان دوستانی در محل کار خود دارند، نه تنها از کارشان لذت بیشتری می برند، بلکه ارتباطشان با شرکت نیز عمیق تر می شود. این حس تعلق و انجمن یک نیروی چسبندگی قوی ایجاد می کند که باعث می شود افراد حتی در مواجهه با پیشنهادهای مالی بهتر، تمایل بیشتری برای ماندن در سازمان داشته باشند.
نتیجه گیری
ساختن فرهنگ مثبت یک پروژه با تاریخ شروع و پایان مشخص نیست. این یک فرآیند باغبانی مداوم است. شما باید هر روز آن را آبیاری کنید، رفتارهای سمی را از ریشه در بیاورید و به رشد رفتارهای مثبت کمک کنید. سرمایه گذاری روی فرهنگ یک سرمایه گذاری مستقیم روی شادی، بهره وری و وفاداری انسان هایی است که چرخ های کسب و کار شما را به حرکت در می آورند و در نهایت این همان چیزی است که موفقیت پایدار را تضمین می کند.
منابع: