چهارشنبه, ۲ خرداد(۳) ۱۴۰۳ / Wed, 22 May(5) 2024 /
           
فرصت امروز
خیابان مازندران تهران مرکز بورس مبلمان، کالاهای سمساری و وسایل دکوراسیونی

گاراژهایی برای عرضه کالا

8 سال پیش ( 1394/5/3 )
پدیدآورنده : تهمینه سهرابی  

یخچال‌های رنگ و رو رفته در سمت راست خیابان و قالی‌های گردگرفته در سمت چپ، قرینه کهنه‌ای ساخته‌اند. گاه ارج را می‌بینی که سینک ظرفشویی زنگار گرفته‌ای به آن تکیه داده و کمی آن‌طرف‌تر سامسونگ و ال‌جی پشت‌پهنی برایت از تصاویری آشنا می‌گویند البته بدون کیفیت مطلوب. برچسب روی یکی‌شان را می‌خوانم: 750هزار تومان. فروشنده جوانی با موهای مد روز که در انتهای تاریک مغازه نشسته جلو می‌آید و می‌گوید اقلام دیگری هم دارد. اجناس، کهنه و نوشان خیلی قابل تشخیص نیست. اینقدر که فضای تنگ مغازه‌های قدیمی و زهواردررفته هر چیزی را گذاشته‌اند بالای آن دیگری. تنکی درختان خیابان توی ذوق می‌زند. وانت‌ها یا می‌آیند یا می‌روند و فرشی، یخچالی، میز یا مبلی را با خود می‌برند. راننده‌ها با یک دست سیگار خود را می‌پایند و با دست دیگر کالاها را طناب‌پیچ می‌کنند و نگاه نگران خریداران روی اجناس‌شان چفت شده است. گاه موتورسیکلتی درست زیر گوش قیژ بلندی می‌کشد و در میان انبوه وانت‌ها و کالاها گم می‌شود. تا به خودت بیایی رسیده‌ای به جمع‌های چهار تا پنج نفره فرشندگان که جلوی دکان‌های‌شان تجمع کرده‌اند. گرمای دم‌کرده تابستان عرق‌ریزشان کرده و با چهره‌هایی گاه زیادی سرخ و گاه زیادی سوخته گپ و گفتی با مغازه ‌دار بغلی دارند.

790080880

خیابانی با کوچه‌های تجاری

حضور در خیابانی مانند مازندران روی دیگری از بازارهای پایتخت ایران را نشان می‌دهد. کوچه‌های باریک و گاه عریض و حتی بن‌بست در این خیابان زیاد است. کوچه‌هایی که کافی است تا ورودی‌شان بروید و آنگاه می‌بینید که چگونه به انباری برای کالا تبدیل شده‌اند. انبارهایی که کف کوچه را تصرف کرده‌اند و کالاهاست که در این کوچه درست روی زمین چیده شده‌اند؛ از قالی گرفته تا انواع وسایل دکوراسیونی خانه. انگار کوچه‌های خیابان مازندران باید جور فضای تنگ و تاریک مغازه‌ها را بکشند که گاهی حتی جایی برای راه رفتن هم نمی‌ماند. دیوار کوچه‌ها جابه‌جا ریختگی دارند. کج و معوج شده‌اند و انگار میل وافری به آوار شدن بر سر کالاها دارند. شاید شما با این اوصاف با من هم‌داستان باشید که خیابان مازندران زیبا نیست. کوچه‌هایش هم همین‌طور. آدم بیشتر دلــــش می‌خواهد هر چه سریع‌تر آنجا را ترک کند. خیابانی که کالاهای دکوراسیون و زیباسازی خانه را عرضه می‌کند، خودش با چشمان قی گرفته، نگاه کم‌سویش را شاید به دستان مسئولان ستاد زیباسازی شهر دوخته است. البته زیباسازی پایدار نه ریختن اسپره‌های رنگی بر تن دیوارهای کهنه و کم‌عمر شهر.

بازار مبل امام‌حسین در خیابان مازندران

از آنجایی که در تهران خیابان مازندران را به‌عنوان یکی از مراکز بورس مبلمان می‌شناسند، بهتر است سری بزنیم به بازارهای مبل این خیابان. اما وقتی آدرس یک بازار مبل به‌عنوان یک کالای زیبایی‌ساز خانه را به تو می‌دهند حداقل انتظارت دیدار با ویترین‌های خوش آب‌ورنگ است، یا فضای باز فروشگاه‌هایی برای چینش مبلمان. اینها را داشته باشید تا ببینید در این فضا چقدر حداقل توقع شما برآورده می‌شود.

جلوی ورودی را حصاری میله‌ای کار کرده‌اند. باید از بین‌شان رد بشوی. به نظر می‌رسد مانعی ساخته‌اند برای اینکه کسی با گاری وارد نشود. اما کمی که دقت می‌کنی می‌بینی متحرک است و نگهبان در زمان ورود و خروج ماشین‌ها آن را به کناری می‌برد. دست‌های زمخت و تیره‌اش را دور جسم‌ دایره‌ای نرده فلزی حلقه می‌کند و درحالی‌که با دست دیگرش سیگار تیرش را گرفته است، می‌خواهد نرده‌ها را برای من و همراهم هم کنار بزند. انگار ما را هم به چشم ماشین می‌بیند! شلوار گشاد و چرکی پوشیده است و ریش نامرتبی دارد. کله بی‌مویش زیر نور کم‌رمق آفتاب دم غروب برق می‌زد. جای خط قهوه‌ای‌رنگی روی گونه چپش انگار بدجور می‌خارد و عرق‌سوز شده است که دستش را بی‌محابا به سمت صورتــش پرتاب می‌کند.

گاراژی برای عرضه مبل

از بین نرده‌ها که رد می‌شویم با ابروهای بالا انداخته به اطرافم نگاه می‌کنم که همین امر موجب می‌شود مرد بپرسد دنبال چیزی یا جایی می‌گردید؟ فکر کنم فهمیده که منطقه را نمی‌شناسم و البته او نمی‌داند که دیدن هر صحنه‌ای را پیش‌بینی می‌کرده‌ام الا دیدن منظره‌ای که روی زمین و در مکانی گاراژمانند مبل بفروشند. «نه» مرددی می‌گویم و راه می‌افتم. از همان ورودی بازار مبل‌هایی گله‌ به گله جلوی مغازه‌ها پخش و پلا شده‌اند. فروشنده‌های جوان روی مبل‌ها لم داده‌اند و با حضور مشتری با تاخیر بلند می‌شوند. سلام و علیکی می‌کنند و شروع می‌کنند به پرحرفی. انگار سریع جانی می‌گیرند و می‌خواهند هر جور شده رضایت مشتری را برای خرید جلب کنند. جلوتر که می‌آیی صحنه‌ها تکرار می‌شوند. در محوطه‌ای حدود 2هزار متر گل‌هایی با گلبرگ‌های بی‌رمق روی مبل‌های ولو شده روی زمین پخش شده‌اند. بدون اینکه ساقه‌ای داشته باشند. چند دختربچه و پسربچه بین مبل‌ها وول می‌خورند. گاهی روی‌شان می‌نشینند و درحالی‌که پدر و مادرشان را صدا می‌زنند، همدیگر را هل می‌دادند و یکی می‌افتد و یکی بلند می‌شود.

والدین‌شان که از راه می‌رسند پسرک فروشنده خود را به آنها می‌رساند. چهره گندم‌گونش را کمی کج گرفته است و انگار که خواسته باشد با شکم‌سیری چیزی بگوید بدون اینکه خیلی به مشتری نزدیک شود، روی دسته یکی از راحتی‌ها می‌نشیند، از مشتری هم می‌خواهد که روی مبل مقابلش بنشیند تا شرح مبسوطی از کیفیت و راحتی مبل نثارشان کند. مرد با کمی تاخیر به همسرش اشاره می‌کند که بنشیند روی مبل. بچه‌ها قبل از مادرشان خود را روی راحتی می‌اندازند. مادر چشم‌غره‌ای می‌رود و می‌خواهد بلندشان کند که فروشنده دخالت می‌کند که کاری‌ به آنها نداشته باشد. از مرد هم می‌خواهد که بنشیند و بعد رگبار کلمات است که روی خریدار فرومی‌بارد.

«دو سال برای‌تان ضمانتش می‌کنم. کار شرکتی است. آخ ندارد. کافی است که رنگ پارچه موردنظرتان را انتخاب کنید. یک هفته دیگر مبل در خانه‌تان است. خانه چند متر است؟ راستی چقدر می‌خواهید هزینه کنید؟ از من می‌شنوید همین راحتی را بردارید. رنگش را هم با سایر لوازم خانه ست می‌کنید. هر مشکلی هم پیش آمد بیارید من درستش می‌کنم.»
یک‌ریز حرف می‌زد. انگار این خانواده کوچک چهارنفره زیر آوار کلماتش مات‌شان برده بود که هیچ ‌هایی یا هویی ازشان برنمی‌خواست. دلم می‌خواست کمکی کرده باشم که پریدم وسط حرف‌های پسرک گندم‌گون فروشنده و گفتم: جناب قیمت مبل داخل فروشگاه را هم لطف می‌کنید بگویید. بی‌آنکه خریدار باشم با این حرفم او را از محوطه بازار به انتهای مغازه‌اش می‌کشانم و در این بین خانواده کوچک چهارنفره انگار که فرار را بر قرار ترجیح داده باشند، سریع خود را به مغازه بعدی می‌رسانند. وقتی فروشنده می‌بیند خریدار هم نیستم به چشم کسی که شکار را از چنگالش گرفته باشد به من نگاه می‌کند و فکر می‌کنم آن خانواده نگاه ممنون‌داری به من کرده بودند! پسرک گندم‌گون فروشنده شلوار جین افتاده‌حالش را کمی بالا می‌کشد. دستی به موهایش می‌زند و روی یکی از راحتی‌هایش با تشویش می‌نشیند.

فقط مبل نیست

به سمت مغازه بعدی می‌روم. حدودا 40 متر است. فروشنده خنده‌رویی دارد و بی‌جهت گوشه‌های دهانش را تا کناره‌های گوشش کش می‌دهد. خسته هم هست انگار چون خمیازه‌های طولانی‌اش را ضمیمه خنده‌های بی‌معنی‌اش کرده بود. سعی می‌کرد در این پسین تنگ، خوش‌خلق به نظر برسد اما رمقی برای هیچ‌کس نمانده بود. نه من، نه سایر مشتریان و نه آفتابی که دیگر آخرین سوی ضعیفش را روی آخرین آجر‌های انتهایی ساختمان گاراژ می‌تاباند.

ارزان‌ترین مبل بازار مبل امام حسین یک میلیون و 100هزار تومان است. البته همین مبل در بازار مبل دلاوران تا دوبرابر قیمت‌گذاری شده است. قیمت کلی مبل‌ها در این بازار تا 4 میلیون تومان می‌رسد. این داستان در مورد راحتی‌ها هم به همین منوال است و البته طیف راحتی‌ها متنوع است و نمونه‌های بیشتری به مشتریان عرضه می‌کنند. تنوع رنگ‌ها هم تا دلتان بخواهد وجود دارد. فروشنده‌ تروتمیزی در مورد تنوع رنگ راحتی‌هایش می‌گوید: 66 رنگ و پارچه مختلف دارند. هر چه شما بخواهید. می‌گوید پارچه‌هایش ترک است. متری 35 تا 45هزار تومان است. حتی کوسن‌هایش را می‌گوید بابت هر کدام تا 30هزار تومان به کارگاه‌دار سفارش می‌دهند. بازار مبل امام حسین مشتریان خاص خود را دارد. مشتریانی که از وسع مالی متوسطی برخوردار هستند. می‌خواهند خانه‌ خود را با هزینه‌ کمتری مبله کنند و از طرفی امکان تعویض در سال‌های بعد هم برای‌شان محفوظ بماند.

اما محوطه گاراژ فقط میزبان مبلمان نیست. میزهای ناهارخوری هم کمابیش کنار یکدیگر نشسته‌اند. میزهایی چوبی با رنگ قهوه‌ای سوخته. بعضی‌شان زیبا هم هستند. صندلی‌ها هم طیفی از تمام چوب و پایه فلزی را در بر می‌گیرد و همین امر موجب می‌شود که تنوع قیمتی داشته باشند. مثلا صندلی پایه فلزی شش‌هزار تومان و تمام چوب که می‌گویند راش هم هست، 90هزار تومان. میزها بسته به چند نفره بودن از دو نفره 320هزار تومانی و 4نفره 450هزار تومانی شروع می‌شوند و تا روی یک میلیون تومان هم در نمونه‌های 8 نفره با شیشه و کنده‌کاری می‌رسند. عسلی‌ها بین 120تا 200هزار تومان قیمت دارند.

یک بازار مبل دیگر

هنوز هم نمی‌دانم خیابان مازندران بالاخره دو طرفه است یا یک طرفه. تا نصفه‌هایش که پایین‌ بروید، یک طرفه به نظر می‌رسد اما هیچ‌گاه نباید از غیژ ناگهانی موتورسیکلتی درست بغل گوشتان تعجب کنید. سیمای خیابان کم‌نور است. دیوارهای آجری با رنگ مایل به اخرایی کهنگی شریفی را حکایت می‌کنند که انگار کسی هم قصدی برای نو کردن‌شان ندارد. این کهنگی را می‌توان در نگاه آدم‌های خیابان هم دید. حتی سن آسفالت خیابان هم انگار زیاد شده است که جابه‌جا خوردگی و شکستگی‌هایی دارد و کج و معوج خود را به خیابان اصلی رسانده است. بازار مبل بختیاری بازار دیگری برای عرضه مبلمان است که حدود 100متر پایین‌تر از بازار مبل امام حسین و راسته مقابل در خیابان مازندران واقع شده است. بازاری با متراژ کمتر یعنی در واقع گاراژ کوچک‌تری است. تنوع کالایی زیادی ندارد. مشتری زیادی هم در آن به چشم نمی‌خورد. انگار صاحب همه مغازه‌ها یک نفر است. جز دو سه نفر که روی مبل‌های پر از گرد و غبار ورودی بازار نشسته‌اند که خستگی درکنند، کس دیگری در بازار نیست. میز کنسولی با رنگ زرد زننده‌ای جلوی در ورودی انگار همه تلاشش را می‌کند که زیبا به نظر برسد. تلاشی که حداقل در نگاه من یکی بی‌فایده جلوه می‌کند. آینه‌ها هم هر کاری از دســت‌شان برنمی‌آید الا نشان دادن تصویری خالی از خاک.

***

پوست‌اندازی یک میدان

میدان امام‌حسین داستان‌هایی در سال‌های اخیر داشته است. داستان‌هایی که در نهایت به پوست‌اندازی و تغییر شکل کلی‌اش منجر شده است. تغییر شکلی که ناراضیان بسیاری هم دارد. هدف در عین متعالی بودن، بسیار خیال‌زده است و آنچه در نگاه نخست در یک بازار باید مدنظر باشد، مورد توجه قرار نگرفته است. یعنی ساخت‌و‌ساز در این میدان تقریبا بی‌توجه به اثرگذاری‌اش بر بازارها و کاسبان بازار انجام شده است.

داستان از این قرار است که در‌ سال 1391 شهرداری تهران در ادامه ساماندهی میدان امام‌حسین(ع) و ساخت زیرگذر در این محدوده تصمیم می‌گیرد که بخشی از خیابان 17شهریور را به پیاده‌راه تبدیل کند. در این طرح میدان امام‌حسین به یك محل تجمع تبدیل می‌شد و حدفاصل این میدان و میدان شهدا نیز قرار بود به مرکزی فرهنگی تبدیل شود که طرح‌های بسیاری هم برایش ارائه می‌شود از جمله اینکه بورس نوشت‌افزار شود یا پوشاک با طرح‌های اسلامی در آن به‌فروش برسد. این طرح طی اعلام اولیه با برنامه‌ریزی سازمان زیباسازی شهرداری تهران قرار بود در دو بخش اجرا شود که بخش اول آن بهسازی و پیاده‌راه‌سازی میدان و بخش دوم طراحی المان‌های متناسب با روز عاشورا بود.

مسئولان ذی‌ربط درباره این طرح گفته بودند: میدان امام‌حسین به‌عنوان نقطه شروع پیاده‌راه دارای اهمیت بسیاری است. این میدان از طرفی به نام مبارک امام‌حسین(ع) مزین است و قرار است ویژگی‌های یک پیاده‌راه مذهبی را داشته باشد. از طرفی این میدان قرار است در ماه‌های عزاداری، محلی برای حضور هیات‌ها باشد. بنابراین طرح میدان امام‌حسین به‌نوعی مبین فرهنگی ایرانی- اسلامی است و از طرف دیگر باید المان‌های مذهبی را نیز داشته باشد.  اما در مقایسه هزینه‌ای که برای ساخت میدان و پیاده‌رو شده است، با گذشت حدود 3سال آنطور که باید هنوز استفاده بایسته و شایسته‌ای از این طرح نشده است. آیا نمی‌شد برای برگزاری صرفا سالی چند مراسم انگشت‌شمار با بستن مسیر رفت‌و‌آمد خیابان چنین هزینه‌ای را انجام نداد و برای منطقه مشکلات مالی و ترافیکی ایجاد نکرد؟

بودجه چندین میلیاردی و مخالفت‌های بی‌اثر

اعضای شورای سوم شهر تهران با این طرح مخالفت کردند. در نتیجه همین مخالفت‌ها این پروژه ردیف بودجه نگرفت اما در نهایت با اصرار معاونت اجتماعی شهرداری تهران اجرا شد. به‌طوری که برآورد هزینه اولیه این پروژه 2میلیارد تومان بوده که به گفته مسئولان شورای شهر تهران، شهرداری بعدها در متمم بودجه هزینه این پروژه را 20‌میلیارد تومان پیش‌بینی کرد.

اما این طرح که به ادعای مسئولان مربوطه با پشتوانه طرح‌های مطالعاتی و كارهای كارشناسی انجام گرفت از همان ابتدا با انتقادها و چالش‌های بسیاری روبه‌رو بود؛ انتقادهایی كه با گذشت زمان بر نظرات کارشناسی فائق می‌آیند. یكی از نخستین مسائلی که درباره این طرح مطرح بود مسئله كسبه حدفاصل دو میدان شهدا و امام حسین(ع) بود. كسانی كه با این محدوده آشنا هستند می‌دانند كه ماشین‌فروشی‌های بسیاری در آن راسته قرار داشتند که بیشترین ضرر مالی را از این طرح کردند. بعضی از اعضای شورای شهر گفته‌اند كه به دلیل پیش‌بینی چنین مشكلاتی از ابتدا با این طرح مخالف بوده‌اند و اشاره می‌کنند که در ساخت و اجرای طرح پیاده‌راه 17شهریور منافع ذی‌نفعان که کسبه هستند رعایت نشده است. كسبه‌های پیاده‌راه امام‌حسین و شهدا از ابتدای طرح از طریق عریضه‌نویسی به شورای شهر به دنبال پیشگیری از این مشكل بوده‌اند اما با همه تلاش‌ها این مشكل به بار ننشست!

طرح ترافیکی

اما مشكل دیگر موضوع بار ترافیکی بود كه با بستن این شاهراه اصلی در منطقه به وجود می‌آمد كه این مورد هم قابل پیش‌بینی بود، اینكه با بستن این راه با بار ترافیکی در مسیرهای جایگزین در منطقه و محل روبه‌رو باشیم كه این موضوع با یکبار گذر از این مسیر قابل درك است و اهالی خیابان‌های اطراف از حجم رفت‌و‌آمدها و مشكلات ترافیكی منطقه خود گلایه دارند. مشکلی که تاثیری سوءبر بازارهای اطرافش دارد زیرا مشتریان به خاطر سختی رفت وآمد به واسطه ترافیک سنگین این مسیر، دیگر رغبتی به حضور در این بازار ندارند.

از طرفی چون اهم شعارهای سازندگان این پروژه پیشبرد برنامه‌های فرهنگی بوده است، آیا این هزینه را نمی‌شد با برنامه‌ریزی و طرح‌های بهتری برای هدف‌های فرهنگی پیاده‌سازی کرد؟ آیا این طرح توانسته در فرهنگ‌سازی‌ها و ترویج شعائر آنطور که باید اثرگذار باشد؟ با همه اهمیتی که نیت فرهنگی مسئولان از آن برخوردار بوده است باید این نکته را هم مورد توجه قرار داد که تزریق هویت جدید به یک مکان باید با احتیاط هر چه تمام‌تر و با رعایت جوانب حزم صورت بگیرد. بنابراین مهم‌ترین اصل برای تغییر دادن یک مکان توجه به رضایت عمومی و رعایت مصالح مربوط به ساکنان اطرافش است. مسئله‌ای که به‌نظر می‌رسد در این میدان حداقل در مورد کسبه بازار رعایت نشده است.

***

کالاهای بازار

کسانی که میدان امام حسین را برای خرید مایحتاج خود انتخاب می‌کنند، چند دلیل دارند و به‌طورکلی چند قشر خاص هستند. اگر بنا را براین بگذاریم که در هر میدان همیشه خیابان‌هایی هستند که معمولا اصلی به شمار می‌روند و اهمیت ویژه‌ای دارند، در میدان امام حسین تهران خیابان مازندران و خیابان دماوند از مهم‌ترین‌ها هستند. در این میان خیابان مازندران احتمالا برای خوانندگان هم نامی آشناتر به شمار می‌رود، زیرا که شاید محل رجوع شان برای خرید مبل، لوازم خانگی دست دوم، فرش، ست ناهارخوری، وسایل مربوط به دکور خانه و غیره بوده باشد. به هر حال در خیابان مازندران این میدان تا دل‌تان بخواهد تنوع کالایی وجود دارد. تنوعی که نه‌تنها در کالاها دیده می‌شود بلکه قیمت‌ها را هم در بر می‌گیرد.

برای معرفی کالاهای ارائه شده در مهم‌ترین بازار میدان امام حسین یعنی بازار خیابان مازندران ترجیح می‌دهم از سر خیابان شروع کنم. یعنی از سمت راست خیابان که سمساری‌ها تصرفش کرده‌اند. یخچال، بخاری، سینک ظرفشویی، تلویزیون، انواع فرش از ماشینی تا دستباف (البته کارکرده) حتی ظروف آشپزخانه و ده‌ها کالای دیگر بساط سمساری‌های خیابان مازندران را تشکیل می‌دهد. یخچال‌هایی که به نظر نمی‌رسد دیگر کسی سراغ‌شان را بگیرد. برندهای حک شده روی‌شان هم جالب است؛ اغلب ایرانی و البته قدیمی‌های خارجی مثلا از ژاپن. ارج و آزمایش که روزی روی هوا می‌بردنشان الان شده‌اند آلت دست سمسارها تا آنها را از زیرزمین خانه‌های مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها بیرون بکشند و به کسانی بفروشند که یا مجرد هستند و برای کار به تهران آمده‌اند یا دانشجو هستند و نمی‌خواهند برای سه تا چهار سال زمان دانشجویی‌شان هزینه زیادی برای خرید لوازم خانه بپردازند. 

پیرمرد خمیده پشتی اینها را می‌گوید. در همین حال در یکی از یخچال‌هایش را باز می‌کند و می‌گوید تمیز تمیز است و موتورش عین ساعت کار می‌کند. می‌گویم خریدار نیستم. زود جبهه می‌گیرد که پس چرا وقتش را گرفته‌ام؛ وقتی که داشت زیر سایه چنار قدکوتاه کم برگی تلفش می‌کرد. اما زود کوتاه می‌آید و لبخندی می‌زند و می‌گوید خیلی‌ها فقط سوال می‌پرسند و خریدی نمی‌کنند درست مثل شما و دستمال چرکینی را دور دست‌هایش می‌پیچد و سیگارش را آتش می‌کند. انگار تازه می‌خواهد حرف بزند که دخترش دانشجو است و پسرش درسش تمام شده و خودش همه عمرش سمسار نبوده و حالا مجبور است و غیره. می‌گوید اجناسش ضمانت یکی دو بار تعمیر را هم دارند و همیشه می‌خواهد مشتریش راضی باشد. می‌گوید آه و ناله مشتری کاسبی را کساد می‌کند. راهم را می‌گیرم که بروم و این کار را هم می‌کنم. هنوز خردک گرمایی از ظهر ناجور تابستان در تن هوا مانده است. با اینکه چیز زیادی به غروب نمانده. سر راهم باز هم آنچه بیش از هر چیزی به چشم می‌خورد، وسایل رنگ و رو رفته خانگی است که مشتریانی هم دارند. از همان تیپ‌هایی که پیرمرد فروشنده گفته بود. جلوتر که آمدم حالا تنوع کالایی بیشتر می‌شود. بازارهای مبل را هم که شرحی جداگانه برای‌شان داریم. پوشاک البته بیشتر از نوع مردانه‌اش در این میدان فروشگاه‌های زیادی را به خود اختصاص داده است. همچنین در این خیابان می‌توانید انواع میزهای مطالعه و سرو غذا و ویژه تلویزیون را با قیمتی مناسب خریداری کنید.

هزینه‌های رهن و اجاره

وقتی صحبت از رهن و اجاره می‌شود حواس‌مان معمولا می‌رود سمت مغازه‌های خیلی شیک و به اصطلاح راست و ریست شده. در خیابان مازندران دنبال این گزینه‌ها نباشید. چون شما قرار نیست کالاهای شیکی به مشتریان‌تان عرضه کنید. اینجا کالاها لیبلی از میانگی را بر خود دارند. کالاهایی با ترکیبی از خاک و دوده‌های سیاه و فروشنده‌ها اغلب دستمالی در دست دارند تا سریع گرد و خاک اجناس‌شان را پاک کنند. اما آنچه گفتیم دلیل نمی‌شود که فکر کنید در این بازار هزینه‌های رهن و اجاره خدای‌ناکرده پایین است. بلکه در این بازار به دلیل اینکه به مرکز بورسی مشخص تبدیل شده است، هزینه‌ها بالاست. مغازه‌ها بین 30 تا 50 متری هستند. حدودا 30 مغازه در این مکان قرار گرفته‌اند. بسیاری از مغازه‌داران مالک هستند و حتی می‌گویند اطلاعی از میزان هزینه‌های رهن و اجاره ندارند. اما اجاره‌نشین‌ها معمولا بعد از اینکه کله خود را پاندول‌وار تکان‌های ممتدی می‌دهند از هزینه‌های بالای این مقوله می‌گویند.

براساس گفته‌های‌شان، برای رهن حداقل باید 50 میلیون تومان در نظر بگیرد. اجاره‌ها هم بسته به متراژ و محل قرارگیری مغازه بین 6 تا 12 میلیون تومان در نوسان است. بیرون از پاساژ و در راسته‌های چپ و راست خیابان مازندران هزینه‌ها کمی تعدیل می‌شود. البته رهن کماکان همان است. اما اجاره با کاهشی چشمگیر بین 5 تا 7 میلیون تومان محاسبه می‌شود. قیمتی که فروشندگان بازار مبل آن را خوب توصیف می‌کنند.

نمای بازار

میدان امام حسین قبلا نام دیگری را بر خود داشته است و تاریخ ساختش به اوایل سال 1350 می‌رسد. میدانی با حوض‌هایی در چهارسویش که البته در روزگار ما دیگر نمایی از شکل قدیمی‌اش ندارد و تبدیل شده به مکانی با سازه‌های فلزی عمودی که انگار قرار است پیامی خاص را منتقل کنند. این میدان در مرکز تهران قرار گرفته است و از سمت غرب به خیابان انقلاب، از سمت شرق به خیابان دماوند و از سمت جنوب به خیابان 17شهریور متصل است. قابل ذکر است که خیابان انقلاب و خیابان دماوند از طریق زیرگذر ماشین رو به هم متصل هستند. میدان امام حسین به واسطه قرارگیری‌اش در مرکز شهر و حضور مراکز بورس کالاهایی که اشاره کردیم، محل رجوع مشتریان زیادی از همه نقاط شهر به‌ویژه مناطق نزدیک به آن شده است، به همین دلایل از میادین پرتردد شهر به حساب می‌آید.

769089689

790080880

5303460460

035046046045

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/3NWVGkI5
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
عابدی :
6 سال پیش
سلام می خواستم در یکی از شهرستان ها سمساری بزنم لطفا جهت تهیه جنس و امور دیگر بنده را راهنمایی کنید
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینچک صیادیدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختدندانپزشکی سعادت آبادتور استانبولنرم‌افزار حسابداری رایگانتور استانبول
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه