یک فروشگاه بزرگ و مجلل را تصور کنید. فروشگاهی به وسعت یک زمین فوتبال که هزاران محصول مختلف را به فروش می رساند. حالا دو سناریو را در ذهن خود مجسم کنید. در سناریوی اول، این فروشگاه کاملا به هم ریخته است. لوازم ورزشی کنار مواد غذایی و کتاب ها در بخش لوازم الکترونیکی قرار دارند. هیچ تابلو و راهنمایی وجود ندارد و مشتریان سردرگم، پس از چند دقیقه تلاش ناامیدانه، فروشگاه را ترک می کنند.
در سناریوی دوم، فروشگاه با یک معماری هوشمندانه طراحی شده است. هر بخش به وضوح مشخص شده، هر راهرو به یک دسته محصول خاص اختصاص دارد و هر قفسه، به دقت مرتب شده است. این طراحی نه تنها پیدا کردن محصولات را آسان می کند، بلکه یک تجربه خرید لذت بخش و کارآمد را برای مشتری رقم می زند. فروشگاهی مانند اپل یا ایکیا را تصور کنید که هر قدم شما در آن، با یک منطق از پیش تعیین شده هدایت می شود.
اکانت گوگل ادز شما دقیقا همان فروشگاه در دنیای دیجیتال است. بسیاری از کسب و کارها میلیون ها دلار بودجه تبلیغاتی را به یک اکانت شلخته و بی ساختار تزریق می کنند و سپس از اینکه نتیجه ای نمی گیرند، شگفت زده می شوند. آنها نمی دانند که ساختار اکانت، این موضوع به ظاهر فنی و خسته کننده، در واقع همان نقشه و معماری پنهانی است که مرز میان سوزاندن بی رحمانه بودجه و ساختن یک ماشین سودآوری قابل پیش بینی را مشخص می کند.
ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به وضعیت ساختار اکانت گوگل ادز بیندازیم. اگر اولین بار است چنین نکته ای به گوش تان می خورد، بد نیست به خاطر هدر نرفتن بودجه برندتان هم که شده با ما همراه شوید.
وقتی بی نظمی، گران تمام می شود: علائم یک اکانت بیمار
یک ساختار ضعیف در گوگل ادز، فقط یک مشکل فنی کوچک نیست؛ این یک بیماری استراتژیک است که علائم آن به سرعت در ترازنامه مالی شما خود را نشان می دهد. اولین و خطرناک ترین علامت، هدررفت بودجه است. در یک اکانت بی ساختار، گوگل نمی تواند ارتباط منطقی میان کلمه کلیدی جست وجو شده، متن تبلیغ و صفحه فرود وبسایت شما پیدا کند. نتیجه چه می شود؟ گوگل شما را با یک جریمه پنهان اما دردناک مجازات می کند: هزینه به ازای هر کلیک (CPC) شما به شدت افزایش می یابد. در واقع، شما برای کلیک های مشابه، پول بیشتری نسبت به رقبای منظم تان پرداخت می کنید.
مطلب مرتبط: چرا هزینه های تبلیغات در گوگل ادز افزایش یافته؟
علامت دوم، نمایش تبلیغ اشتباه به مخاطب اشتباه است. تصور کنید برند بزرگی مانند آدیداس، به کاربری که عبارت «کفش کوهنوردی مردانه» را جست وجو کرده، تبلیغ «صندل های ساحلی زنانه» را نشان دهد. این نه تنها یک کلیک هدررفته است، بلکه یک تجربه منفی و آسیب زننده به برند است که پیامش به مشتری این است: «ما شما را نمی شناسیم و به نیازتان اهمیتی نمی دهیم». در نهایت، یک اکانت بی نظم قابلیت تحلیل و بهینه سازی را از شما می گیرد. شما نمی توانید بفهمید کدام بخش از کسب وکارتان سودآور است و کدام یک فقط در حال سوزاندن پول است. این مانند رانندگی در مه غلیظ بدون هیچ ابزار دقیقی است؛ شما در حال حرکت هستید، اما هیچ ایده ای ندارید که به کجا می روید.
معماری یک اکانت برنده: سه لایه بنیادین
v
برای جلوگیری از این فاجعه، گوگل یک ساختار سلسله مراتبی و منطقی را پیشنهاد می دهد که اگر به درستی درک و پیاده سازی شود، به ستون فقرات استراتژی دیجیتال شما تبدیل خواهد شد. این ساختار از سه لایه اصلی تشکیل شده است.
۱. کمپین ها: بخش های اصلی فروشگاه شما
کمپین ها بالاترین و استراتژیک ترین سطح ساختار هستند. در این سطح، شما تصمیمات کلان کسب وکار را اتخاذ می کنید: بودجه کلی، هدف گیری جغرافیایی و زبان. هر کمپین باید نماینده یک بخش اصلی از کسب وکار شما باشد.
برای مثال، یک فروشگاه آنلاین بزرگ مانند دیجی کالا را در نظر بگیرید. آنها می توانند کمپین های جداگانه ای برای «لوازم الکترونیکی»، «مد و پوشاک» و «کالاهای سوپرمارکتی» داشته باشند. چرا این تفکیک مهم است؟ چون بودجه ای که حاضرند برای فروش یک لپ تاپ خرج کنند، با بودجه فروش یک بسته ماکارونی متفاوت است. همچنین، ممکن است بخواهند کمپین لباس های زمستانی خود را فقط در مناطق سردسیر کشور فعال کنند. کمپین ها به شما این کنترل استراتژیک را می دهند.
مطلب مرتبط: معمای بودجه بندی در گوگل ادز
۲. گروه های تبلیغاتی: راهروهای تخصصی
اگر کمپین ها بخش های اصلی فروشگاه شما هستند، گروه های تبلیغاتی، راهروهای تخصصی درون آن بخش ها هستند. هر گروه تبلیغاتی، میزبان مجموعه ای از کلمات کلیدی بسیار نزدیک به هم و مرتبط است. قانون طلایی در اینجا موضوع واحد است.
بیایید به کمپین لوازم الکترونیکی برگردیم. در دل این کمپین می توان گروه های تبلیغاتی مانند گوشی های موبایل سامسونگ، لپ تاپ های گیمینگ ایسوس و تلویزیون های هوشمند ال جی را ایجاد کرد. هر کدام از این گروه ها، مجموعه ای از تبلیغات و کلمات کلیدی مخصوص به خود را دارند. شما هرگز کلمات کلیدی مربوط به تلویزیون را در گروه تبلیغاتی لپ تاپ قرار نمی دهید. این سطح از دقت، کلید اصلی افزایش ارتباط و کاهش هزینه هاست.
۳. کلمات کلیدی و تبلیغات: محصولات داخل قفسه
این آخرین و جزئی ترین لایه است. در هر گروه تبلیغاتی، شما مجموعه ای از کلمات کلیدی مرتبط با همان موضوع واحد را دارید. برای گروه «لپ تاپ های گیمینگ ایسوس»، کلمات کلیدی می توانند خرید لپ تاپ گیمینگ ایسوس، قیمت لپ تاپ راگ ایسوس و ... باشند. سپس شما متن های تبلیغاتی را می نویسید که مستقیما به همین جست وجوها پاسخ می دهند. متن تبلیغ شما باید فریاد بزند: «بله، من دقیقا همان چیزی هستم که به دنبالش بودی!». این ارتباط مستقیم میان کلمه کلیدی، متن تبلیغ و صفحه فرود، همان چیزی است که گوگل عاشقش می شود و با کاهش هزینه ها، به آن پاداش می دهد.
چرا جزییات پادشاهی می کنند؟
شاید این سطح از جزییات، وسواس گونه به نظر برسد، اما جادوی واقعی گوگل ادز دقیقا در همین دانه بندی یا گرانولاریتی نهفته است. یک ساختار دانه بندی شده به شما قدرت های فوق العاده ای می بخشد.
مطلب مرتبط: چطور در گوگل ادز موفق تر عمل کنیم؟
اول، شما می توانید پیام های فوق العاده شخصی سازی شده بنویسید. به جای یک تبلیغ عمومی، شما می توانید تبلیغی بنویسید که مستقیما به درد و نیاز یک گروه بسیار کوچک از مخاطبان پاسخ دهد. این کار، نرخ کلیک و نرخ تبدیل شما را به شکل چشمگیری افزایش می دهد.
دوم، به شما قدرت تحلیل و بهینه سازی دقیقی می دهد. شما به راحتی می توانید ببینید که کدام راهروی فروشگاه شما (کدام گروه تبلیغاتی) بیشترین سود را به همراه دارد و بودجه بیشتری را به آن اختصاص دهید. این یعنی خداحافظی با حدس و گمان و سلام به تصمیم گیری مبتنی بر داده.
سوم، به شما اجازه می دهد تا تست های علمی و دقیقی انجام دهید. در یک ساختار منظم، شما می توانید دو متن تبلیغ مختلف را برای یک گروه کلمات کلیدی مشخص تست کنید و با اطمینان بفهمید کدام یک بهتر عمل می کند. این همان رویکردی است که غول هایی مانند آمازون را به چیزی که امروز هستند تبدیل کرده است: بهینه سازی مداوم و بی وقفه بر پایه یک ساختار مستحکم.
سخن پایانی
به عنوان نکته پایانی باید این حقیقت را پذیرفت: ساختار اکانت گوگل ادز شما، یک تمرین فنی نیست که بتوان آن را به یک کارآموز سپرد. این یک سند استراتژیک زنده است که باید آینه ای تمام نما از اهداف، اولویت ها و درک شما از بازار باشد. یک ساختار خوب، وادار می کند که شما به عنوان یک کسب وکار، عمیق تر فکر کنید: کدام محصولات ما سودآورتر هستند؟ کدام بازارهای جغرافیایی برای ما مهمترند؟ ما دقیقا می خواهیم به چه کسی و با چه پیامی صحبت کنیم؟
ساختار اکانت شما داستان استراتژی بازاریابی شما را برای گوگل روایت می کند. اگر این داستان شلخته، گیج کننده و بی هدف باشد، گوگل نیز شما را جدی نخواهد گرفت اما اگر داستانی منسجم، منطقی و مشتری محور روایت کنید، گوگل نه تنها به شما گوش می دهد، بلکه با پاداش های سخاوتمندانه، به شما کمک می کند تا به قهرمان آن داستان تبدیل شوید. دفعه بعد که گزارش تبلیغات خود را بررسی می کنید، فقط به اعداد نهایی نگاه نکنید. بخواهید که نقشه و معماری اکانت تان را به شما نشان دهند؛ چراکه در آن خطوط به ظاهر ساده، سرنوشت واقعی بودجه بازاریابی شما نهفته است.
منابع: