هیچ ناخدای باتجربه ای کشتی خود را بدون نگاه به نقشه و پیش بینی هوا به دل دریا نمی سپارد. او می داند که دریا، حتی در آرام ترین روزها، غیرقابل پیش بینی است و یک نسیم ملایم می تواند به یک توفان سهمگین تبدیل شود. این ناخدا از توفان نمی ترسد، اما برای آن آماده می شود. او از استحکام بدنه کشتی اش اطمینان حاصل می کند، مسیرهای جایگزین را بررسی می نماید و خدمه اش را برای مواجهه با امواج آموزش می دهد. دنیای کسب و کار بی شباهت به این دریای پهناور نیست.
هر سازمانی، از یک استارت آپ کوچک گرفته تا یک شرکت چندملیتی، بر روی اقیانوسی از عدم قطعیت ها شناور است. تغییرات ناگهانی در بازار، ظهور یک رقیب جدید، یک بحران اقتصادی یا حتی یک اتفاق پیش بینی نشده داخلی، همگی می توانند کشتی کسب و کار را به تلاطم بیندازند. بسیاری از مدیران، تنها زمانی به فکر این امواج می افتند که توفان شروع شده باشد و آنگاه، سراسیمه به دنبال راه نجات می گردند.
اما رهبران تجاری بزرگ مانند همان ناخدای باتجربه عمل می کنند. آنها هنر و علم مدیریت ریسک را نه به عنوان یک فعالیت خسته کننده اداری، بلکه به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ناوبری خود می دانند. مدیریت ریسک به معنای ترسیدن و پرهیز از هرگونه خطر نیست؛ بلکه به معنای درک هوشمندانه خطرات، آمادگی برای رویارویی با آنها و در نهایت، تبدیل برخی از بزرگ ترین تهدیدها به فرصت های طلایی برای رشد است. ما در این مقاله به شما نشان می دهیم که چگونه می توانید این زاویه دید را در کسب و کار خود پیاده سازی کنید.
تغییری در زاویه دید: ریسک فقط یک اتفاق بد نیست
اولین و مهمترین قدم در مدیریت ریسک یک تغییر بنیادین در طرز فکر ماست. در ذهن بسیاری از افراد کلمه ریسک با مفاهیمی مانند خطر، ضرر و شکست گره خورده است، اما این تنها نیمی از داستان است. حقیقت این است که هیچ فرصت بزرگی بدون پذیرش مقداری از ریسک به دست نمی آید. عرضه یک محصول نوآورانه، ورود به یک بازار جدید یا سرمایه گذاری روی یک تکنولوژی پیشگام، همگی فعالیت هایی پرریسک هستند که می توانند آینده یک شرکت را متحول کنند.
مطلب مرتبط: هنر پذیرش ریسک در کسب و کار
بنابراین هدف مدیریت ریسک ساختن یک سازمان بدون ریسک نیست، زیرا چنین سازمانی، یک سازمان بدون حرکت و بدون رشد خواهد بود. هدف اصلی تفکیک کردن میان ریسک های خوب و ریسک های بد است.
• ریسک های بد (قابل پیشگیری): اینها خطراتی هستند که در درون سازمان شما وجود دارند و با طراحی فرآیندهای درست، می توان و باید از آنها جلوگیری کرد. مواردی مانند عدم رعایت استانداردهای ایمنی، خطاهای انسانی قابل پیشگیری یا رفتارهای غیراخلاقی در این دسته قرار می گیرند. پذیرفتن این ریسک ها هیچ مزیت استراتژیکی برای شما به همراه ندارد.
• ریسک های خوب (استراتژیک): اینها ریسک هایی هستند که شما آگاهانه آنها را برای دستیابی به یک هدف بزرگ تر می پذیرید. سرمایه گذاری روی یک کمپین بازاریابی بزرگ که ممکن است شکست بخورد، یک ریسک استراتژیک است. وظیفه رهبر در اینجا، نه حذف این ریسک، بلکه درک کامل ابعاد آن و تلاش برای افزایش شانس موفقیت است.
• ریسک های خارجی: اینها عواملی هستند که کاملا خارج از کنترل شما قرار دارند؛ مانند بلایای طبیعی، بحران های سیاسی یا همه گیری های جهانی. شما نمی توانید از وقوع این ریسک ها جلوگیری کنید، اما می توانید سازمان خود را طوری طراحی نمایید که در برابر آنها مقاوم تر باشد.
با این دسته بندی مدیریت ریسک از یک فعالیت منفی و بازدارنده، به یک فرآیند هوشمندانه و استراتژیک برای تصمیم گیری تبدیل می شود.
فرآیند مدیریت ریسک: از شناسایی تا اقدام
مدیریت ریسک موثر یک فرآیند دائمی و پویاست، نه یک پروژه با تاریخ شروع و پایان مشخص. این فرآیند را می توان در چهار مرحله اصلی خلاصه کرد که مانند یک چرخه تکرار می شوند.
۱. شناسایی ریسک: این مرحله با یک سوال ساده آغاز می شود: «چه اتفاقاتی ممکن است مانع رسیدن ما به اهداف مان شوند؟». این یک جلسه توفان فکری است که در آن، بدبینی نه تنها مجاز، بلکه تشویق نیز می شود. از تمام بخش های سازمان دعوت کنید تا در این فرآیند مشارکت کنند. تیم مالی نگران نوسانات ارزی است، تیم فناوری نگران حملات سایبری است و تیم فروش نگران ورود یک رقیب قدرتمند به بازار است. هدف در اینجا، تهیه یک فهرست جامع از تمام ریسک های قابل تصور است، بدون اینکه فعلا قضاوتی درباره آنها انجام دهیم.
مطلب مرتبط: شناسایی ریسک های کاری در 6 گام
۲. ارزیابی ریسک: پس از تهیه فهرست، باید به هر ریسک وزن بدهیم. یک راه ساده و کارآمد برای این کار، قرار دادن هر ریسک روی یک ماتریس است که دو بعد اصلی دارد: احتمال وقوع و میزان تاثیر.
• یک ریسک با احتمال وقوع پایین اما تاثیر بسیار بالا (مانند آتش سوزی در انبار اصلی) نیازمند توجه فوری است.
• یک ریسک با احتمال وقوع بالا اما تاثیر پایین (مانند تاخیر یک روزه در تحویل یک سفارش کوچک) ممکن است در اولویت پایین تری قرار بگیرد.
این ارزیابی به شما کمک می کند تا انرژی و منابع محدود خود را بر روی مهمترین و محتمل ترین خطرات متمرکز کنید و در میان انبوهی از نگرانی ها، گم نشوید.
۳. پاسخ به ریسک: حالا که می دانید مهمترین ریسک ها کدامند، باید برای هر کدام یک برنامه عملیاتی داشته باشید. به طور کلی چهار نوع پاسخ اصلی وجود دارد:
• پرهیز: گاهی اوقات، یک ریسک آنقدر بزرگ و غیرقابل کنترل است که بهترین راه، پرهیز کامل از فعالیتی است که آن ریسک را ایجاد می کند. مثلا انصراف از ورود به یک بازار بسیار بی ثبات سیاسی.
• کاهش: این رایج ترین استراتژی است. شما برای کاهش احتمال وقوع یا کاهش تاثیر ریسک، اقداماتی انجام می دهید. برای مثال، داشتن چند تامین کننده مختلف برای یک ماده اولیه کلیدی، ریسک وابستگی به یک شرکت را کاهش می دهد.
• انتقال: در این حالت، شما بخشی از تاثیر مالی ریسک را به یک شخص ثالث منتقل می کنید. خرید بیمه، واضح ترین مثال برای انتقال ریسک است.
• پذیرش: برای برخی ریسک های کوچک و کم اهمیت، منطقی ترین کار این است که آنها را بپذیریم و برای شان منابعی صرف نکنیم. شما می دانید که ریسک های کوچکی وجود دارند و آگاهانه تصمیم می گیرید که با آنها زندگی کنید.
۴. نظارت و بازبینی: مدیریت ریسک یک فرآیند زنده است. شرایط بازار تغییر می کند، قوانین جدید وضع می شوند و تکنولوژی های نوظهور، ریسک های جدیدی را به همراه می آورند. شما باید به طور منظم به فهرست ریسک های خود بازگردید، ارزیابی های تان را به روز کنید و اثربخشی برنامه های عملیاتی خود را بسنجید. این همان کاری است که ناخدای کشتی به طور مداوم با نگاه کردن به رادار و نقشه های هواشناسی انجام می دهد.
سخن پایانی
مدیریت ریسک، فرهنگ «نه گفتن» به ایده های جدید نیست. برعکس، این فرآیند با فراهم کردن یک چارچوب امن، به رهبران این اعتماد به نفس را می دهد که ریسک های استراتژیک بزرگتری را بپذیرند. وقتی شما می دانید که برای بدترین سناریوها برنامه ریزی کرده اید، با شجاعت بیشتری به سمت بهترین سناریوها حرکت خواهید کرد.
مطلب مرتبط: استراتژی کنترل ریسک در کسب و کار
بی شک رهبرانی که مدیریت ریسک را در تار و پود فرهنگ سازمانی خود می بافند، نه تنها از توفان ها جان سالم به در می برند، بلکه یاد می گیرند چگونه از نیروی باد برای سریع تر رسیدن به مقصدشان استفاده کنند. آنها فرمانروایان واقعی کشتی کسب و کار خود در دریای پرتلاطم فرصت ها هستند.
منابع: