در قرن بیستم ساختن برند یک فرآیند قابل کنترل و تقریبا فیزیکی بود. برند شما لوگویی بود که بر سردر دفترتان می درخشید. شخصیتش در آگهی های خوش ساخت تلویزیونی یا صفحات براق مجلات به نمایش درمی آمد. صدای، لحن مودبانه کارمند بخش فروش پشت تلفن بود. در آن دوران یک شرکت می توانست با دقت و وسواس روایتی یکپارچه از خود بسازد و آن ر...
شما نقشه گنج خود را با دقت ترسیم کرده اید؛ می دانید که مقصد نهایی کجاست، مسیرهای اصلی کدامند و چه مقدار آذوقه برای شروع سفر نیاز دارید. با این حساب شما ۹۰ درصد از رویاپردازان را پشت سر گذاشته اید، اما سفر واقعی تازه آغاز شده است. داشتن یک نقشه عالی، پیروزی شما را تضمین نمی کند. یک خلبان ماهر را در کابین یک جت جنگنده فو...
هیچ مدیری برای این لحظه آموزش نمی بیند. هیچ دوره آموزشی، کتاب یا سمیناری نمی تواند سنگینی آن سکوت، نگاه های خیره و آن بار عاطفی را که در اتاق حکمفرما می شود، به طور کامل شبیه سازی کند. لحظه اخراج یک کارمند یکی از تنهاترین، دشوارترین و ناخوشایندترین تجربیات در مسیر حرفه ای یک رهبر است. این لحظه آزمونی نهایی برای سنجش شخ...
صحنه تکراری و دردناک است. مدیرعامل جدید با اشتیاقی وصف ناپذیر روی صحنه می رود. اسلایدهایی زیبا از ارزش های جدید شرکت به نمایش در می آیند: نوآوری، همکاری، شفافیت، ریسک پذیری. او یک سخنرانی الهام بخش درباره لزوم تبدیل شدن به یک خانواده و شکستن سیلوهای دپارتمانی ارائه می دهد. پوسترها و بنرهای جدیدی در راهروها نصب می شوند....
اعتبار یک برند مانند یک جنگل باستانی و سرسبز است که ساختن آن دهه ها زمان برده، اما نابودی اش می تواند تنها به اندازه یک جرقه بی احتیاط، سریع و ویرانگر باشد. این جرقه در دنیای کسب و کار بحران روابط عمومی (PR Crisis) نام دارد؛ رویدادی غیرمنتظره که پتانسیل آن را دارد تا به سرعت شهرت، درآمد و حتی موجودیت یک شرکت را تهدید ک...