تیم بازاریابی خود را مانند یک گروه موسیقی تصور کنید. حالا به خروجی آن گوش دهید. آیا شما در حال شنیدن یک سمفونی هماهنگ و تاثیرگذار هستید که در آن هر ساز در زمان درست و با ریتم درست، نقش خود را ایفا می کند و یک قطعه به یادماندنی را خلق می کند؟ یا آنچه می شنوید، بیشتر شبیه به صدای یک گروه موسیقی در حال تمرین است: پر از سر و صدا، ناهماهنگ و با سازهایی که هر کدام به دنبال جلب توجه بیشتر هستند؟
متاسفانه اکثر تیم های بازاریابی بیشتر به گروه دوم شباهت دارند. آنها مجموعه ای از متخصصان بااستعداد هستند که هر کدام در انزوای خود، در حال نواختن یک قطعه درخشان اما نامرتبط با دیگران هستند. نتیجه، یک سر و صدای گران قیمت است که به ندرت به قلب و ذهن مخاطب نفوذ می کند.
در دنیای مدرن، دیگر نمی توان بازاریابی را به چشم یک چک لیست از کانال های مجزا نگاه کرد. یک استراتژی موفق، یک اکوسیستم یکپارچه و هوشمند است. این مقاله، به شما به عنوان یک رهبر کسب و کار، دیدگاه یک «رهبر ارکستر» را می دهد. شما نیازی به دانستن نحوه نواختن هر ساز به صورت تخصصی ندارید، اما باید بدانید که هر بخش از این ارکستر چه نقشی دارد، چگونه با دیگران هماهنگ می شود و چه زمانی باید صدای آن را بلندتر یا کوتاه تر کرد.
بخش اول: سئو و بازاریابی محتوایی
هر قطعه موسیقی قدرتمندی، به یک بخش ریتمیک استوار (مانند درامز و گیتار بیس) نیاز دارد. این بخش شاید پرزرق و برق ترین بخش ارکستر نباشد، اما چارچوب، ضربان قلب و ستون فقرات کل قطعه را فراهم می کند. در ارکستر بازاریابی شما، سئو و بازاریابی محتوایی این نقش حیاتی را ایفا می کنند.
مطلب مرتبط: محبوب ترین کانال های بازاریابی: گزینه هایی ردنشدنی!
اینها کانال هایی نیستند که به دنبال نتایج فوری و هیجانی باشند. این یک سرمایه گذاری بلندمدت و بنیادین در «اعتماد» است. وقتی شما محتوای باکیفیت، مفید و بهینه سازی شده ای را تولید می کنید، شما در حال ساختن یک «کتابخانه دانش» هستید. شما در حال پاسخ دادن به سوالات مشتریان خود هستید، قبل از آنکه حتی بدانند چگونه از شما خرید کنند.
سئو اطمینان حاصل می کند که وقتی کسی به دنبال پاسخ می گردد، کتابخانه شما اولین جایی است که پیدا می کند و محتوای باکیفیت تضمین می کند که وقتی وارد کتابخانه شما شدند، آنقدر از دانش و سخاوت شما شگفت زده شوند که به شما اعتماد کنند. برندهایی مانند هاب اسپات با ساختن یک کتابخانه جامع و رایگان در مورد تمام جنبه های بازاریابی، به مرجع بلامنازع صنعت خود تبدیل شده اند. آنها ضربان قلب ارکستر خود را آنقدر قوی ساخته اند که تمام قطعات دیگرشان، بر روی آن استوار شده است.
بخش دوم: تبلیغات پولی
حالا بخش سازهای بادی را در نظر بگیرید. وقتی شما به یک اوج گیری قدرتمند، یک لحظه دراماتیک یا یک بیانیه پر سر و صدا نیاز دارید، به سراغ آنها می روید. تبلیغات پولی (Paid Advertising) مانند تبلیغات گوگل یا تبلیغات در شبکه های اجتماعی، دقیقا همین نقش را دارند.
این کانال ها، ابزارهای شما برای تقاضای کنترل شده و دستیابی فوری هستند. شما نمی توانید برای یک کمپین عرضه محصول جدید، ماه ها منتظر نتایج سئو بمانید. شما نیاز دارید که همین امروز، پیام خود را مستقیما به دست یک گروه مخاطب کاملا مشخص برسانید. تبلیغات پولی به شما این قدرت را می دهند. اما یک رهبر ارکستر خوب می داند که اگر این بخش به صورت مداوم و با بالاترین صدا بنوازد، هم خود نوازندگان را خسته می کند و هم گوش مخاطبان را کر. تبلیغات پولی باید به صورت استراتژیک و در لحظات کلیدی به کار گرفته شوند تا صدای اصلی ارکستر (یعنی محتوای ارزشمند شما) را «تقویت» کنند، نه اینکه جایگزین آن شوند.
مطلب مرتبط: کانال های بازاریابی اصلی کدامند؟
بخش سوم: شبکه های اجتماعی و جامعه سازی
سازهای بادی چوبی اغلب ملودی های اصلی، شخصیت و بافت احساسی قطعه را می نوازند. آنها بخشی هستند که یک قطعه را انسانی و قابل ارتباط می کنند. در دنیای بازاریابی، «شبکه های اجتماعی» این نقش ظریف را برعهده دارند.
هدف اصلی در این کانال ها، فروش مستقیم نیست. هدف ساختن شخصیت و گفت وگو است. اینجا جایی است که برند شما می تواند شوخ طبع باشد (مانند برند وندیز در ایکس)، الهام بخش باشد (مانند نشنال جئوگرافیک در اینستاگرام) یا آموزنده و مفید باشد. این کانال ها فرصتی برای نشان دادن جنبه انسانی برند شما، گوش دادن به مخاطبان و ساختن یک جامعه از طرفداران وفادار هستند. یک رهبر ارکستر ماهر، اجازه نمی دهد که بخش سازهای چوبی، سعی کنند صدای ترومپت ها را تقلید کنند. او می داند که قدرت آنها در ظرافت، شخصیت و توانایی ایجاد یک ارتباط عاطفی نهفته است.
بخش چهارم: ایمیل مارکتینگ و حفظ مشتری
در نهایت، به بخش تکنوازی ویولن می رسیم. این لحظه، برای تمام سالن اجرا نمی شود. این لحظه، برای آن دسته از مخاطبان است که با دقت و اشتیاق در حال گوش دادن هستند. «ایمیل مارکتینگ» و استراتژی های حفظ مشتری، همان تکنوازی هستند.
اینها کانال هایی هستند که شما با مخاطبانی صحبت می کنید که خودشان «انتخاب» کرده اند که از شما بشنوند. آنها کلید ورود به خانه خود را به شما داده اند. این خصوصی ترین، شخصی ترین و اغلب، سودآورترین بخش ارکستر شماست. در اینجا، شما می توانید داستان های عمیق تری تعریف کنید، پیشنهادات اختصاصی ارائه دهید و یک مشتری یک باره را به یک حامی همیشگی تبدیل کنید. نادیده گرفتن این بخش، مانند داشتن یک ویولونیست در سطح جهانی در ارکستر و هرگز اجازه تکنوازی به او ندادن است.
مطلب مرتبط: بازاریابی دیجیتال؛ مهارت هایی که باید یاد بگیرید
سخن پایانی
به عنوان یک رهبر تجاری وظیفه شما این نیست که به تیم بازاریابی خود بگویید «ما باید در تیک تاک باشیم» یا «بودجه تبلیغات گوگل را دو برابر کنید». وظیفه شما این است که از آنها بپرسید: «سمفونی ما چه داستانی را روایت می کند؟ آیا تمام بخش های ارکستر ما، نت یکسانی را می نوازند؟ و چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که در پایان اجرا، مخاطبان ما نه تنها برایمان دست می زنند، بلکه مشتاقانه منتظر اجرای بعدی ما نیز هستند؟»
بازاریابی مدرن، دیگر یک لیست از کانال ها نیست. این یک اجرای هنری استراتژیک است و در این اجرا، شما نه فقط یک مدیر، که رهبر ارکستر هستید. سکوت کنید و گوش دهید. آیا آنچه می شنوید، موسیقی است یا سر و صدا؟
منابع: