در ادامه معرفی شرکتهای بازاریابی و تبلیغاتی موفق در ستون ستارههای تبلیغات، در این نوشته به معرفی شرکت تبلیغاتی مولن لو میپردازیم؛ شرکتی که تاریخچه شکلگیری آن به حدود 45 سال پیش یعنی سال 1970 بازمیگردد. این شرکت در حال حاضر خدماتی جامع، نظیر برنامهریزی رسانه، طراحی خلاقانه در ابعاد گوناگون، طراحی کمپین برای مدیریت برند، طراحی گرافیک، بازاریابی مستقیم و روابط عمومی را ارائه میدهد. این مجموعه در حقیقت دارای چهار دفتر ارائهکننده خدمات کامل تبلیغاتی و بازاریابی و یک دفتر ارائهکننده خدمات رسانههای ماهوارهای است.
پزشکی که تبلیغاتچی شد!
آقای جیمز خاویر مولن زمانی که در اواخر دهه 1960 از کالج فارغالتحصیل شد، به هیچوجه در فکر حضور در عرصه تبلیغاتی نبود، بلکه میخواست تحصیلاتش را در رشته پزشکی ادامه دهد، ولی به یکباره تصمیمش را تغییر داد و در رشته هنر به ادامه تحصیل پرداخت. وی پس از فارغالتحصیلی مانند بسیاری از همردههای خود به دنبال نقاشی حرفهای رفت اما بسیار زود از آن دست کشید و این حرفه هیچ وقت برایش محقق نشد. پس از آن وی برای چندسال در آزمایشگاه تحقیقات بیوفیزیک هاروارد مشغول به کار شد و مدتی را نیز روی امواج اقیانوس اطلس و سوار بر یک قایق بادبانی گذراند.
او در حدود 30 سالگی هیچ مسیر مشخص کاری را در ذهن خود مجسم نکرده بود. اما همانطور که خودش بعدا بیان کرد، بدون پول یا هیچگونه تجربه تجاری، استعدادهایش را در خدمت گرفت: «من میتوانم بنویسم، من روزگاری نقاشی میکردم، یک دیکشنری دارم و اینکه آدم ماجراجویی هستم.» مجموعه این هماهنگسازی استعدادها و تجربیات، خاویر مولن را به سمت تاسیس یک دفتر تبلیغاتی کوچک هدایت کرد. این دفتر تبلیغاتی که وسعتش در نهایت از دو اتاق بیشتر نمیشد، ابتدا با نام «Superfine Productions»، در شهر ساحلی ماربل هد ماساچوست آغاز به کار کرد. در ابتدای کار عمده مشتریان وی تفرجگاهها و ارائهدهندگان خدمات قایقرانی بودند. اما این تازه ابتدای راه بود.
در سال 1974 چشمانداز این آژانس تبلیغاتی کوچک با حضور پل سیلورمن (Paul Silverman) که سالهای متمادی بهعنوان مدیر خلاقیت این شرکت فعالیت کرد، بهبود چشمگیری یافت. او نیز مانند مولن، از یک مسیر مستقیم و آکادمیک به فضای تبلیغات وارد نشده بود. پل که پسر یک اغذیهفروش بود، تحصیلات خود را در رشته تاریخ بهصورت آکادمیک دنبال کرده بود. او ابتدا قصد داشت نویسنده شود. البته در این زمینه موفقیتهای نیز داشت.
انتشار چند داستان، شعر و یک رمان کوتاه ماحصل این دوران کاری سیلورمن بود، اما وی پس از مدتی به رشته خبرنگاری روی آورد و پس از همکاری با چند نشریه نیویورکی به ماساچوست بازگشت و پس از آشنا شدن با خاویر مولن در شرکت وی مشغول به کار شد. تبدیل شدن به یکی از بزرگترین آژانسهای تبلیغاتی آمریکا، حضور در عرصههای مختلف تبلیغاتی و اضافه شدن بزرگانی مثل جو گیرمالدی (Joe Grimaldi) و شریک چهارم یعنی آقای ادوارد بوشز (Edward Boches) باعث شد این شرکت پلههای رشد و ترقی را به سرعت طی کند.
حتی اتفاقات بد و ناخوشایند مانند آتشسوزی سال 1978 نیز نتوانست خللی در رسیدن به موفقیتهای چشمگیر این شرکت ایجاد کند. در بررسیهای اخیر این مجموعه توانسته است به مقام بیست و دوم در میان شرکتهای معتبر ایالات متحده دست یابد. پس از اینکه این شرکت توسط هلدینگ «Interpublic» خریداری شد، توانست به بازارهای بینالمللی نیز دسترسی پیدا کند. حدود 90 دفتر کار این شرکت حضور در بیش از 65 بازار بینالمللی را تجربه میکنند و 6400 پرسنل این شرکت توانستهاند خدمات مناسبی به مشتریان بزرگی مثل گوگل، آدیداس، وی اچ وان، الیمپوس، ژاپوس، ایکِا، لنوو، یونیسف، جانسون و جانسون و یونی لیور ارائه دهند.
تبلیغ منتخب
تست ایمنی خودرو، بهانهای برای معرفی و تبلیغ آن شده است. چه اطمینانی بالاتر از آنکه برای سنجش ایمنی خودرو، به جای آدمکهای مصنوعی، خانواده مسئول آزمایشگاه، سوار خودرو باشند؟ در این تبلیغ تاثیرگذار (که کد آن در این آگهی ارائه شده است) در فضایی میان رؤیا و واقعیت، مسئول آزمایشگاه ایمنی، آدمکهای مصنوعی را بسان خانواده خود میپندارد. فضای خیالی به همراه حضور آدمکهای شبیه انسان، به شعار تبلیغاتی این کمپین جان میبخشد: «وقتی به آنها بهعنوان یک چیز ساختگی فکر نکنی! اتفاقات اعجابانگیزی میافتد.»
ارتباط با نویسنده: [email protected]
مشاور تبلیغات و برندسازی