به 10 یا 20 سال پیش فکر کنید. یک بازاریاب چه کسی بود؟ به احتمال زیاد تصویر یک فرد خوش لباس و خوش صحبت در ذهن شما شکل می گیرد که با یک کمپین تبلیغاتی هوشمندانه در تلویزیون یا یک آگهی جذاب در روزنامه سعی در جلب توجه مشتریان داشت. دنیای او دنیای ارتباطات یک طرفه و پیام های گسترده بود. آن دوران برای همیشه به تاریخ پیوسته است.
بازاریاب امروزی یک موجود کاملا متفاوت است. او دیگر یک متخصص در یک حوزه خاص نیست. او یک انسان همه فن حریف است؛ یک حرفه ای چندوجهی که باید به مجموعه ای از مهارت های کاملا متفاوت از تحلیل داده های پیچیده گرفته تا خلق یک داستان احساسی، مسلط باشد. شرکت های پیشرو دیگر به دنبال یک نوازنده سولو نیستند؛ آنها به دنبال یک رهبر ارکستر می گردند که بتواند سازهای مختلف را بشناسد و آنها را به طور هماهنگ به صدا درآورد.
این تغییر پارادایم بازار کار را به شدت رقابتی تر کرده است اما در عین حال، فرصت های بی نظیری را برای کسانی ایجاد کرده که حاضر به یادگیری مستمر و خروج از ناحیه امن خود هستند. این مهارت ها نه مجموعه ای از تخصص های پراکنده، بلکه یک جعبه ابزار یکپارچه برای ساختن و رشد دادن یک برند در عصر دیجیتال هستند. ما در ادامه برخی از این مهارت ها را بررسی خواهیم کرد.
فراتر از تولید محتوا
شاید به نظر برسد که با ظهور هوش مصنوعی دوران نویسندگان و خالقان محتوا به سر آمده است، اما واقعیت دقیقا برعکس است. در دنیایی که هر کسی می تواند با یک کلیک، هزاران کلمه محتوای متوسط تولید کند، ارزش محتوای استراتژیک و عمیق هزاران برابر شده است. محتوا سنگ بنای تمام فعالیت های بازاریابی دیجیتال شماست، اما این فقط به معنای نوشتن یک مقاله وبلاگ نیست.
مطلب مرتبط: بازاریابی دیجیتال: مهارت هایی برای مدیران بازاریابی
یک معمار محتوای مدرن باید چندین نقش را همزمان بازی کند. او از یک سو یک روانشناس است که باید نیازها و دردهای پنهان مخاطب را درک کند. از سوی دیگر، او یک متخصص سئو است که می داند چگونه محتوایی خلق کند که نه تنها برای انسان، که برای الگوریتم های گوگل نیز جذاب باشد. او باید بتواند یک ایده واحد را به فرمت های مختلف تبدیل کند: یک مقاله جامع، یک رشته توئیت، یک سناریوی ویدئوی کوتاه و یک اینفوگرافیک جذاب.
تبدیل اعداد به استراتژی
بازاریابی دیگر یک بازی بر پایه حدس و گمان نیست. این یک علم دقیق است و زبان این علم، «داده» است. یک بازاریاب موفق امروزی، باید بتواند مانند یک دانشمند، با اعداد و ارقام کار کند. او باید بتواند به راحتی با ابزارهای تحلیلی مانند گوگل آنالیتیکس کار کند، کمپین های تبلیغاتی را با آزمون های A/B بهینه سازی کند و بازگشت سرمایه هر فعالیت بازاریابی را با دقت اندازه گیری کند.
داده محور بودن به معنای غرق شدن در دریایی از نمودارهای بی پایان نیست. بلکه به معنای توانایی پرسیدن سوالات درست از داده ها و ترجمه کردن پاسخ ها به اقدامات عملی است. چرا کاربران در این صفحه خاص، وب سایت ما را ترک می کنند؟ کدام کانال تبلیغاتی، سودآورترین مشتریان را برای ما به ارمغان می آورد؟ رفتار مشتریانی که خریدشان را نهایی می کنند، چه تفاوتی با آنهایی دارد که سبد خرید را رها می کنند؟
غول هایی مانند آمازون یا نتفلیکس، تمام تصمیمات خود را بر پایه همین تحلیل های دقیق از رفتار کاربران می گیرند. در دنیای جدید، شهود مهم است، اما شهودی که توسط داده ها تایید شده باشد، شکست ناپذیر است.
ساختن یک جامع پیرامون برند
در گذشته هدف از بازاریابی اجتماعی، جمع کردن هرچه بیشتر لایک و دنبال کننده بود. این معیارها امروز تقریبا بی ارزش هستند. بازاریابی شبکه های اجتماعی مدرن، به معنای «مهندسی یک جامعه» است. این یعنی شما فضایی ایجاد کنید که در آن، مشتریان شما نه تنها با شما، که با یکدیگر نیز گفت وگو کنند، سوال بپرسند و احساس کنند بخشی از یک قبیله همفکر هستند.
مطلب مرتبط: 9 مهارت بازاریابی دیجیتال با بیشترین تقاضا در بازار کار
این کار، به مهارتی فراتر از نوشتن کپشن های جذاب نیاز دارد. این نیازمند هوش هیجانی برای درک نبض جامعه، مهارت در مدیریت بحران برای پاسخگویی به نظرات منفی و خلاقیت برای شروع کردن گفت وگوهای معنادار است. یک مدیر جامعه، فقط پست منتشر نمی کند؛ او روابط را پرورش می دهد. برندهایی مانند لگو با ایجاد پلتفرم هایی که در آن طرفداران می توانند ایده های جدید خود را به اشتراک بگذارند یا برند لوازم آرایش گلاسیر (Glossier) که بسیاری از محصولات خود را براساس بازخورد مستقیم جامعه مشتریانش می سازد، نمونه های درخشانی از این رویکرد هستند.
جادوی ویدئو
اگر محتوا پادشاه بازاریابی باشد، بدون شک ویدئو امپراتور دنیای امروز است. از ویدئوهای کوتاه و سرگرم کننده در تیک تاک و اینستاگرام گرفته تا آموزش های عمیق و جامع در یوتیوب، ویدئو به زبان اصلی اینترنت تبدیل شده است. توانایی خلق محتوای ویدئویی جذاب، دیگر یک مهارت جانبی نیست؛ یک ضرورت مرکزی است.
این به معنای آن نیست که هر بازاریابی باید یک فیلم ساز حرفه ای باشد، اما او باید اصول داستانگویی بصری را درک کند. او باید بداند چگونه در سه ثانیه اول یک ویدئو، توجه مخاطب را جلب کند، چگونه یک پیام پیچیده را به صورت بصری ساده سازی کند و چگونه از قدرت احساسات برای ایجاد یک پیوند عمیق تر با بیننده استفاده نماید.
این مهارت، در تمام جنبه های بازاریابی کاربرد دارد؛ از ساخت یک تبلیغ کوتاه برای شبکه های اجتماعی گرفته تا تولید یک وبینار آموزشی برای مشتریان بالقوه. برندهایی که هنوز از قدرت ویدئو غافل هستند، در واقع از صحبت کردن به زبانی که اکثریت مخاطبان شان با آن گفت وگو می کنند، سر باز می زنند.
معماری سیستم ها: هوش مصنوعی و اتوماسیون
در نهایت آخرین مهارت، توانایی کار کردن با ماشین هاست، اما نه ماشین هایی که در خیابان می بینیم!
مطلب مرتبط: مهارت های بازاریابی در عصر دیجیتال
با پیچیده تر شدن بازاریابی، انجام دادن تمام کارها به صورت دستی غیرممکن شده است. یک بازاریاب ده گانه، باید بداند چگونه با استفاده از ابزارهای اتوماسیون بازاریابی (Marketing Automation)فرآیندهای تکراری را خودکار کند و با استفاده از هوش مصنوعی تصمیمات هوشمندانه تری بگیرد.
اتوماسیون به شما اجازه می دهد تا در مقیاس بزرگ تجربه های شخصی سازی شده خلق کنید. مثلا، یک مجموعه ایمیل خوشامدگویی را طوری طراحی کنید که براساس رفتار هر کاربر جدید پیام های متفاوتی برای او ارسال شود. از سوی دیگر، هوش مصنوعی می تواند به شما در تحلیل رقبا پیدا کردن ایده های جدید برای محتوا و حتی پیش بینی رفتار مشتریان در آینده کمک کند. بازاریابی که بتواند از این ابزارها به عنوان دستیاران استراتژیک خود استفاده کند، زمان بیشتری برای فکر کردن به کارهای خلاقانه و استراتژیک خواهد داشت؛ کارهایی که هیچ ماشینی قادر به انجام آنها نیست.
منابع: