این روزها حرکت سریع و بی وقفه انگشت شست بر روی صفحه گوشی هوشمند به ریتم غالب زندگی مدرن تبدیل شده است. این حرکت سریع که به آن اسکرول کردن می گوییم دیگر تنها یک راه برای مرور محتوا نیست؛ بلکه به قدرتمندترین دادگاه جهان تبدیل شده است که در آن سرنوشت برندها در کسری از ثانیه مشخص می شود.
در این دادگاه، قاضی همان مخاطب بی حوصله و اشباع شده از اطلاعات است و حکم او توقف چند لحظه ای بر روی یک ویدئو یا ادامه دادن به حرکت بی رحمانه انگشت است. در این اقتصاد جدید که باارزش ترین ارز رایج نه پول، که توجه انسان است، بازاریابی ویدئویی از یک ابزار جانبی به میدان اصلی نبرد تبدیل شده است.
برندها دیگر نمی توانند با ساختن یک تبلیغ تلویزیونی 30 ثانیه ای پرخرج و پخش آن در ساعات پربیننده موفقیت خود را تضمین کنند. آن دوران به تاریخ پیوسته است. امروز شما باید یاد بگیرید که چگونه در همان چند ثانیه اول یک ویدئوی عمودی در اینستاگرام یا تیک تاک داستانی بگویید، احساسی را برانگیزید و ارزشی را منتقل کنید.
این یک چالش دلهره آور است، اما همزمان فرصتی بی نظیر برای کسب و کارهایی فراهم کرده که قواعد جدید بازی را بلد هستند؛ کسب و کارهایی که درک کرده اند بازاریابی ویدئویی دیگر یک مونولوگ یک طرفه نیست، بلکه یک گفت وگوی دائمی و پویا با مخاطب است. این مقاله صرفا لیستی از ترندهای زودگذر نیست، بلکه یک نقشه راه استراتژیک برای آن است که یاد بگیریم چگونه در این دنیای پرهیاهو نه تنها شنیده، بلکه دیده شویم و در یادها بمانیم.
انقلاب ویدئوهای کوتاه
اگر بازاریابی ویدئویی سنتی را به یک ضیافت شام رسمی و چند ساعته تشبیه کنیم، دنیای امروز یک بوفه بی پایان از اسنک ها و پیش غذاهای کوچک و هیجان انگیز است. این همان قدرتی است که پلتفرم هایی مانند تیک تاک، اینستاگرام ریلز و یوتیوب شورتز به آن دست یافته اند. ویدئوهای کوتاه به زبان اصلی نسل جدید تبدیل شده اند. دلیل این موفقیت یک همسویی کامل با بیولوژی مغز انسان مدرن است: لذت فوری، پاداش های سریع دوپامینی و یک جریان بی پایان از تازگی!
بازاریابی ویدئویی چه سرنوشتی خواهد داشت؟
اما اشتباه نکنید؛ کوتاه بودن به معنای سطحی بودن نیست. موفق ترین برندها در این حوزه، استادان داستان سرایی در چند ثانیه هستند. آنها می دانند که مخاطب به دنبال محتوای بی نقص، استودیویی و بیش از حد پولیش خورده نیست. اینجاست که ترند اصالت با تمام قوا وارد میدان می شود.
یک ویدئوی لرزان که توسط یکی از کارمندان با گوشی هوشمند گرفته شده و پشت صحنه خنده دار بسته بندی یک محصول را نشان می دهد، اغلب هزاران برابر بیشتر از یک تبلیغ پرهزینه با حضور یک مدل مشهور، بازخورد و اعتماد ایجاد می کند. چرا؟ چون این محتوا واقعی به نظر می رسد.
این ویدئو زبان بومی خود پلتفرم را صحبت می کند و به جای آنکه مانند یک بیلبورد تبلیغاتی مزاحم، جلوی اسکرول کردن کاربر را بگیرد خود را به عنوان بخشی طبیعی و سرگرم کننده از جریان محتوا جا می زند. محتوای تولیدشده توسط کاربر (UGC) به همین دلیل به طلا در دنیای بازاریابی تبدیل شده است؛ زیرا این معتبرترین شکل از اثبات اجتماعی است.
هنر طراحی ویدئو برای تماشای بدون صدا
یک تحقیق جالب از سوشیا اسپروت (Social Sprout) نشان می دهد که حدود 60 درصد از ویدئوها در اینستاگرام بدون صدا تماشا می شوند. این آمار یک حقیقت تکان دهنده را برای بازاریاب ها آشکار می کند: بخش بزرگی از مخاطبان شما، هرگز صدای ویدئوی شما را نخواهند شنید!
آنها ممکن است در وسایل حمل و نقل عمومی، در صف انتظار یا در نیمه شب در کنار همسرشان در حال تماشای محتوای شما باشند. نادیده گرفتن این واقعیت، مانند ساختن یک فیلم سینمایی بدون توجه به تصویربرداری و صرفا با تکیه بر دیالوگ است.
در نتیجه زیرنویس از یک گزینه مربوط به دسترسی پذیری، به یک عنصر حیاتی و مرکزی در استراتژی بازاریابی ویدئویی تبدیل شده است. زیرنویس های واضح، بزرگ و حتی خلاقانه که با ریتم ویدئو هماهنگ هستند، می توانند تفاوت بین دیده شدن پیام شما و نادیده گرفته شدن کامل آن را رقم بزنند، اما این فراتر از زیرنویس است. شما باید یاد بگیرید که چگونه به صورت بصری داستان سرایی کنید. استفاده از متن های گرافیکی متحرک، آیکون ها و تصاویر قدرتمند که بتوانند پیام را حتی در سکوت کامل منتقل کنند، یک مهارت کلیدی است. برندهایی که این هنر را بلدند، به زمینه و شرایط مخاطب خود احترام می گذارند و در نتیجه ارتباط عمیق تری با او برقرار می کنند.
ظهور ویدئوهای قابل خرید (Shoppable Videos)
مرز بین مصرف محتوا و خرید کردن به سرعت در حال محو شدن است. ویدئوهای قابل خرید و پدیده خرید زنده این روند را به اوج خود رسانده اند. این فرمت ها آن فاصله کلافه کننده بین دیدن یک محصول جذاب در یک ویدئو و نیاز به باز کردن یک تب جدید برای جست وجو و خریدن آن را از بین می برند. در یک ویدئوی قابل خرید مخاطب می تواند با یک کلیک ساده بر روی محصولی که در ویدئو نمایش داده می شود، مستقیما وارد صفحه خرید آن شود.
این تکنولوژی ماهیت ویدئو را از یک ابزار برای آگاهی از برند به یک ابزار قدرتمند برای افزایش فروش مستقیم تبدیل کرده است. برندهای مد و زیبایی، پیشگامان این حوزه هستند. آنها با برگزاری رویدادهای خرید زنده، که در آن یک اینفلوئنسر محصولات جدید را امتحان کرده و به سوالات مخاطبان به صورت زنده پاسخ می دهد، ترکیبی هیجان انگیز از سرگرمی، تعامل و تجارت را خلق می کنند. این رویکرد نه تنها فروش را افزایش می دهد، بلکه با ایجاد حس فوریت و کمیابی، یک تجربه خرید اجتماعی و به یاد ماندنی را برای مشتریان رقم می زند.
مطلب مرتبط: بازاریابی ویدئویی: هنر تعامل با مخاطب
چرا محتوای طولانی هنوز پادشاه است؟
در میان این هیاهو برای محتوای کوتاه و سریع یک تصور غلط در حال شکل گیری است: اینکه دیگر کسی حوصله تماشای ویدئوهای طولانی را ندارد. این یک برداشت کاملا سطحی است. بله، محتوای کوتاه برای جلب توجه و آشنایی اولیه فوق العاده است، اما محتوای طولانی برای «ساختن اعتماد» و «ایجاد جامعه» حیاتی است. هیچ کس با دیدن یک ویدئوی 15 ثانیه ای به یک برند وفادار نمی شود. وفاداری محصول صرف زمان و دریافت ارزش عمیق است.
اینجاست که پادکست های ویدئویی، وبینارهای آموزشی، آموزش های دقیق محصولات نقش خود را ایفا می کنند. یک مشتری که حاضر است ۴۵ دقیقه از وقت خود را صرف تماشای وبینار شما کند، یک لید فروش بی نهایت باارزش تر از کسی است که تنها سه ثانیه از ریلز شما را تماشا کرده است.
محتوای طولانی به شما اجازه می دهد تا خود را به عنوان یک متخصص و یک مرجع قابل اعتماد در صنعت خود تثبیت کنید. یک استراتژی هوشمندانه، این دو دنیا را به هم پیوند می زند: شما می توانید یک پادکست یک ساعته ضبط کنید و سپس آن را به ۲۰ قطعه ویدئوی کوتاه و جذاب برای شبکه های اجتماعی تبدیل نمایید. محتوای طولانی به معدن طلایی برای تولید محتوای کوتاه شما تبدیل می شود.
هوش مصنوعی و دموکراتیزه شدن ویدئو
تا همین چند سال پیش تولید یک ویدئوی باکیفیت نیازمند یک تیم متخصص، تجهیزات گران قیمت و بودجه قابل توجه بود. این مانع بزرگی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط بود. هوش مصنوعی مولد در حال نابود کردن این مانع است. امروزه ابزارهای هوش مصنوعی می توانند در چند دقیقه برای شما فیلمنامه بنویسند، از میان میلیون ها ویدئوی استوک تصاویر مناسب را پیدا کرده و آنها را تدوین کنند، یک صدای گوینده حرفه ای بر روی آن بگذارند و حتی زیرنویس ها را به صورت خودکار اضافه نمایند.
این تکنولوژی تولید ویدئو را دموکراتیزه کرده است. دیگر بهانه «ما منابع لازم را نداریم» پذیرفته نیست. این ابزارها به عنوان یک دستیار خلاق و خستگی ناپذیر، به تیم های بازاریابی اجازه می دهند تا با سرعتی بی سابقه، حجم بالایی از محتوای ویدئویی را برای کانال های مختلف تولید و آزمایش کنند. البته این به معنای پایان خلاقیت انسانی نیست. برعکس، نقش انسان از اجراکننده فنی به استراتژیست و کارگردان خلاق تغییر می کند. شما باید ایده بزرگ را داشته باشید، پیام اصلی را مشخص کنید و هوش مصنوعی را برای اجرای آن هدایت نمایید.
سخن پایانی
موفقیت در بازاریابی ویدئویی مدرن به معنای انتخاب یکی از این ترندها و نادیده گرفتن بقیه نیست. موفقیت در ایجاد یک «اکوسیستم ویدئویی» یکپارچه نهفته است. اکوسیستمی که در آن، یک ویدئوی کوتاه و سرگرم کننده در تیک تاک، مخاطب را به یک آموزش عمیق تر در یوتیوب هدایت می کند و آن آموزش او را به یک رویداد خرید زنده دعوت می نماید تا اولین خریدش را انجام دهد.
مطلب مرتبط: ارزیابی بازاریابی ویدئویی: چطور و چگونه؟
به جای آنکه به ویدئو به عنوان یک وظیفه در لیست کارهای بازاریابی خود نگاه کنید، آن را به عنوان «زبان اصلی» که مخاطبان شما با آن ارتباط برقرار می کنند، در نظر بگیرید. آیا برند شما این زبان را روان و سلیس صحبت می کند؟ آیا لهجه بومی هر پلتفرم را بلد است؟ یا هنوز با لهجه ای غلیظ و قدیمی از دنیای تبلیغات سنتی، در حال صحبت کردن است؟ هرچه سریع تر شروع به یادگیری و صحبت کردن این زبان جدید کنید، شانس بیشتری برای بقا و پیروزی در این رقابت نفسگیر خواهید داشت.
منابع: