صندوق ورودی ایمیل تان را در نظر بگیرید. یک فضای شلوغ، پرسر و صدا و بی رحم. یک مهمانی بی پایان که در آن صدها نفر همزمان در حال فریاد زدن هستند تا توجه شما را جلب کنند. در این همهمه بی پایان، از اعلان های کاری و پیام های دوستان گرفته تا پیشنهادات ویژه و خبرنامه هایی که یادتان نمی آید کی عضوشان شده اید، هر ایمیل جدیدی که از راه می رسد فقط یک انتخاب دارد: یا در همان چند ثانیه اول دست شما را بگیرد و شما را به داخل بکشاند یا برای همیشه به گورستان ایمیل های باز نشده، یعنی پوشه «حذف شده ها» تبعید شود.
در این میدان نبرد دیجیتال، سلاح شما نه طراحی زیبای ایمیل است و نه متن فوق العاده ای که در داخل آن نوشته اید. سرنوشت شما، تنها و تنها در دستان یک جمله کوتاه، یک عبارت چند کلمه ای به نام عنوان ایمیل رقم می خورد. عنوان ایمیل چیزی فراتر از یک تیتر ساده است. این نگهبان در ورودی محتوای شماست. این فروشنده ای است که فقط سه ثانیه فرصت دارد تا رهگذری را متقاعد کند که به داخل مغازه بیاید. اگر او در کارش موفق شود، شما فرصت پیدا می کنید تا داستان خود را تعریف کنید اما اگر شکست بخورد، انگار که شما اصلا وجود نداشته اید.
بسیاری از بازاریاب ها ساعت ها برای نوشتن متن اصلی ایمیل وقت می گذارند و در نهایت، در 30 ثانیه پایانی یک عنوان سرسری برای آن انتخاب می کنند. این کار مانند ساختن یک ماشین مسابقه فوق پیشرفته و سپس فراموش کردن گذاشتن فرمان روی آن است. ما در این مقاله نمی خواهیم صرفا چند نکته را فهرست کنیم. می خواهیم وارد ذهن مخاطب شویم و بفهمیم کدام کلیدها، قفل توجه او را در این دنیای شلوغ باز می کنند. بیایید با هم هنر ساختن این کلیدهای جادویی را یاد بگیریم.
هنر خلق فوریت و کمیابی
یکی از قدرتمندترین محرک های روانی انسان، ترس از دست دادن (FOMO) است. ما به طور غریزی از اینکه یک فرصت خوب را از کف بدهیم متنفریم. یک عنوان ایمیل هوشمند می تواند با استفاده از این حس، یک نیروی جاذبه غیرقابل مقاومت ایجاد کند. وقتی مخاطب حس کند که زمان در حال از دست رفتن است یا یک منبع در حال تمام شدن است، دیگر باز کردن ایمیل را به تعویق نمی اندازد. این کار باید با ظرافت و صداقت انجام شود.
مطلب مرتبط: اصول طراحی ایمیل های لحظه آخری
استفاده از کلماتی مانند «امشب تمام می شود»، «فقط ۲۴ ساعت باقی است» یا «تعداد محدود» مثل قرار دادن یک ساعت شنی در حال کار روی میز مخاطب است. او به وضوح می بیند که دانه های شن در حال فرو ریختن هستند و اگر اقدام نکند، فرصت خواهد سوخت. سایت های فروش آنلاین مانند آمازون در فروش های برق آسا (Lightning Deals) استاد این کار هستند. عنوانی مثل «پیشنهاد ویژه شما تا دو ساعت دیگر منقضی می شود» شما را مجبور به واکنش فوری می کند.
اما یک هشدار جدی در اینجا وجود دارد: این استراتژی مانند یک داروی قوی است که استفاده بیش از حد یا نادرست از آن، می تواند کشنده باشد. اگر شما هر روز یک ایمیل «آخرین فرصت» ارسال کنید، به سرعت اعتبار خود را از دست می دهید و مشتریان یاد می گیرند که فوریت شما یک دروغ است. این چاقوی تیزی است که باید با دقت فراوان از آن استفاده کرد.
قدرت شگفت انگیز شخصی سازی
در همان مهمانی شلوغی که در ابتدا توصیف کردیم، تصور کنید کسی نام شما را با صدایی آرام و آشنا صدا بزند. در میان تمام هیاهوها، شما فورا به سمت آن صدا برمی گردید. شخصی سازی پادزهر فریادهای عمومی و بی هدف است. ساده ترین شکل آن، استفاده از نام مخاطب در عنوان ایمیل است. عنوانی مانند «جک، یک پیشنهاد ویژه برای شما داریم» به مراتب موثرتر از «یک پیشنهاد ویژه برای مشتریان عزیز» است.
اما شخصی سازی واقعی یک قدم فراتر می رود. برندهای هوشمند، از داده هایی که در اختیار دارند، برای ساختن یک تجربه منحصربه فرد استفاده می کنند. اسپاتیفای این کار را به شکلی درخشان با کمپین سالانه «Wrapped» خود انجام می دهد. عنوان ایمیل آنها «[نام کاربر]، مرور موسیقی سال ۲۰۲۵ شما آماده است» یک دعوت شخصی و غیرقابل چشم پوشی است. یا نتفلیکس که با ارسال عناوینی مثل «یک سریال جدید که فکر می کنیم دوست خواهید داشت»، نشان می دهد که سلیقه شما را می شناسد و برای آن اهمیت قائل است. اشاره به خرید قبلی، سبد خرید رها شده یا حتی موقعیت جغرافیایی کاربر، همگی روش هایی هستند که به ایمیل شما شخصیتی انسانی می بخشند و به مخاطب می گویند: «من شما را می بینم و شما برایم فقط یک آدرس ایمیل دیگر در یک لیست بلند بالا نیستید».
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی با طراحی نوار عنوان های جذاب
چگونه کنجکاوی را به یک قلاب تبدیل کنیم
مغز انسان از فضاهای خالی و داستان های ناتمام متنفر است. ما به طور طبیعی تمایل داریم که حلقه های باز را ببندیم و به پاسخ سوالات مان برسیم. این ویژگی که با نام «شکاف کنجکاوی» شناخته می شود، یکی از قدرتمندترین ابزارها در زرادخانه یک نویسنده عنوان ایمیل است. به جای اینکه تمام اطلاعات را در همان ابتدا فاش کنید، می توانید با طرح یک سوال جالب، بیان یک آمار تکان دهنده یا دادن یک قول مرموز مخاطب را قلاب کنید تا برای یافتن پاسخ، ایمیل را باز کند.
عناوینی مانند «یک اشتباه رایج که ۹۰ درصد کسب و کارها مرتکب می شوند» یا «راز بهره وری کارمندان گوگل چیست؟» مستقیما حس کنجکاوی شما را هدف قرار می دهند. شما با خودتان فکر می کنید: «نکند من هم این اشتباه را انجام می دهم؟» یا «واقعا آن راز چیست؟». اما در اینجا هم مانند استراتژی فوریت، یک مرز باریک بین کنجکاوی هوشمندانه و طعمه کلیکی (Clickbait) وجود دارد. اگر مخاطب را با یک عنوان جذاب به داخل بکشانید اما محتوای ایمیل سطحی و بی ارتباط باشد، شما اعتماد او را برای همیشه از دست داده اید. قولی که در عنوان می دهید، باید به شکلی رضایت بخش در داخل ایمیل به آن عمل شود.
قولی که باید در یک نگاه به آن عمل کنید
در کنار تمام این تکنیک های روانشناختی گاهی اوقات بهترین استراتژی سادگی و صراحت است. این رویکرد به ویژه برای برندهایی که قبلا یک رابطه مبتنی بر اعتماد با مشتریان خود ساخته اند، به خوبی جواب می دهد. در این حالت شما نیازی به بازی های ذهنی ندارید. وظیفه عنوان شما فقط این است که به صورت شفاف و خلاصه، ارزشی را که در داخل ایمیل وجود دارد، بیان کند.
وقتی شما از برند مورد علاقه خود ایمیلی با عنوان «محصولات جدید فصل بهار ما رسید» یا «فاکتور ماهانه شما آماده است» دریافت می کنید، دقیقا می دانید که چه چیزی در انتظارتان است. هیچ ابهامی وجود ندارد. این رویکرد، به وقت مخاطب احترام می گذارد. همچنین باید به یاد داشت که بیش از نیمی از ایمیل ها روی صفحه کوچک تلفن های همراه باز می شوند، جایی که تنها چند کلمه اول عنوان نمایش داده می شود.
بنابراین کوتاه و مستقیم بودن، یک مزیت بزرگ است. یک عنوان طولانی و پیچیده ممکن است در نسخه دسکتاپ جذاب باشد، اما روی موبایل به یک عبارت بی معنا و نصفه و نیمه تبدیل می شود. پس گاهی، سریع ترین راه برای رسیدن به مقصد، انتخاب مستقیم ترین جاده است.
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی با 10 استراتژی برتر
سخن پایانی: بیش از یک عنوان، یک شروع گفت وگو
عنوان ایمیل، یک جز کوچک و فنی در یک استراتژی بازاریابی نیست. این اولین کلماتی است که شما در یک گفت وگوی بالقوه به زبان می آورید. این یک دست دادن دیجیتالی است. می تواند محکم، گرم و دعوت کننده باشد یا شل، سرد و فراموش شدنی. هر یک از این چهار رویکردی که بررسی کردیم، ابزاری متفاوت برای شروع این گفت وگوست. گاهی باید با ایجاد حس فوریت، هیجان ایجاد کنید. گاهی باید با صدا زدن نام مخاطب، نشان دهید که او را می شناسید. گاهی باید با ایجاد حس کنجکاوی، او را به دنیای خود دعوت کنید و گاهی هم فقط کافی است که شفاف، صادق و سرراست باشید.
استاد شدن در این هنر، به معنای پیدا کردن تعادل درست میان این ابزارها و درک این است که مخاطب شما در هر لحظه به کدام یک بهتر پاسخ می دهد. در نهایت، به یاد داشته باشید که در آن مهمانی پرسروصدای صندوق ورودی، شما نیازی به بلندتر فریاد زدن ندارید. شما فقط باید هوشمندانه تر زمزمه کنید.
منابع: