مدیریت چالش های استارت آپ با هوش مصنوعی

در فرهنگ کارآفرینی ما داستان های موفقیت را به شکلی خطرناک، ساده و خطی روایت می کنیم. داستان از این قرار است: یک بنیانگذار با یک ایده درخشان در گاراژ خانه اش شروع می کند، مسیری مستقیم و از پیش تعیین شده را با اراده ای پولادین طی می کند و در نهایت به قله موفقیت جهانی می رسد. 

این یک روایت رمانتیک، الهام بخش و کاملا گمراه کننده است. واقعیت بسیار آشفته تر، پر از ابهام و سرشار از مسیرهای بن بستی است که هیچ کس در موردشان صحبت نمی کند. بسیاری از کسب و کارهای نوپا و حتی شرکت های بزرگ، نه به دلیل یک شکست انفجاری، بلکه به دلیل یک ایستایی و سکون تدریجی از بین می روند. در این بزنگاه حیاتی یک کلمه وجود دارد که همزمان ترسناک ترین و قدرتمندترین ابزار در جعبه ابزار یک رهبر است: چرخش.

برای سال ها چرخش استراتژیک به عنوان یک پذیرش مودبانه برای شکست تلقی می شد؛ نشانه ای از اینکه ایده اولیه به اندازه کافی خوب نبوده است. این یک تصمیم پرریسک بود که اغلب بر پایه شهود، داده های ناقص و یک حس غریزی از ناامیدی گرفته می شد.

اما امروز هوش مصنوعی در حال بازنویسی کامل این فرآیند است. این فناوری هنر پرمخاطره چرخش را به یک علم دقیق و حساب شده تبدیل می کند. هوش مصنوعی به رهبران این قدرت بی سابقه را می دهد که به جای آنکه با چشمانی بسته در تاریکی گام بردارند، با کمک یک قطب نمای هوشمند و داده محور مسیر بعدی خود را با اطمینان بیشتری پیدا کنند. 

این تحول، بقا و رشد را از یک بازی مبتنی بر شانس، به یک استراتژی مبتنی بر هوشمندی تبدیل کرده و به کسب و کارها اجازه می دهد تا قبل از آنکه در سکون غرق شوند، با شجاعت به سوی فرصت های جدید بچرخند.

قطب نمای جدید کسب و کار

تاریخ دنیای فناوری پر از داستان های چرخشی است که امروز به افسانه تبدیل شده اند. شرکت اسلک که امروز به عنوان یک غول ارتباطات تیمی شناخته می شود، در ابتدا یک شرکت بازی سازی ناموفق بود. نتفلیکس از یک سرویس اجاره دی وی دی پستی به فرمانروای بلامنازع استریمینگ تبدیل شد. 

این چرخش ها امروز هوشمندانه به نظر می رسند، اما در زمان خود قمارهای بسیار بزرگی بودند که بر پایه دیدگاه و شجاعت چند رهبر کلیدی استوار بودند. اما برای هر یک از این موفقیت ها، هزاران شرکت دیگر وجود دارند که چرخش آنها به جای موفقیت، به سقوطی سریع تر منجر شد. مشکل اصلی، کمبود داده های قابل اتکا برای تایید این فرضیه های جدید بود.

اینجاست که هوش مصنوعی وارد صحنه می شود و نقش یک سیستم شنوایی فوق حساس را برای سازمان ایفا می کند. الگوریتم های مدرن می توانند در چند ساعت حجمی از داده های بازار را تحلیل کنند که یک تیم انسانی برای تحلیل آن به ماه ها زمان نیاز داشت. 

مطلب مرتبط: نقش هوش مصنوعی در شکل دهی به کارآفرینی مدرن

آنها می توانند میلیون ها نظر مشتریان در وب سایت ها مکالمات در شبکه های اجتماعی و بازخوردهای ارسال شده به بخش پشتیبانی را مطالعه کرده و الگوهای نوظهوری را شناسایی کنند که از دید انسان پنهان می ماند. این سیستم به جای تکیه بر احساس درونی یک مدیر، یک تصویر دقیق و مبتنی بر شواهد از خواسته ها، نیازها و نقاط درد واقعی بازار ارائه می دهد. این دیگر یک حدس نیست؛ این یک یافته علمی است که ریسک چرخش را به شدت کاهش می دهد.

ماشین پیش بینی: چگونه آینده های محتمل را شبیه سازی کنیم؟

قدرت هوش مصنوعی، تنها به تحلیل گذشته محدود نمی شود. هیجان انگیزترین قابلیت آن، توانایی در پیش بینی و شبیه سازی آینده های محتمل است. فرض کنید یک استارت آپ در حوزه تحویل غذا، با کاهش رشد مواجه شده و در حال بررسی یک چرخش به سمت بازار کیت های آماده پخت است. در گذشته این شرکت باید با صرف هزینه و زمان زیاد یک محصول حداقلی را به صورت آزمایشی روانه بازار می کرد اما امروز، هوش مصنوعی می تواند به عنوان یک شبیه ساز قدرتمند عمل کند. این سیستم می تواند با تحلیل روندهای جست وجوی گوگل الگوهای خرید آنلاین و داده های جمعیت شناختی، پیش بینی کند که تقاضا برای چنین محصولی در کدام مناطق جغرافیایی و در میان کدام گروه های سنی، بیشترین احتمال موفقیت را دارد.

این فرآیند مانند داشتن یک آزمایشگاه استراتژیک مجازی است. رهبران می توانند چندین سناریوی چرخش را مدل سازی کنند و از هوش مصنوعی بپرسند: «اگر ما بر روی مواد اولیه ارگانیک تمرکز کنیم، بازگشت سرمایه ما در مقایسه با تمرکز بر روی قیمت های اقتصادی، چگونه خواهد بود؟». 

هوش مصنوعی با تحلیل داده های رقبا و ترجیحات مصرف کنندگان، می تواند یک پاسخ مبتنی بر احتمالات ارائه دهد. این کار تصمیم گیری را از یک انتخاب احساسی به یک تحلیل سرمایه گذاری هوشمند تبدیل می کند. شرکتی مانند اسپاتیفای، با استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل عادات شنیداری میلیاردها کاربر نه تنها لیست های پخش شخصی سازی شده بی نظیری خلق می کند، بلکه به طور مداوم در حال انجام میکرو چرخش هایی در الگوریتم های خود برای پیش بینی و شکل دادن به آینده صنعت موسیقی است.

همکاری نهایی: هوش انسانی برای هدایت ماشین!

با تمام این قدرت بزرگ ترین اشتباه این است که تصور کنیم هوش مصنوعی قرار است جایگزین قضاوت و شجاعت انسانی شود. هوش مصنوعی یک استراتژیست نیست؛ بلکه یک مشاور فوق العاده قدرتمند برای یک استراتژیست است. 

این ابزار می تواند تمام داده های جهان را تحلیل کند و احتمالات را محاسبه نماید، اما در نهایت، این رهبر انسانی است که باید با ترکیب این بینش ها با درک عمیق خود از فرهنگ، برند و چشم انداز بلندمدت تصمیم نهایی و اغلب دشوار برای چرخش را بگیرد. هوش مصنوعی می تواند به شما بگوید «چه» چیزی در بازار در حال تغییر است، اما این رهبر است که باید داستان چرای این چرخش را برای تیم، سرمایه گذاران و مشتریان روایت کند.

به شرکتی مانند آمازون نگاه کنید. چرخش تاریخی آنها از یک کتابفروشی آنلاین به یک غول دیجیتال یک تصمیم صرفا مبتنی بر الگوریتم نبود. این یک بینش استراتژیک بود که دریافت زیرساخت های داخلی قدرتمند آنها خود می تواند به یک محصول تبدیل شود. 

هوش مصنوعی امروز می تواند در شناسایی چنین فرصت هایی به آنها کمک کند، اما آن شجاعت اولیه برای ورود به یک بازار کاملا جدید، همچنان یک ویژگی عمیقا انسانی است. نقش رهبر آینده، نه به عنوان یک تحلیلگر داده، بلکه به عنوان یک «پرسشگر ارشد» از ماشین های هوشمند بازتعریف می شود. او باید بداند که چه سوالات درستی را از هوش مصنوعی بپرسد تا استراتژیک ترین پاسخ ها را دریافت کند.

در پایان باید این حقیقت را بپذیریم که در دنیای پرشتاب امروز سکون معادل مرگ است. توانایی یک سازمان برای یادگیری، انطباق و چرخش هوشمند، دیگر یک مزیت نیست، بلکه یک شرط بقاست. هوش مصنوعی با از بین بردن بخش بزرگی از حدس و گمان در این فرآیند به کسب و کارها در هر اندازه ای این فرصت را می دهد که با اطمینان و سرعت بیشتری تکامل یابند. 

مطلب مرتبط: انقلاب هوش مصنوعی و آینده کسب و کار

این فناوری ترس از ناشناخته ها را با هیجان کشف فرصت های جدید جایگزین می کند. چالش بزرگ برای هر رهبر تجاری، دیگر مدیریت یک مسیر مستقیم نیست؛ بلکه ساختن سازمانی است که از نظر فرهنگی چابک و از نظر فنی آنقدر هوشمند باشد که بتواند در هر پیچی از جاده، نه تنها از مسیر خارج نشود، بلکه با شتاب بیشتری به پیش براند. سوال دیگر این نیست که «آیا باید بچرخیم؟»، بلکه این است که «هوش مصنوعی، امروز کدام مسیر جدید و هیجان انگیز را به ما نشان می دهد؟».

منابع:

https://www.entrepreneur.com

https://www.forbes.com