تحولات دنیای بازاریابی در دنیای گوشی های هوشمند

بیایید به اولین و آخرین حرکت اکثر انسان های مدرن در یک شبانه روز فکر کنیم. اولین کاری که پس از بیدار شدن انجام می دهیم و آخرین عملی که قبل از به خواب رفتن تکرار می کنیم، چیست؟ چک کردن تلفن همراه!

این دستگاه کوچک دیگر یک ابزار ارتباطی صرف نیست؛ این یک عضو اضافی بدن ما، یک پنجره به جهان و به طور فزاینده ای صحنه اصلی خود زندگی است. رابطه ها، سرگرمی ها، کارهای بانکی، خریدها و حتی هویت ما همگی در این نمایشگر چند اینچی متمرکز شده اند.

در گذشته کسب وکارها برای رسیدن به مخاطب درهای دنیای دیجیتال او را از طریق کامپیوترهای رومیزی می زدند. آن دنیا یک مکان مشخص با زمان استفاده محدود بود اما امروز در همیشه باز است. ما دیگر به اینترنت وصل نمی شویم؛ ما در اینترنت زندگی می کنیم و تلفن همراه مان کلید دائمی ورود به این جهان است. این تغییر بنیادین در رفتار انسان بزرگ ترین انقلاب و در عین حال بزرگ ترین چالش را برای دنیای بازاریابی رقم زده است.

بازاریابی موبایل به معنای کوچک کردن بنرهای تبلیغاتی برای یک صفحه نمایش کوچک نیست. این یک علم و هنر کاملا جدید است؛ هنر ارتباط برقرار کردن با مخاطب در شخصی، خصوصی و همیشه همراه ترین فضای ممکن. ورود به این فضای خصوصی مانند صحبت کردن در گوش یک نفر است؛ می تواند فوق العاده صمیمی و موثر باشد یا به شدت مزاحم و نابخشودنی. ما در این مقاله قوانین این دنیای جدید را کالبدشکافی می کنیم و نقشه راه یک استراتژی بازاریابی را ترسیم می نماییم که نه تنها دیده شود، بلکه مورد استقبال نیز قرار گیرد.

تحلیل رفتارشناختی مخاطب موبایل؛ فراتر از یک نمایشگر کوچک

اولین قدم برای موفقیت در این عرصه درک این حقیقت است که موبایل یک کانال ارتباطی نیست؛ یک زمین جدید است. رفتار کاربر در پشت کامپیوتر رومیزی با رفتار همان کاربر در حالی که با تلفن همراهش در یک ایستگاه اتوبوس ایستاده، زمین تا آسمان تفاوت دارد. درک این تفاوت ها الفبای استراتژی موبایل است.

مطلب مرتبط: چرا بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing) مهم است؟

مخاطب موبایل سه ویژگی اصلی دارد. اول از همه عجله دارد. او به دنبال پاسخ های سریع و راه حل های فوری برای نیازهای لحظه ای خود می گردد. گوگل این لحظات را «میکرو لحظه ها» می نامد: لحظه «می خواهم بدانم»، «می خواهم بروم»، «می خواهم انجام دهم» و «می خواهم بخرم». استراتژی شما باید برای پاسخ دادن به همین لحظات آنی بهینه شده باشد.

در وهله دوم، مخاطب موبایل به شدت کم توجه است. دنیای موبایل دنیای اسکرول های بی پایان و نوتیفیکیشن های مداوم است. اگر شما نتوانید در دو ثانیه اول، توجه کاربر را جلب کنید، برای همیشه او را از دست داده اید. این یعنی پیام های طولانی، وب سایت های کند و فرآیندهای پیچیده، محکوم به شکست هستند. همه چیز باید برای انگشت شست کاربر و نگاه کوتاه او طراحی شده باشد.

سوم اینکه مخاطب موبایل همیشه در یک موقعیت مکانی مشخص قرار دارد. تلفن همراه موقعیت جغرافیایی کاربر را می داند و این، یک ابرقدرت برای بازاریابان است. این ویژگی به شما اجازه می دهد تا پیام خود را نه تنها به فرد مناسب، بلکه در «زمان و مکان» مناسب نیز ارسال کنید. این سطح از ارتباط مبتنی بر بافتار، در هیچ پلتفرم دیگری امکان پذیر نیست.

معماری بنیاد یک استراتژی موبایل محور

یک استراتژی موفق، بر یک فونداسیون محکم بنا می شود. در دنیای بازاریابی موبایل، این فونداسیون از چند جزء حیاتی تشکیل شده است.

نخستین و غیرقابل مذاکره ترین جزء، یک وب سایت واکنشگرا (Responsive) است. این دیگر یک انتخاب نیست، یک ضرورت مطلق است. اگر کاربری از طریق موبایل وارد سایت شما شود و برای خواندن مطالب، مجبور به زوم کردن های مداوم و کلیک کردن روی لینک های ریز باشد، نه تنها فورا سایت را ترک می کند، بلکه یک تجربه منفی عمیق از برند شما در ذهنش حک می شود. وب سایت شما باید مانند یک مایع، خود را با هر اندازه صفحه نمایشی تطبیق دهد و تجربه ای روان و بی نقص را ارائه کند.

مطلب مرتبط: موبایل مارکتینگ در عمل؛ تکنیک هایی برای بازاریابی موثر

دومین جزء، تصمیم استراتژیک بین سایت موبایل و اپلیکیشن اختصاصی است. هر کدام از اینها برای هدفی متفاوت طراحی شده اند. یک سایت موبایل عالی برای کشف شدن و جذب مخاطب جدید ضروری است. اکثر کاربران شما را از طریق جست وجوی گوگل پیدا می کنند و انتظار دارند به یک سایت کارآمد برسند. 

اما یک اپلیکیشن اختصاصی ابزاری برای وفادارسازی و ایجاد رابطه عمیق با مشتریان فعلی است. اگر کسب و کار شما به گونه ای است که مشتری به صورت مداوم با شما تعامل دارد (مانند یک بانک، یک شرکت هواپیمایی یا یک سرویس پخش موسیقی) سرمایه گذاری روی یک اپلیکیشن کاملا منطقی است، اما برای یک رستوران محلی، شاید یک وب سایت موبایل بی نقص، کافی و هوشمندانه تر باشد.

انتخاب ابزارهای ارتباطی مناسب؛ از پیامک تا واقعیت افزوده

پس از ساختن فونداسیون، نوبت به انتخاب کانال های ارتباطی برای رساندن پیام می رسد. این زرادخانه، بسیار متنوع است.

بازاریابی پیامکی: این شخصی، مستقیم و در عین حال حساس ترین کانال موجود است. یک پیامک تقریبا همیشه خوانده می شود اما به همین دلیل، حریم شخصی کاربر در اینجا اهمیت فوق العاده ای دارد. استفاده از پیامک برای ارسال پیشنهادهای بی ربط، سریع ترین راه برای از دست دادن اعتماد مشتری است. این کانال باید برای اطلاعات حیاتی و زمان مند ذخیره شود: تاییدیه های رزرو، یادآوری قرار ملاقات ها یا اعلان های ارسال کالا.

بازاریابی درون برنامه ای: این شامل نوتیفیکیشن ها و پیام هایی است که برای کاربران اپلیکیشن خود ارسال می کنید. این ابزار برای بازگرداندن کاربران غیرفعال و اطلاع رسانی درباره ویژگی های جدید فوق العاده قدرتمند است اما باید با هوشمندی و شخصی سازی انجام شود. ارسال نوتیفیکیشن های عمومی و زیاد، منجر به پدیده ای به نام خستگی نوتیفیکیشن می شود و کاربر در نهایت اعلان های اپ شما را به کلی مسدود خواهد کرد.

بازاریابی مکان محور: این، جادوی واقعی بازاریابی موبایل است. با استفاده از تکنولوژی هایی مانند موقعیت جغرافیایی یک برند می تواند به محض ورود کاربر به یک محدوده جغرافیایی خاص یک پیشنهاد مرتبط برای او ارسال کند. تصور کنید که از کنار شعبه محبوب قهوه تان عبور می کنید و در همان لحظه، یک پیشنهاد تخفیف برای نوشیدنی مورد علاقه تان روی گوشی شما ظاهر می شود. این دیگر یک تبلیغ نیست؛ یک خدمت هوشمندانه و به موقع است.

بازاریابی در شبکه های اجتماعی: مصرف محتوا در شبکه های اجتماعی روی موبایل، با دسکتاپ کاملا متفاوت است. اینجا دنیای ویدئوهای عمودی (مانند اینستاگرام ریلز و تیک تاک)، استوری های تعاملی و مصرف سریع محتواست. برندها باید محتوایی تولید کنند که به صورت بومی برای این پلتفرم ها طراحی شده باشد، نه اینکه صرفا محتوای دیگر خود را در اینجا بازنشر کنند.

مطلب مرتبط: بازاریابی موبایلی / چگونه به مشتریان دارای مشغله زیاد دسترسی پیداکنیم؟

سخن پایانی

در نهایت، استراتژی بازاریابی موبایل، یک استراتژی تکنولوژی نیست؛ یک استراتژی انسان محور است. این، درک این حقیقت است که شما در حال تلاش برای ورود به مقدس ترین فضای دیجیتال یک فرد هستید. موفقیت در این فضا، متعلق به برندهایی است که به این حریم خصوصی احترام می گذارند. برندهایی که به جای فریاد زدن پیام های تبلیغاتی خود، تلاش می کنند تا در لحظه مناسب، با پیامی مناسب، یک راه حل مفید و ارزشمند ارائه دهند. در جهانی که تماما در جیب ما جا می شود، برنده نهایی، نه پر سر و صداترین برند، بلکه مفیدترین، محترم ترین و هوشمندترین برند خواهد بود.

منابع:

https://www.rebrandly.com