تا همین چند سال قبل شبکه های اجتماعی برای کسب و کارها یک بلندگوی دیجیتال ساده بود. یک خیابان یک طرفه که در آن برندها پیام های تبلیغاتی خود را با صدای بلند فریاد می زدند و امیدوار بودند که کسی آن طرف خیابان صدای شان را بشنود. موفقیت با معیارهای ساده و قابل شمارشی سنجیده می شد: تعداد لایک، تعداد فالوور و تعداد بازدید. هر...
تمام تیم های بازاریابی در طول دو دهه اخیر یک ماموریت واحد داشتند: خودت را به صفحه اول گوگل برسان. تمام استراتژی ها، بودجه ها و نبوغ تیم های بازاریابی صرف یک هدف مقدس می شد: قرار گرفتن در میان آن 10 لینک آبی گران بها در صفحه نخست نتایج گوگل. بهینه سازی برای موتورهای جست وجو یا همان سئو هنر و علم رسیدن به این جایگاه بود....
شرکت های بزرگ برای نیم قرن مانند معماران حرفه ای و با سابقه عمل می کردند. آنها با بودجه های هنگفت، بناهای تبلیغاتی عظیمی می ساختند که از هر نقطه شهر قابل رویت بود. تبلیغات تلویزیونی شیشه های رنگی و پر نقش و نگار این شرکت ها بودند که داستانی حماسی و یک طرفه را روایت می کردند. بیلبوردهای غول پیکر، ستون های سنگی و سر به ف...
تصور کنید مدیر بازاریابی یک برند لباس مدرن هر دوشنبه با یک چالش بزرگ روبهرو است: ساختن ایمیل هفتگی عالی. این فرآیند یک هنر دقیق بود؛ او و تیمش ساعت ها صرف انتخاب بهترین محصولات، نوشتن متنی هوشمندانه و طراحی یک قالب بصری زیبا می کردند. در نهایت آنها یک شاهکار خلق می کردند و آن را برای صدها هزار مشترک خود ارسال می ن...
یک دهه پیش را به یاد بیاورید؛ دنیای بازاریابی در شبکه های اجتماعی بسیار ساده تر به نظر می رسید. یک برند می توانست یک مسابقه راه بیندازد و از دنبال کنندگان خود بخواهد که با محصول آنها عکس بگیرند و آن را با یک هشتگ خاص منتشر کنند. هزاران نفر با کمال میل این کار را انجام می دادند، به این امید که در صفحه رسمی آن برند دیده...
در اواخر قرن نوزدهم با فراگیر شدن برق مدیران کارخانه ها با یک فناوری انقلابی جدید روبه رو شدند. اولین واکنش غریزی آنها چه بود؟ آنها موتورهای بخار عظیم و مرکزی خود را با یک موتور الکتریکی غول پیکر جایگزین کردند. نتیجه تقریبا هیچ بود. بهره وری تغییر چندانی نکرد. آنها از یک فناوری آینده نگرانه به شیوه ای کاملا قدیمی استفا...