هاوارد هیوز (Howard Hughes) کارآفرین، سرمایهگذار، هوانورد، مخترع، فیلمساز و نیکوکار آمریکایی بود. او به عنوان یکی از موفقترین افراد در به دست آوردن پول در جهان شناخته میشد. این کارآفرین موفق شرکت هواپیمایی هیوز را در سال 1932 تشکیل داد و مهندسان و طراحان بسیاری را استخدام کرد.او همچنین ایرلاینهای جهانی ترانس (TWA) را از آن خود کرد و گسترش داد و بعدها صاحب ایر وست (Air West) شد و نامش را به هیوز ایر وست تغییر داد. هیوز از جوانی علاقهاش را به علم و تکنولوژی نشان داد. در واقع او استعداد فوقالعادهای در مهندسی داشت و اولین فرستنده بیسیم رادیویی را در سن 11سالگی در شهر هوستون ساخت.
در سن 12سالگی، عکس هیوز در روزنامههای محلی به عنوان اولین کسی که در هوستون موتورسیکلت دارد چاپ شد؛ موتورسیکلتی که هاوارد از قطعات موتور بخار پدرش ساخته بود. او دانشآموزی متفاوت بود که به ریاضیات، پرواز و مکانیک علاقه داشت و اولین درسش در زمینه پرواز را در سن 14سالگی آموخت.
هاوارد هیوز از سنین جوانی یک گلفباز حرفهای بود، او اغلب با بازیکنهای حرفهای گلف بازی میکرد، البته او به ندرت رقابتی بازی میکرد و اغلب سعی میکرد انرژیاش را صرف سایر زمینههایی که به آنها علاقه دارد کند. هاوارد هیوز در هر زمینهای که جزو علایقش بود توانست به یکی از بهترینها تبدیل شود.
بزرگ فکر کنید، کوچک عمل کنید
وقتی که هیوز در کودکی میگفت میخواهد ثروتمندترین مرد جهان شود، یک دیدگاه مشخص داشت نسبت به جایی که میخواست برود اما هنوز نمیدانست چگونه قرار است به این آنجا برسد. این اولین قدمی بود که هیوز برای دستیابی به رویاهایش برداشت.
او اهمیت داشتن اهداف بزرگ را فهمیده بود و درباره احتمالاتی که در بلندمدت به نتیجه میرسیدند، میاندیشید و در تمام این مدت قدمهای کوچک برمیداشت تا به اهدافش برسد. هیوز تمایل بیحد و حصری نسبت به پرواز داشت و با هر هواپیمایی که میساخت و هر پرواز آزمایشی که انجام میداد، خودش را به هدفش که تبدیل شدن به یکی از بهترین خلبانهای جهان بود، نزدیکتر میکرد. او همیشه چنین هدف بزرگی را در پس ذهنش نگه میداشت و روی برداشتن قدمهایی که نیاز داشت تا به هدفش برسد تمرکز میکرد. با این جود حتی اهداف کوچکتر هاوارد هیوز برای یک فرد معمولی بیحد و حصر به نظر میرسد.
کمالگرا بودن ذاتی هیوز مثالی فوقالعاده از کوچک قدم برداشتن بود. برای هیوز هر جزئیاتی از یک پروژه باید کامل انجام میشد، پیش از اینکه محصول نهایی حتی بتواند کامل شود. حتی در بازی گلف، گروهی فیلمبردار داشت که بازی او را ضبط میکردند، بنابراین هیوز میتوانست ویدئوی آن بازی را تماشا کند تا متوجه اشتباهاتش شود و در جهت تکامل بازیاش گام بردارد. هیوز همیشه قدم به قدم یک فرآیند را دنبال کرد تا به سمت هدفش حرکت کند و هرگز دیدگاهش را نسبت به هدف نهاییاش از دست نمیداد.
دست در دست کارکنانتان داشته باشید
هاوارد هیوز علاوه بر اینکه اطرافش را با بهترین افراد پر کرده بود، یک اسلحه مخفی دیگر نیز داشت و آن هم شرکت در تمام جزئیات پروژههایش بود. با وجود انتخاب بهترینها در صنایعی که هیوز مشغول فعالیت بود، به راحتی میتوانست از اتفاقاتی که در شرکتهای مختلفش میافتاد، فاصله بگیرد اما در عوض او انتخاب کرده بود که در کوچکترین جزییات رویدادها شرکت کند.
از بودجه، بازاریابی، انتخاب کارکنان تا تکنیکهای فنی یک پروژه، هیوز خودش را در تمام پروژهها شرکت میداد. این کارآفرین موفق نهتنها میخواست بداند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بلکه آنقدر انعطافپذیر بود که هر تغییر لازمی را اعمال کند. او حتی پروازهایی را که خودش در طراحیشان شرکت داشت، به صورت آزمایشی انجام میداد.
او همیشه زندگیاش را به خطر میانداخت تا خودش را شریک تولید محصولاتش کند و در عین حال آنها را بهبود بخشد. هیوز که به استقامت شناخته میشد، کسی نبود که وظایف را به دیگران محول کند.اصرارش برای مشارکت در همه کارها عامل اعتماد به نفس فوقالعاده هیوز برای حمایت از محصولاتش بود: «اگر من در طراحی مرتکب اشتباه شوم، کسی که باید تاوانش را بدهد خودم هستم.قطعا از کسی نخواهم خواست که با یک هواپیما پرواز کند، اگر خودم از انجام چنین کاری ترس داشته باشم.»
ارتباط با نویسنده: [email protected]