در حوزه حرفه ای گری یک قانون نانوشته اما آهنین وجود دارد: احساسات خود را پشت در جا بگذارید. ما به نسل ها آموخته ایم که محیط کار یک صحنه تئاتر است که در آن همه ما باید نقاب یک ربات منطقی، همیشه آرام و کاملا کنترل شده را به چهره بزنیم. در این نمایشنامه، شور و هیجان، اضطراب، ناامیدی و حتی شادی های کوچک انسانی نشانه ضعف و...
گری کاسپاروف وقتی از پس از پایان بازی با یک کامپیوتر از میز مسابقه برخاست، همه دنیا در شوک فرو رفته بود. او در برابر یک حریف بی روح و ساکت به نام دیپ بلو، کامپیوتر شرکت آی بی ام، شکست خورده بود. این لحظه فراتر از یک باخت در یک بازی بود؛ این یک پیشگویی تکان دهنده برای تمام اتاق های هیأت مدیره در سراسر جهان بود.
ب...
یک رهبر ارکستر را در نظر بگیرید که در سکوت با ظرافت و اقتدار صدها نوازنده را به سوی خلق یک سمفونی هماهنگ هدایت می کند. او فریاد نمی زند، با کسی جدل نمی کند و سازی را به تنهایی نمی نوازد. قدرت او در درک عمیق از نت ها، زمان بندی دقیق و توانایی ایجاد هارمونی از دل صداهای گوناگون نهفته است. مذاکره در دنیای کسب و کار بیش از...
یک کشتی را تصور کنید که در دل اقیانوسی آرام به سوی مقصدی مشخص در حرکت است. ناخدا و خدمه هر یک به وظیفه خود مشغولند و همه چیز طبق نقشه پیش می رود، اما ناگهان افق تیره می شود، باد مسیر خود را عوض می کند و امواج سهمگین تر از همیشه به بدنه کشتی می کوبند. در این لحظه دیگر پایبندی به نقشه قدیمی نه تنها مفید نیست، بلکه مسیر ک...
در فرهنگ کارآفرینی ما داستان های موفقیت را به شکلی خطرناک، ساده و خطی روایت می کنیم. داستان از این قرار است: یک بنیانگذار با یک ایده درخشان در گاراژ خانه اش شروع می کند، مسیری مستقیم و از پیش تعیین شده را با اراده ای پولادین طی می کند و در نهایت به قله موفقیت جهانی می رسد.
این یک روایت رمانتیک، الهام بخش و کاملا...
یک نگهبان فانوس دریایی را در یک شب مه آلود و توفانی در برج بلند خود نه به دنبال کشتی های سرگردان می رود و نه برای آنها فریاد می کشد. او تنها یک کار انجام می دهد: با ثباتی تزلزل ناپذیر نور به محیط اطراف می اندازد. او کشتی ها را با زنجیر نمی بندد؛ او نوری است که کشتی ها آزادانه انتخاب می کنند تا مسیرشان را با آن بیابند....