تفاوت میان رهبری و مدیریت

رهبران برای افراد الهام بخش هستند، در حالی که مدیران صرفاً افرادی را دارند که برای شان کار می کنند. در اینجا روش تشخیص اینکه شما کدامیک هستید و چگونه می توانید تغییر کنید ذکر شده است.

اگر مقام مدیریتی دارید، شاید خود را یک رهبر نیز بپندارید، اما رهبران و مدیران تفاوت های فاحشی در روش تهییج افراد برای رسیدن به اهداف مشترک دارند.

هاللی ازولای (Halelly Azulay)، بنیانگذار و مدیرعامل TalentGrow LLC و نویسنده کتاب «رشد کارمندان با حداقل هزینه» می گوید، تفاوت عمده میان رهبران و مدیران در این است که رهبران افرادی را به خود جذب می کنند که به رؤیای آنها از آینده باور دارند، در حالی که مدیران صرفاً افرادی را دارند که برای آنها کار می کنند، آن هم بدون اینکه الزاماً به رؤیای خاصی با تمام وجود ایمان داشته باشند.

شخص مدیر، به خاطر تجربیاتش در حوزه کاری خود، پله های ترقی را پیموده است و فاصله میان مدیران رده بالا و کارکنان فنی رده پایین را پر می کند. ازولای می گوید «مدیریت عبارت است از اتمام وظایف روزانه، مدیریت برنامه کاری، گردش کار، پروژه ها و عملکرد». مدیران اهداف کوتاه مدت تعیین، وظایف را به دیگران محول، مسائل را حل و فصل و سیاست ها را اجرایی می کنند.

اما در سوی دیگر، رهبران در جهت اقدام مؤثر بر افراد تأثیر می گذارند و اشتیاق لازم را در آنها ایجاد می کنند. آنها نگاه و اهداف بلندمدت را برای سازمان شان به ارمغان و افرادشان را حول این اهداف گردهم می آورند. تامی پرکینز (Tammy Perkins)، مدیر منابع انسانی و متخصص رهبری در Fjuri می گوید «رهبران ارز ش ها، فرهنگ کاری و الگوهای رفتاری را شکل می دهند.»

برای رهبر بودن الزاماً نباید مدیر باشید

پرکینز می گوید «تفاوت اصلی میان مدیران و رهبران در این است که برای رهبری نیاز به داشتن مقام مدیریتی نیست و یک رهبر لزوماً نباید به صورت رسمی بر افراد زیردست خود برتری داشته باشد.»

گرچه تمامی مدیران، رهبر نیستند، اما آزولای و پرکینز ادعا می کنند اگر مدیران مهارت های رهبری خود را گسترش دهند، موفقیت بیشتری کسب خواهند کرد. حال مدیران چگونه می توانند تبدیل به رهبران بزرگی شوند؟

مطلب مرتبط: تفاوت رهبری و مدیریت

دید بلندمدت خود را تقویت کنید

رهبران دید بلندمدتی برای آینده دارند و زمان کمتری را صرف تمرکز بر وظایف روزانه و وقت بیشتری را صرف تفکر درباره آنچه پیش رو دارند می کنند. در جهت تمرینِ تفکر برای آینده، ازولای پیشنهاد می دهد درباره حوزه های پرطرفدار در صنعت خود مقاله بخوانید و پادکست های مرتبط را گوش کنید. برای مثال اگر در حوزه بازاریابی فعالیت می کنید آموختن درباره هوش مصنوعی می تواند به شما کمک کند درباره تغییر برنامه های خود در جهت هماهنگی با اتفاقات آینده فکر کنید. ازولای پیشنهاد می دهد «حتی می توانید آن مقالات را با تیم خود در میان بگذارید و صحبت کوتاهی درباره آنها در جلسات خود داشته باشید تا به تیم خود کمک کنید افرادی آینده نگر و دارای تفکر استراتژیک شوند.»

هوش هیجانی خود را گسترش دهید

رهبران بزرگ در جهت اینکه بر دیگران تأثیر بگذارند و در افراد انگیزه ایجاد کنند، باید با اشخاص اطراف خود هماهنگ و هوش هیجانی سرشاری داشته باشند. هوش هیجانی شامل سطح بالایی از درک نسبت به خود، خود گردانی، همدلی و مهارت های اجتماعی می شود. می توانید با تأمل در نحوه واکنش نسبت به افراد و موقعیت های مختلف، توجه به احساسات خود در لحظه و تمرین ارائه پاسخ مناسب با کمی مکث به جای بروز واکنش لحظه ای، هوش هیجانی خود را تقویت کنید و با برداشتن این قدم های کوچک رهبران بهتری باشید.

همواره در پی یادگیری باشید

رهبران حد و حدود خود را گسترش می دهند و به دفعات از حاشیه امن خود فراتر می روند و خطر می کنند. تعهد به انجام کاری خارج از حوزه تخصص، نه تنها به شما کمک می کند مهارت های جدیدی را بیاموزید، بلکه این امکان را می دهد که به شرایط سخت نیز عادت کنید.

از دیگران بازخورد بخواهید

رهبری کارآمد نیازمند توجه به بازخوردهای دیگران است. مدیران تمایل دارند وظایف را میان افراد تقسیم و تمرکز خود را معطوف بر انجام کارها کنند، اما رهبران به جای تعیین وظایف برای دیگران، افراد خود را تشویق به داشتن حس مالکیت نسبت به کار خود می کنند. رهبران از افراد تیم خود بازخورد می خواهند و نیروی کار منسجمی خلق می کنند که بازخورد آنها منجر به ایجاد تغییر شود.