چگونه ویدئوی بازاریابی جذاب بسازیم؟

انگشت شست شما روی صفحه موبایل در حال یک سفر بی پایان است. یک اسکرول بی وقفه در دنیایی از تصاویر ثابت، متن های طولانی و اعلان های بی شمار. این واقعیت امروز است. توجه مخاطب تبدیل به کمیاب ترین و باارزش ترین کالای جهان شده است. در این بازار رقابتی و پرسر و صدا چگونه می توان این انگشت شست بی قرار را حتی برای چند ثانیه متوقف کرد؟ چگونه می توان در این همهمه صدایی داشت که شنیده شود؟ پاسخ در یک کلمه خلاصه می شود: ویدئو!

ویدئو دیگر یک گزینه جذاب در جعبه ابزار بازاریابی نیست؛ ویدئو زبان مادری اینترنت است. این زبان حرکت، احساس و داستانگویی است که مغز ما به شکل غریزی با آن ارتباط برقرار می کند، اما درست همانطور که داشتن قلم و کاغذ از شما یک نویسنده بزرگ نمی سازد، داشتن یک دوربین، حتی دوربین فوق پیشرفته تلفن همراه تان، به تنهایی تضمین کننده ساخت یک ویدئوی بازاریابی موفق نیست. بسیاری از برندها به این دنیا قدم می گذارند، اما با ساختن ویدئوهای خسته کننده، بی هدف یا خودمحور، در واقع به شهرت خودشان آسیب می زنند.

ما در این مقاله یک راهنمای کارگردانی برای ساخت فیلم سینمایی یک دقیقه ای شما آماده کرده ایم. ما در اینجا قصد نداریم روی تجهیزات گران قیمت یا نرم افزارهای پیچیده تمرکز کنیم. در عوض می خواهیم به سراغ اصولی برویم که روح یک ویدئوی عالی را تشکیل می دهند؛ اصولی که می توانند یک ایده ساده را به پیامی قدرتمند تبدیل کنند که مخاطب نه تنها آن را تا آخر تماشا می کند، بلکه آن را حس می کند و مهمتر از همه، به خاطر می سپارد. پس چراغ ها را خاموش کنید، دوربین ها را آماده کنید و بیایید اولین صحنه را با هم کلید بزنیم.

برنامه ریزی دقیق: نوشتن فیلمنامه

هیچ کارگردان بزرگی بدون فیلمنامه سر صحنه فیلم برداری حاضر نمی شود. این بزرگ‎ترین اشتباهی است که بسیاری در دنیای بازاریابی ویدئویی مرتکب می شوند. آنها دوربین را برمی دارند و شروع به صحبت درباره محصول یا شرکت خود می کنند. نتیجه، یک ویدئوی سردرگم و کسل کننده است که بیشتر شبیه یک سخنرانی فروش اجباری است تا یک داستان جذاب. قبل از هر چیز، باید به سه سوال بنیادین پاسخ دهید:

•    مخاطب من کیست؟ آیا با مدیران شرکت های دیگر صحبت می کنم یا با نوجوانان علاقه مند به بازی های ویدئویی؟ لحن، زبان و سبک بصری شما باید متناسب با دنیای آنها باشد.

•    پیام اصلی من چیست؟ اگر مخاطب قرار باشد فقط یک چیز از این ویدئو به خاطر بسپارد، آن چیز چیست؟ تمام ویدئو باید حول محور همین پیام اصلی بچرخد.

•    چرا مخاطب باید اهمیت بدهد؟ این مهمترین سوال است. ویدئوی شما چه مشکلی را از او حل می کند؟ چه اطلاعاتی به او می دهد؟ چگونه او را سرگرم می کند؟ 

مطلب مرتبط: بازاریابی ویدئویی چه سرنوشتی خواهد داشت؟

ویدئوی تبلیغاتی معروف برند دالر شیو کلاب (Dollar Shave Club) را به یاد بیاورید. آن ویدئو یک شاهکار بود، نه به خاطر کیفیت سینمایی اش، بلکه به خاطر فیلمنامه درخشانش. ویدئویی که یک مشکل واقعی (گران بودن تیغ های اصلاح) را با طنزی هوشمندانه و شخصیتی کاریزماتیک بیان می کرد. آنها محصول شان را نمی فروختند؛ آنها یک داستان سرگرم کننده تعریف می کردند و محصول، به طور طبیعی، قهرمان آن داستان بود.

جنگ سه ثانیه ای: چگونه در یک چشم به هم زدن مخاطب را جذب کنید

شما یک فیلمنامه عالی دارید، اما یک حقیقت بی رحم وجود دارد: شما فقط سه ثانیه فرصت دارید تا مخاطب را متقاعد کنید که به تماشا ادامه دهد. در پلتفرم هایی مانند اینستاگرام یا فیس بوک این زمان حتی کمتر است. مخاطب با ذهنیتی بی حوصله در حال اسکرول کردن است. وظیفه سه ثانیه اول ویدئوی شما این است که یک قلاب قدرتمند بیندازید.

از شروع ویدئوی خود با لوگوی شرکت یا یک مقدمه طولانی و خسته کننده به شدت پرهیز کنید. این کار، یک دعوتنامه رسمی برای اسکرول کردن به پایین است. به جای آن با قوی ترین، جذاب ترین یا عجیب ترین بخش داستان تان شروع کنید. یک سوال تکان دهنده بپرسید. یک تصویر بصری خیره کننده نشان دهید. یک آمار جالب را مطرح کنید. درست مانند تریلر فیلم های سینمایی که بهترین صحنه ها را در همان ابتدا نمایش می دهند تا شما را میخکوب کنند، ویدئوی شما هم باید با یک انفجار شروع شود، نه با یک زمزمه.

آزمون فیلم صامت: آیا ویدئوی شما بدون صدا هم داستان می گوید؟

به رفتار خودتان در زمان استفاده از موبایل فکر کنید. چند بار یک ویدیو را در یک مکان عمومی یا در سکوت شب، بدون صدا تماشا کرده اید؟ آمارها نشان می دهد که درصد بسیار بالایی از ویدئوها در شبکه های اجتماعی بدون صدا دیده می شوند. اگر ویدئوی شما برای انتقال پیام اصلی اش فقط به صدا و دیالوگ متکی باشد، شما در حال صحبت کردن با یک اتاق خالی هستید.

این چالش را برای خودتان تعریف کنید: ویدئوی خود را یک بار بدون صدا تماشا کنید. آیا هنوز هم داستان اصلی آن قابل فهم است؟ آیا پیام کلیدی منتقل می شود؟ اینجاست که قدرت عناصر بصری قوی و زیرنویس مشخص می شود. استفاده از متن های گرافیکی جذاب روی صفحه برای برجسته کردن نکات مهم و افزودن زیرنویس خوانا برای تمام دیالوگ ها، دیگر یک گزینه نیست؛ یک ضرورت است. این کار نه تنها ویدئوی شما را برای حالت بی صدا بهینه می کند، بلکه آن را برای افراد کم شنوا و حتی کسانی که در محیط های پرسروصدا هستند نیز قابل دسترس می کند.

میکروفون قدرتمندتر از دوربین: گناه نابخشودنی صدای بد

حالا به جنبه مخالف آزمون فیلم صامت می رسیم. اگر مخاطب تصمیم بگیرد که با صدا ویدئوی شما را تماشا کند، کیفیت صدا می تواند تجربه او را بسازد یا آن را کاملا نابود کند. مخاطبان ممکن است کیفیت تصویر کمی پایین یا نورپردازی غیرحرفه ای را تحمل کنند، اما تقریبا هیچ‎کس تحمل صدای بد، پر از نویز، اکو یا نامفهوم را ندارد.

صدای بد، فریاد می زند که شما یک آماتور هستید و به تجربه مخاطب خود اهمیت نمی دهید. این موضوع به سرعت اعتبار برند شما را زیر سوال می برد. خبر خوب این است که برای داشتن صدای خوب، نیازی به یک استودیوی گران قیمت ندارید. یک میکروفون یقه ای کوچک که به تلفن همراه شما وصل می شود، می تواند کیفیت صدای شما را صدها برابر بهتر از میکروفون داخلی خود گوشی ضبط کند. به یاد داشته باشید: در نبرد میان تصویر و صدا این صداست که اغلب پیروز می شود و در ذهن مخاطب باقی می ماند.

حالا از تماشاگر چه می خواهید؟

ویدئوی شما داستانی جذاب را تعریف کرده، مخاطب را درگیر کرده و یک ارزش واقعی به او ارائه داده است. عالی است اما اگر در پایان، به او نگویید که قدم بعدی چیست، شما یک فرصت طلایی را از دست داده اید. هر ویدئوی بازاریابی باید یک «فراخوان به اقدام» یا همان Call to Action (CTA) واضح و مشخص داشته باشد.

مطلب مرتبط: بازاریابی ویدئویی: هنر تعامل با مخاطب

شما از مخاطب چه می خواهید؟ آیا می خواهید از وب سایت شما بازدید کند؟ این ویدئو را با دوستانش به اشتراک بگذارد؟ در بخش نظرات، به یک سوال پاسخ دهد؟ یا در خبرنامه شما عضو شود؟ این درخواست باید در پایان ویدئو، به صورت شفاهی و همچنین به صورت یک دکمه یا متن گرافیکی قابل کلیک، نمایش داده شود. یک ویدئوی بدون CTA، مانند یک داستان بدون پایان است؛ مخاطب را در هوا معلق نگه می دارد و انرژی که شما ایجاد کرده اید، به سادگی هدر می رود.

سخن پایانی

موفقیت در بازاریابی ویدئویی کمتر به بودجه و تجهیزات شما و بیشتر به خلاقیت، همدلی و احترام شما به وقت مخاطب بستگی دارد. این فرآیند، ترکیبی از هنر و علم است. هنر داستانگویی و علم بهینه‎سازی برای پلتفرم های دیجیتال. فرقی نمی کند که شما یک شرکت بزرگ باشید یا یک کارآفرین تک نفره؛ صندلی کارگردانی برای شما خالی است. کافی است که یک فیلمنامه فکرشده داشته باشید، سه ثانیه اول را به یک قلاب تبدیل کنید، برای دنیای بی صدا طراحی کنید، به کیفیت صدا اهمیت بدهید و در نهایت، به مخاطب خود بگویید که دوست دارید در صحنه بعدی، چه کاری انجام دهد. در سینمای شلوغ امروز، این شما نیستید که تصمیم می گیرید یک فیلم موفق است یا نه؛ این انگشت شست بی قرار مخاطب است که رأی نهایی را صادر می کند.

منابع:

https://digitalmarketinginstitute.com