وقتی نام شما در یک اتاق جلسه یا در یک گفت وگوی حرفه ای به میان می آید، چه کلماتی به ذهن دیگران می رسد؟ آیا اصلا چیزی به ذهن شان خطور می کند؟ در بازار شلوغ و پرهیاهوی استعدادهای امروز، جایی که تخصص ها شبیه به هم و رزومه ها طولانی تر از همیشه شده اند، این سوال دیگر یک موضوع تشریفاتی نیست؛ بلکه اساس ماندگاری و پیشرفت شماست. اینجا دقیقا همان نقطه ای است که مفهومی به نام برندسازی شخصی وارد صحنه می شود.
ممکن است با شنیدن این عبارت تصویری از افراد مشهوری که مدام در حال خودنمایی هستند در ذهن شما شکل بگیرد، اما بیایید این تصویر را برای همیشه پاک کنیم. برندسازی شخصی به معنای تظاهر به چیزی که نیستید یا فریاد زدن موفقیت های تان از بالای بلندترین برج شهر نیست. در عمیق ترین لایه اش برندسازی شخصی هنر و علم مدیریت شهرت شماست. اینکه به صورت آگاهانه و استراتژیک، داستانی را که دیگران درباره شما تعریف می کنند، شکل دهید. درست همانطور که برندهایی مثل اپل یا نایک فقط یک محصول نمی فروشند، بلکه یک احساس، یک فلسفه و یک دنیا معنا را به مخاطب خود هدیه می دهند، شما نیز چیزی فراتر از مهارت های تان هستید. شما یک داستان منحصربه فرد، یک مجموعه ارزش و یک نگاه ویژه به دنیا دارید. برند شخصی شما روایت این داستان است.
در گذشته شاید یک مسیر شغلی قابل پیش بینی وجود داشت: تحصیل کن، در یک شرکت خوب استخدام شو و پله های ترقی را یکی یکی بالا برو. در این مدل تخصص فنی و سختکوشی برای موفقیت کافی بود، اما دنیای کار امروز، یک اقیانوس پهناور و گاهی توفانی است. دیگر کمتر کسی برای تمام عمر در یک شرکت باقی می ماند. اقتصاد گیگ، پروژه های فریلنسری و دورکاری قواعد بازی را کاملا تغییر داده اند. در این دنیای جدید، شما مدیرعامل شرکت «خودتان با مسئولیت محدود» هستید و بزرگ ترین محصولی که برای ارائه دارید، خود شما هستید.
فناوری این تغییر را هزاران برابر سریع تر کرده است. هر جست وجوی ساده نام شما در اینترنت، یک کارت ویزیت دیجیتال از شما به دنیا نشان می دهد. پروفایل لینکدین شما، نظراتی که در یک فروم تخصصی می نویسید یا حتی نوع محتوایی که در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید، همگی آجرهایی هستند که خواسته یا ناخواسته، ساختمان برند شما را می سازند. برند شما دیگر محدود به ساعاتی که در دفتر کار می کنید نیست؛ یک نیروی نامرئی است که بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته، در حال معرفی شما به جهان است. سوال اینجاست: آیا این نیروی نامرئی، داستان درستی از شما روایت می کند؟
حالا که به اهمیت موضوع پی بردیم، بیایید از حرف های کلی فاصله بگیریم و روی استراتژی های عملی و ملموسی تمرکز کنیم که می توانند قطب نمای شما در این مسیر باشند. خب اگر موافق هستید، کارمان را شروع کنیم.
اصل اول: خودتان باشید، اما بهترین نسخه خودتان
اولین و مهمترین استراتژی اصالت است. این شاید کلیشه ای ترین کلمه در دنیای برندسازی باشد، اما به دلیلی بسیار محکم، همیشه در صدر فهرست قرار دارد. تلاش برای کپی کردن شخصیت حرفه ای یک فرد موفق دیگر، مانند پوشیدن کفشی است که اندازه پای شما نیست؛ شاید در چند قدم اول جذاب به نظر برسد، اما در بلندمدت شما را از راه رفتن باز می دارد. اصالت یعنی پیدا کردن نقطه تلاقی منحصربه فرد بین مهارت ها، ارزش ها، علاقه مندی ها و حتی نقاط ضعف شما.
مطلب مرتبط: تکنیک های طلایی برای برندسازی شخصی کارآفرینان
یک سناریو را تصور کنید: دو مشاور بازاریابی با سطح تخصص یکسان را در نظر بگیرید. مشاور اول تلاش می کند تا یک حرفه ای تمام عیار، بی نقص و همیشه رسمی به نظر برسد. مشاور دوم، علاوه بر تخصص اش، آشکارا به فلسفه مینیمالیسم در زندگی علاقه دارد و اغلب در تحلیل هایش از مثال های ساده سازی و تمرکز بر موارد ضروری، الهام گرفته از این فلسفه، استفاده می کند. کدام یک در ذهن شما بیشتر باقی می ماند؟ به احتمال زیاد دومی. چرا؟ چون او چیزی فراتر از یک تخصص ارائه می دهد؛ او یک «دیدگاه» منحصر به فرد دارد. برند شما در همین دیدگاه ها و ویژگی های خاص شما نهفته است.
اصل دوم: پادشاه برکه کوچک خودتان باشید
اقیانوس برای همه بزرگ است، اما شما می توانید پادشاه برکه کوچک خودتان باشید. تلاش برای اینکه متخصص همه چیز باشید، در نهایت شما را به «متخصص هیچ چیز» تبدیل می کند. در دنیای برندسازی به این کار تمرکز بر یک حوزه بسیار مشخص می گویند. از خودتان بپرسید: به جای اینکه فقط یک «طراح گرافیک» باشید، آیا می توانید به «بهترین طراح گرافیک برای استارت آپ های حوزه فناوری سلامت» تبدیل شوید؟ به جای یک نویسنده محتوا، چطور است که خود را به عنوان نویسنده محتوای تخصصی در زمینه امور مالی غیرمتمرکز معرفی کنید؟
این کار دو مزیت فوق العاده دارد. اول اینکه رقابت را به شدت کاهش می دهد. دوم اینکه شما را به یک منبع قابل اتکا برای یک گروه خاص از مخاطبان تبدیل می کند. وقتی کسی به دنبال حل یک مشکل بسیار مشخص است، به سراغ یک متخصص عمومی نمی رود؛ او به دنبال کسی می گردد که درد او را عمیقا می فهمد. خاص شدن، شما را به آهنربایی برای فرصت های ایده آل تبدیل می کند.
مطلب مرتبط: برندسازی شخصی برای مدیران: چگونه به یک نام ماندگار تبدیل شوید؟
اصل سوم: ثبات در عملکرد
برندهای بزرگ یک ویژگی مشترک دارند: ثبات. شما با دیدن یک محصول کوکاکولا در هر جای دنیا فورا آن را می شناسید، نه فقط به خاطر لوگو، بلکه به خاطر رنگ، حس و پیامی که منتقل می کند. برند شخصی شما هم به همین ثبات نیاز دارد. لحن شما در ایمیل ها، نوع پست هایی که در لینکدین به اشتراک می گذارید، نحوه صحبت کردن شما در یک مصاحبه و حتی عکس پروفایل تان، باید همگی یک داستان هماهنگ را روایت کنند. اگر خودتان را به عنوان یک فرد نوآور و پیشرو معرفی می کنید، اما پروفایل تان سال هاست به روز نشده و از روندهای جدید صنعت تان بی خبرید، یک شکاف بزرگ در داستان برند شما ایجاد می شود. این ناهماهنگی، اعتماد را از بین می برد که بزرگ ترین سرمایه یک برند است. پس از خود بپرسید پیام اصلی برند من چیست و چگونه می توانم آن را در تمام کانال های ارتباطی ام به شکلی یکپارچه تکرار کنم.
اصل چهارم: ارائه ارزش
بالاخره استراتژی چهارم که شاید از همه مهمتر باشد: ارائه ارزش، پیش از درخواست هر چیزی. برندسازی قدرتمند بر پایه بخشندگی بنا می شود. به جای اینکه مدام به این فکر کنید که «چه چیزی می توانم به دست بیاورم؟»، از خود بپرسید «چه چیزی می توانم ببخشم؟».
دانش خود را به اشتراک بگذارید. در حوزه تخصصی خود محتوای مفید تولید کنید. به سوالات دیگران در انجمن های تخصصی پاسخ دهید. یک مفهوم پیچیده را به زبان ساده برای دیگران توضیح دهید. وقتی شما به طور مداوم به دیگران کمک می کنید تا بهتر شوند، رشد کنند یا مشکلی را حل کنند، به طور طبیعی در ذهن آنها به عنوان یک فرد متخصص، معتبر و سخاوتمند ثبت می شوید. اینجاست که برند شما به صورت خودکار برای تان کار می کند. دیگر نیازی نیست شما به دنبال فرصت ها بدوید؛ این فرصت ها هستند که به دنبال شما خواهند آمد.
مطلب مرتبط: برندسازی شخصی همراه با رازهای طلایی
سخن پایانی
در نهایت باید به یاد داشت که برندسازی شخصی یک پروژه با نقطه شروع و پایان نیست. این یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت. یک تعهد بلندمدت به رشد، یادگیری و مهمتر از همه، به اشتراک گذاری صادقانه مسیری که طی می کنید. همانطور که جف بزوس، بنیانگذار آمازون، به زیبایی می گوید: «برند شخصی شما چیزی است که دیگران در غیاب شما، درباره تان می گویند.» با استفاده هوشمندانه از این استراتژی ها، می توانید اطمینان حاصل کنید که داستانی که در غیاب شما روایت می شود، داستانی قدرتمند، معتبر و کاملا منطبق بر خود واقعی شماست. این، ارزشمندترین دارایی حرفه ای شما در دنیای پرشتاب امروز و فردا خواهد بود.
منابع: