توسعه شبکه بازاریابی: راهنمایی برای مارکتینگ سودمند

فرض کنید در یک کنفرانس بازاریابی عظیم و پرهیاهو بازاریاب جوانی با یک هدف مشخص در میان جمعیت حرکت می کند: جمع آوری بیشترین تعداد ممکن کارت ویزیت. او با ده ها نفر صحبت کرد، لبخندهای سریع رد و بدل نمود و با جیب هایی پر از کارت به هتل خود بازگشت، اما وقتی به آن کارت ها نگاه کرد، متوجه حقیقتی تلخ شد: او تقریبا هیچ کدام از آن چهره ها را به خاطر نمی آورد و مهمتر از آن هیچ ارتباط معناداری شکل نگرفته بود. 

این احساس پوچی تجربه مشترک میلیون ها حرفه ای است که به اشتباه هنر برقراری ارتباط را با بازی جمع آوری کارت یکی می دانند. این رویکرد ریشه در یک درک قدیمی و منسوخ از بازاریابی شبکه ای دارد. ما یاد گرفته ایم که یک شبکه بسازیم؛ مجموعه ای ثابت از اتصالات که مانند یک تار عنکبوت برای به دام انداختن فرصت ها پهن شده است، اما این مدل دیگر کار نمی کند. در این مقاله ما این ساختار قدیمی را به طور کامل تخریب خواهیم کرد تا فلسفه ای جدید را معرفی کنیم: فلسفه باغبانی. شما یک شکارچی فرصت نیستید؛ شما یک معمار اکوسیستم هستید.

ذهنیت ناقص در شبکه بازاریابی

بزرگ ترین مانع در مسیر ساختن یک شبکه حرفه ای قدرتمند، خود کلمه شبکه است. این کلمه تصویری از یک ساختار مهندسی شده، سرد و بی روح را به ذهن متبادر می کند که در آن، افراد به گره هایی برای استخراج ارزش تقلیل می یابند. 

مطلب مرتبط: بازاریابی شبکه ای قانونی و افزایش فروش

این ذهنیت شکارچی است. شکارچی به یک رویداد می رود تا یک مشتری، شغل یا سرمایه گذار را شکار کند. مکالمات او کوتاه، هدفمند و اغلب خودمحور هستند. او به دنبال این است که «چه چیزی می توانم به دست بیاورم؟». این رویکرد، نه تنها در دنیای شفاف امروز به سرعت شناسایی و پس زده می شود، بلکه در بلندمدت کاملا ناپایدار است. هیچ کس دوست ندارد حس کند که یک هدف متحرک است.

در مقابل، ذهنیت باغبان قرار دارد. یک باغبان با دیدی بلندمدت به یک زمین خالی نگاه می کند. او نمی پرسد «امروز چه چیزی می توانم برداشت کنم؟»، بلکه می پرسد «امروز چه چیزی می توانم بکارم تا در آینده، یک اکوسیستم پربار داشته باشم؟». 

برای یک باغبان روابط حرفه ای دانه هایی هستند که به مراقبت، تغذیه و زمان نیاز دارند تا به درختانی تنومند تبدیل شوند. او ارزش را استخراج نمی کند؛ شرایطی برای رشد طبیعی ارزش ایجاد می نماید. این تغییر از شکار به باغبانی، یک تغییر تاکتیکی نیست؛ این یک انقلاب فلسفی است که تمام اقدامات شما را از نو تعریف می کند.

پیش نیازهای شبکه سازی درست

قبل از اینکه حتی به ملاقات با دیگران فکر کنید زمان قابل توجهی را صرف آماده سازی خاک خود نمایید. بدون خاکی غنی، بهترین دانه ها نیز رشد نخواهند کرد. در دنیای حرفه ای این خاک از دو عنصر حیاتی تشکیل شده است:

1.    وضوح ماموریت: چرا شما کاری را که انجام می دهید، انجام می دهید؟ چه چیزی شما را به وجد می آورد؟ ماموریت شخصی شما چیست؟ این سوالات خورشید باغ شما هستند؛ منبع انرژی ای که به همه چیز جهت و معنا می دهد. وقتی شما با شور و اشتیاق و با وضوح کامل درباره ماموریت خود صحبت می کنید، به طور طبیعی افراد مناسب را به سمت خود جذب می نمایید. مردم به سمت انرژی و هدفمندی کشیده می شوند، نه به سمت عناوین شغلی مبهم. قبل از اینکه از دیگران بپرسید چه کار می کنند، باید بتوانید در یک جمله قدرتمند توضیح دهید که شما برای تغییر چه چیزی در جهان تلاش می کنید. این وضوح، فیلتر قدرتمندی است که افراد نامرتبط را دور و افراد هم فرکانس را نزدیک می کند.

2.    تخصص معنادار: شما چه ارزشی برای ارائه دارید؟ چه چیزی را بهتر از دیگران بلد هستید؟ این تخصص شماست؛ آبی که باغ شما را تغذیه می کند. شبکه سازی بر پایه سخاوت بنا می شود و شما نمی توانید چیزی را ببخشید که خودتان ندارید. بسیاری از افراد تازه کار با این تصور اشتباه وارد دنیای حرفه ای می شوند که شبکه سازی یعنی پیدا کردن افرادی که بتوانند به آنها کمک کنند. این معادله ناقص است. شما باید همزمان بر روی ساختن سرمایه تخصصی خود کار کنید تا بتوانید به دیگران کمک نمایید. یک کتاب در حوزه کاری خود بخوانید که دیگران نخوانده اند. یک مهارت جدید یاد بگیرید. یک تحلیل منحصر به فرد ارائه دهید. وقتی شما منبعی از دانش و توانایی باشید، دیگر نیازی نیست به دنبال مردم بدوید؛ آنها برای آبیاری باغ خودشان، به سراغ شما خواهند آمد.

اصول بهینه سازی شبکه بازاریابی

وقتی خاک شما آماده شد، زمان کاشتن دانه ها فرا می رسد. در اقتصاد باغبانی، سه نوع میوه وجود دارد که می توانید برای سرمایه گذاری در روابط خود از آن ها استفاده کنید. 

دانش: این ساده اما موثرترین راه برای شروع است: دانش خود را به صورت رایگان به اشتراک بگذارید. در یک گروه لینکدین به سوالی پاسخ دهید. یک مقاله آموزشی در وبلاگ خود بنویسید. یک نکته مفید را برای یکی از همکاران تان ارسال کنید. 

ارتباطات: این یک سطح بالاتر از سخاوت است. این ارز زمانی به گردش در می آید که شما دو نفر را که فکر می کنید می توانند به یکدیگر کمک کنند، به هم معرفی می کنید و سپس خودتان از مکالمه خارج می شوید. این یک عمل کاملا غیرخودخواهانه است. شما به جای اینکه خود را به عنوان یک واسطه ضروری حفظ کنید، خود را به یک پل تبدیل می نمایید. این کار شما را از یک فرد صرف در یک شبکه، به یک «هاب» یا مرکز ارتباطی تبدیل می کند. افرادی که به طور مداوم دیگران را به شکل معناداری به هم متصل می کنند، به آهنرباهای فرصت تبدیل می شوند، زیرا همه می دانند که آنها نه تنها ارزشمند هستند، بلکه ارزش آفرین نیز می باشند.

بزرگ نمایی: این ارزش در هنر نمایش دیگران نهفته است. کار فوق العاده ای از یک همکار را در یک جلسه عمومی تحسین کنید. یک مقاله عالی از یک فرد در صنعت خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید و نویسنده را تحسین نمایید. در دنیایی که همه در حال تلاش برای فریاد زدن دستاوردهای خود هستند، شما نورافکن خود را بر روی دیگران بیندازید. این عمل، نشان دهنده اعتماد به نفس، فروتنی و یک روحیه همکاری است. این یک سرمایه گذاری عاطفی بلندمدت است. افرادی که شما کارشان را بزرگ نمایی کرده اید، هرگز این لطف شما را فراموش نخواهند کرد و به بزرگ ترین حامیان شما تبدیل خواهند شد.

مطلب مرتبط: شروع بازاریابی شبکه ‏ای با 10 توصیه کاربردی

سخن پایانی

یک باغ هرگز یک شبه به ثمر نمی نشیند. این فرآیند نیازمند صبر و مراقبت مداوم است. این مراقبت، شامل اقدامات کوچکی است: یک پیام تبریک برای موفقیت جدید یک نفر، به یاد آوردن جزییات کوچک از یک مکالمه قبلی، یا یک ایمیل ساده «یاد شما افتادم» بدون هیچ درخواستی. اینها همان آبیاری های کوچکی هستند که ریشه ها را عمیق و گیاهان را سالم نگه می دارند.

برخلاف شکارچی که پس از هر شکار به دنبال طعمه بعدی می رود، باغبان می داند که بزرگ ترین پاداش ها از درختانی به دست می آید که سال ها برای پرورش آنها وقت گذاشته است. یک باغ حرفه ای سالم، یک سیستم خودکار تولید فرصت است. شغل بعدی شما، مشتری بزرگ بعدی شما یا ایده انقلابی بعدی شما، به احتمال زیاد از یک گفت وگوی تصادفی در این باغ حاصل خواهد شد، نه از یک درخواست مستقیم.

پس دفعه بعد که به یک رویداد حرفه ای می روید، دسته کارت های ویزیت خود را در جیب تان بگذارید. به جای آن، چند دانه ارزشمند دانش، چند پیشنهاد ارتباط و مقداری نور بزرگ نمایی با خود ببرید. از خود نپرسید «چه کسانی در این اتاق می توانند به من کمک کنند؟»، بلکه بپرسید «در این اتاق، من به چه کسانی می توانم کمک کنم؟». این تغییر ساده، شما را از یک شکارچی مضطرب به یک باغبان آرام و قدرتمند تبدیل خواهد کرد. شما دیگر به دنبال فرصت ها نخواهید دوید؛ شما اکوسیستمی خواهید ساخت که فرصت ها در آن، به طور طبیعی شکوفا می شوند.

منابع:

https://www.semrush.com