یک نگهبان فانوس دریایی را در یک شب مه آلود و توفانی در برج بلند خود نه به دنبال کشتی های سرگردان می رود و نه برای آنها فریاد می کشد. او تنها یک کار انجام می دهد: با ثباتی تزلزل ناپذیر نور به محیط اطراف می اندازد. او کشتی ها را با زنجیر نمی بندد؛ او نوری است که کشتی ها آزادانه انتخاب می کنند تا مسیرشان را با آن بیابند....
در زندگی هر کسب و کاری روزهای آفتابی و آرام زیادی وجود دارد. فروش خوب است، مشتریان راضی هستند و تیم با انگیزه کار می کند، اما در افق همیشه احتمال شکل گیری یک توفان ناگهانی وجود دارد. یک محصول معیوب، یک خطای انسانی از سوی یکی از کارمندان، یک شایعه در شبکه های اجتماعی یا یک بازخورد منفی که مانند ویروس پخش می شود. اینها ب...
در سال های ابتدایی قرن بیستم یکی از حیاتی و پیچیده ترین مشاغل در هر کلانشهری اپراتور تلفنخانه بود. این افراد در قلب یک معبد از سیم ها و دوشاخه ها می نشستند. تمام جریان اطلاعات شهر از میان ذهن و انگشتان آنها عبور می کرد، اما با ظهور تلفنخانه های خودکار این شغل به طور کامل ناپدید شد. نکته تکان دهنده اینجاست: تکنولوژی نیا...
تصویری که اغلب ما از یک رهبر تجاری در ذهن داریم، تصویر یک سخنران ماهر است. فردی که پشت تریبون می ایستد، با کلمات الهام بخش دیگران را به وجد می آورد و با دستورات قاطع مسیر را مشخص می کند. ما رهبری را با صحبت کردن، اعلام نظر و هدایت کلامی برابر می دانیم، اما اگر به شما بگویم قدرتمندترین، تاثیرگذارترین و محترمانه ترین رهب...
بدون بازنگری مدیریتی، توسعه در ایران ممکن نیست.با هدف بازنگری در حکمرانی مدیریتی و ضرورت شنیدن صدای کارکنان در ساختارهای نوین سازمانی ایران، این سطور را می نویسم؛ چرا که عمیقاً باور دارم متولیان امر و ساختارهای حاکمیتی در سطوح بالای قدرت، باید صدای کارکنان را جدی بگیرند و ریشه های پنهان ناکارآمدی در بسیاری سازمان ها و...
دنیای مدیریت مالی شخصی برای اکثر ما شبیه به یک اقیانوس ناشناخته، مه آلود و ترسناک است. ما خود را سوار بر یک قایق کوچک و لرزان حس می کنیم که بی هدف با هر موجی از هزینه های پیش بینی نشده و فشارهای اجتماعی به سویی پرتاب می شود. ما به افق نگاه می کنیم و جز آب های بی کران و هیولاهایی به نام تورم، بدهی و آینده نامعلوم، چیزی...
تصور کنید در یک اتاق جلسه پرتنش هستید. یک بحران غیرمنتظره رخ داده است. یک رقیب حرکتی غافلگیرکننده انجام داده یا یک پروژه کلیدی از مسیر خود خارج شده است. اضطراب در هوا موج می زند. صداها رفته رفته بالا می رود، افراد حرف یکدیگر را قطع می کنند، انگشت های اتهام به سمت هم نشانه گرفته می شود و یک حس فزاینده از وحشت و هرج و مر...
در سکوت سنگین یک جلسه، در پچ پچهای راهروها یا در ایمیل هایی که با دقت و وسواس کلمات شان انتخاب شده تا خشم پنهان شان را فریاد بزنند؛ تعارض مانند یک شبح نامرئی در رگ های هر سازمانی جریان دارد. اکثر مدیران و رهبران با دیدن اولین نشانه از اختلاف دچار وحشت می شوند. آنها تعارض را یک بیماری، نشانه ضعف در فرهنگ سازمانی و...
تصویر کلاسیک یک فروشنده موفق را در ذهن خود مجسم کنید: یک فرد کاریزماتیک با اعتماد به نفس و همیشه در حال حرکت که با تکیه بر استعداد ذاتی شبکه ارتباطات و قدرت چانه زنی خود معاملات را یکی پس از دیگری به سرانجام می رساند. این، تصویر یک قهرمان فروش است؛ یک هنرمند که گویی با جادو «نه» را به «بله» تبدی...