چرا بازاریابی بدون هوش مصنوعی دیگر یک گزینه نیست؟

تصور کنید شما یک شطرنج باز ماهر هستید. سال ها برای یادگیری استراتژی ها وقت گذاشته اید. شما می توانید حرکات حریف را تحلیل، چند حرکت بعدی را پیش بینی و با تکیه بر تجربه بازی را با افتخار مدیریت نمایید. برای سال ها شما یک بازیکن قابل احترام و موفق بوده اید، اما ناگهان یک اتفاق عجیب رخ می دهد. شما شروع به باختن می کنید. نه فقط یک بار، بلکه پشت سر هم. 

حریفان جدیدی از راه می رسند که انگار ذهن شما را می خوانند. آنها هر حرکت شما را با یک ضد حمله بی نقص پاسخ می دهند، تله هایی را سر راه شما قرار می دهند که شما پنج حرکت بعد متوجه آن می شوید و با هر مهره، داستانی منحصر به فرد و شخصی سازی شده را روایت می کنند. چه اتفاقی افتاده است؟

شما هنوز با قوانین دیروز بازی می کنید، در حالی که حریفان شما به یک استاد بزرگ مافوق بشری متصل شده اند. این استاد بزرگ، همان هوش مصنوعی است.

بازاریابی برای دهه ها، مانند همین بازی شطرنج سنتی بود. یک بازی مبتنی بر تجربه، خلاقیت، شهود و مقداری تحلیل داده های گذشته. بازاریاب ها کمپین های بزرگی را براساس حس درونی خود از بازار طراحی می کردند و امیدوار بودند که پیام شان به گروه درستی از مردم برسد، اما این دوران رسما به پایان رسیده است. امروزه، ورود به عرصه بازاریابی بدون هوش مصنوعی، مانند ورود به یک مسابقه قهرمانی جهان شطرنج است، در حالی که حریف شما یک هوش مصنوعی است. این دیگر یک انتخاب نیست؛ شرط بقاست اما این استاد بزرگ جدید، دقیقا چگونه قواعد بازی را برای همیشه تغییر داده است؟

هنر فوق شخصی سازی در مقیاس میلیونی

یک شطرنج باز خوب مهره ها را روی صفحه می بیند. یک استاد بزرگ تاریخچه، شخصیت و تمام آینده های ممکن برای هر مهره را می بیند. او می داند که اسب شما در یک موقعیت خاص رفتار متفاوتی نسبت به وضعیتی دیگر دارد. بازاریابی سنتی مشتریان را مانند مهره های یکسان می دید. آنها را در گروه های بزرگ و بی روحی مانند «زنان ۱۸ تا ۳۵ ساله» یا «ساکنان شهرهای بزرگ» دسته بندی می کرد.

مطلب مرتبط: هفت خوان هوش مصنوعی در دنیای بازاریابی

هوش مصنوعی این دید سطحی را با یک درک عمیق و دانه به دانه از هر فرد جایگزین کرده است. او هر مشتری را به عنوان یک مهره منحصر به فرد با تاریخچه و شخصیت خاص خودش می بیند. این همان فوق شخصی سازی است. 

وقتی شما وارد حساب کاربری نتفلیکس خود می شوید، صفحه اول شما با صفحه اول هیچ کاربر دیگری در جهان یکسان نیست. هوش مصنوعی نتفلیکس نه تنها فیلم هایی که دیده اید، بلکه فیلم هایی که نصفه رها کرده اید، ساعتی از روز که فیلم می بینید و حتی بازیگرانی که دوست دارید را تحلیل می کند تا یک پیشنهاد منحصر به فرد برای شما بسازد. 

این توانایی برای داشتن یک گفت وگوی یک به یک با میلیون ها نفر به صورت همزمان، قدرتی است که هیچ تیم انسانی، هر چقدر هم بزرگ باشد، نمی تواند به آن دست پیدا کند. هوش مصنوعی به شما اجازه می دهد تا بدانید کدام مشتری شما ایمیل های صبح سه شنبه را ترجیح می دهد و کدام یک به تخفیف های آخر هفته بهتر پاسخ می دهد. در بازی جدید، هر مشتری انتظار دارد که شما او را به عنوان یک فرد بشناسید، نه به عنوان عضوی از یک جمعیت بی نام و نشان.

قدرت پیش بینی به جای واکنش

یک بازیکن معمولی به حرکت قبلی حریف خود واکنش نشان می دهد. یک استاد بزرگ شما را به سمتی هدایت می کند که 10 حرکت بعد در تله ای که از الان طراحی کرده است، گرفتار شوید. این، قدرت تحلیل پیش بینانه هوش مصنوعی است.

بازاریابی سنتی همیشه در حال نگاه کردن به آینه عقب بود. بازاریاب ها گزارش های فروش ماه گذشته را تحلیل می کردند تا بفهمند چه چیزی خوب کار کرده است. اما هوش مصنوعی، به شیشه جلو نگاه می کند. الگوریتم ها با تحلیل هزاران نقطه داده از رفتار مشتریان (تاریخچه خرید، الگوهای مرور وب سایت، تعاملات در شبکه های اجتماعی) می توانند با دقت بالایی پیش بینی کنند که کدام مشتری در آستانه ترک کردن شماست، کدام محصول در فصل آینده به محبوبیت خواهد رسید و حتی کدام گروه از مشتریان بالقوه بالاترین ارزش طول عمر را برای کسب و کار شما خواهند داشت.

شرکت آمازون نه تنها می داند شما چه چیزی خریده اید، بلکه اغلب قبل از خود شما می داند که در آینده به چه چیزی نیاز خواهید داشت. سیستم پیش بینی آنها آنقدر قدرتمند است که در برخی موارد محصولات را قبل از اینکه شما سفارش دهید، به انبارهای نزدیک محل زندگی شما ارسال می کند تا زمان تحویل را به حداقل برساند. این یعنی حرکت کردن براساس پیش بینی، نه فقط واکنش به سفارش. 

مطلب مرتبط: هوش مصنوعی در صنعت بازاریابی: مروری بر مزایا و معایب

اتوماسیون هوشمند و آزادسازی خلاقیت

حتی یک استاد بزرگ شطرنج نیز نمی تواند به تنهایی در 100 مسابقه همزمان مهره ها را به صورت فیزیکی جابه‎جا کند. او به دستیارانی نیاز دارد که کارهای تکراری و وقتگیر را انجام دهند تا خودش بتواند روی استراتژی کلان تمرکز کند. هوش مصنوعی نقش این دستیاران فوق هوشمند را برای بازاریاب ها بازی می کند.

کارهایی مانند ارسال ایمیل های پیگیری، بهینه سازی زمان بندی پست های شبکه های اجتماعی، مدیریت قیمت گذاری تبلیغات آنلاین در لحظه و پاسخ به سوالات متداول مشتریان از طریق چت بات ها همگی وظایفی هستند که زمانی بخش عظیمی از وقت یک بازاریاب را می گرفتند. هوش مصنوعی، این فرآیند ها را به صورت خودکار، ۲۴ ساعته در هفت روز هفته و با دقتی بسیار بالاتر از انسان انجام می دهد.

این، به معنای جایگزینی انسان با ربات نیست. این به معنای آزادسازی انسان است. وقتی یک بازاریاب دیگر نگران جزییات اجرایی بی پایان نیست، می تواند به کاری بپردازد که ماشین ها هنوز در آن ضعیف هستند: خلاقیت، همدلی، تفکر استراتژیک بلندمدت و ساختن یک داستان برند منحصر به فرد. هوش مصنوعی، دستیاری است که به شما اجازه می دهد تا از یک اپراتور به یک استراتژیست واقعی تبدیل شوید.

بازبینی بازی در لحظه

پس از هر بازی یک استاد بزرگ ساعت ها وقت صرف بازبینی حرکات خود و حریفش می کند تا از اشتباهاتش درس بگیرد. هوش مصنوعی این فرآیند بازبینی را در هر ثانیه و برای هزاران کمپین به صورت همزمان انجام می دهد. او می تواند به سرعت تشخیص دهد که چرا یک تبلیغ در یک شهر موفق بوده اما در شهر دیگر شکست خورده است یا چرا یک تیتر ایمیل خاص نرخ باز شدن را دو برابر کرده است.

مطلب مرتبط: تغییرات دنیای بازاریابی با هوش مصنوعی

این بینش های داده محور شهود و حدس و گمان را از فرآیند تصمیم گیری حذف می کند. دیگر نیازی نیست که مدیر بازاریابی بگوید: «من حس می کنم که رنگ آبی برای این کمپین بهتر است». هوش مصنوعی می تواند با تست کردن هزاران نسخه مختلف از یک تبلیغ در چند دقیقه به صورت قطعی به شما بگوید که کدام رنگ، کدام تیتر و کدام تصویر بهترین نتیجه را برای کدام گروه از مخاطبان به همراه دارد. این یعنی جایگزین کردن «من فکر می کنم» با «من می‎دانم.»

سخن پایانی

مقاومت در برابر هوش مصنوعی در بازاریابی، مانند مقاومت یک کارخانه شمع سازی در برابر اختراع لامپ است. این یک نبرد از پیش باخته است. پذیرش این واقعیت، اولین قدم برای بقا و سپس، شکوفایی در این اکوسیستم جدید است. هوش مصنوعی، یک ابزار جادویی یا یک تهدید آخرالزمانی نیست. این یک اهرم قدرتمند است که به کسب و کارهای کوچک اجازه می دهد تا با غول های صنعت رقابت کنند و به شرکت های بزرگ امکان می دهد تا روابطی عمیق و شخصی با میلیون ها مشتری برقرار نمایند.

اما یک حقیقت مهم را نباید فراموش کرد: در این بازی جدید، شما هنوز بازیکن اصلی هستید. هوش مصنوعی یک تاکتیک دان بی نظیر است، اما او فاقد چشم انداز است. او می تواند به شما بگوید که بهترین حرکت بعدی چیست، اما نمی تواند به شما بگوید که چرا اصلا باید این بازی را انجام دهید. تعیین ماموریت برند، خلق یک داستان الهام بخش و ایجاد یک فرهنگ سازمانی خلاق، همچنان وظیفه رهبران انسانی است.

استاد بزرگ آینده بازاریابی یک ربات نخواهد بود. او یک انسان خواهد بود که یاد گرفته چگونه با قدرتمندترین ابزار تاریخ، همزیستی کند. او کسی است که می داند چگونه سوالات درست را از ماشین بپرسد، بینش های او را به استراتژی های خلاقانه ترجمه کند و در نهایت، یک رابطه انسانی تر و معنادارتر با مشتریان خود بسازد. سوال این نیست که آیا هوش مصنوعی جای شما را خواهد گرفت یا نه. سوال این است: آیا شما آماده اید تا با استفاده از آن، به بهترین بازیکنی که می توانید باشید، تبدیل شوید؟

منابع:

https://www.entrepreneur.com