یک استاد نجار را در کارگاهش تصور کنید. او دهه ها از عمر خود را صرف شناختن انواع چوب، درک رفتار آن در برابر رطوبت و گرما و تسلط بر صدها تکنیک ظریف برای اتصال قطعات به یکدیگر کرده است. دستان او گنجینه ای از دانش نانوشته و شهودی است که در هیچ کتابی پیدا نمی شود. حالا یک روز ابزار برقی جدید و قدرتمندی وارد کارگاه او می شود؛ ابزاری که می تواند در چند ثانیه چوب را با دقتی فراانسانی برش دهد. نجار تازه کار با دیدن این ابزار به وحشت می افتد و فکر می کند که هنر و مهارت او دیگر ارزشی ندارد، اما استاد نجار لبخندی می زند. او می داند که این ابزار هر چقدر هم که قدرتمند باشد، هرگز نمی داند کدام چوب را انتخاب کند، چرا یک اتصال خاص بهتر از دیگری است و چگونه باید روح و شخصیت را در یک تکه چوب بی جان دمید.
این دقیقا داستان امروز کارکنان باتجربه و حرفه ای در مواجهه با سونامی هوش مصنوعی است. موجی از ترس و عدم اطمینان بسیاری از فضاهای کاری را فرا گرفته و این روایت ساده انگارانه که «هوش مصنوعی جایگزین انسان خواهد شد» به یک باور عمومی تبدیل شده است.
این ترس، به خصوص در میان نسل های باتجربه تر نیروی کار که ممکن است خود را در زمینه تکنولوژی های نوظهور عقب تر از همکاران جوان ترشان ببینند، شدیدتر است، اما این روایت نه تنها اشتباه، بلکه کاملا معکوس است. هوش مصنوعی قرار نیست تجربه و حکمت شما را بی ارزش کند؛ برعکس، قرار است به آن یک ابرقدرت جدید ببخشد. در عصر جدید، این شما، ناخدایان باتجربه، هستید که بهتر از هر کس دیگری می دانید چگونه از این ابزار جدید برای هدایت کشتی کسب و کار به سوی سرزمین های ناشناخته استفاده کنید.
کالبدشکافی یک ترس بزرگ

ترس از جایگزینی ریشه در یک فرض غلط دارد: اینکه ارزش یک کارمند معادل مجموع وظایف تکراری است که انجام می دهد. اگرچه هوش مصنوعی در انجام وظایف مشخصی مانند خلاصه سازی، تولید محتوای اولیه یا تحلیل داده های ساختاریافته بسیار کارآمد است، اما اینها تنها پوسته رویی و سطحی ترین بخش از ارزش یک نیروی کار باتجربه هستند. ارزش واقعی شما در گنجینه ای نهفته است که هوش مصنوعی، حداقل در شکل فعلی اش، به هیچ وجه به آن دسترسی ندارد: دانش آمیخته با مهارت!
مطلب مرتبط: مدیریت منابع انسانی با کمک هوش مصنوعی: انقلاب بی صدا در قلب سازمان ها
این نوع آگاهی چیزی فراتر از دانش و اطلاعات است. در واقع توانایی درک زمینه (Context) است. شما به عنوان فردی که سال ها در یک صنعت کار کرده اید، پیچیدگی های پنهان، دینامیک های انسانی و تفاوت های ظریف فرهنگی را درک می کنید که در هیچ پایگاه داده ای ثبت نشده است. شما می دانید که یک راه حل که روی کاغذ بی نقص به نظر می رسد، چرا در عمل و در مواجهه با یک مشتری خاص یا یک تیم لجستیک خسته، با شکست مواجه خواهد شد.
این دانش ضمنی و شهودی دقیقا همان چیزی است که به شما اجازه می دهد سوالات درست را از هوش مصنوعی بپرسید. یک کارمند تازه کار ممکن است از هوش مصنوعی بخواهد که «یک استراتژی بازاریابی برای فلان محصول بنویس»، اما شما می پرسید: «با توجه به شکست کمپین رقیب ما در سه ماهه گذشته که ناشی از بی توجهی به حساسیت های فرهنگی بازار هدف بود، یک استراتژی بازاریابی برای فلان محصول طراحی کن که بر روی ارزش های اعتماد و پایداری تمرکز داشته باشد». تفاوت در کیفیت خروجی این دو دستور نجومی خواهد بود.
ترکیب تجربه با هوش مصنوعی

بهترین مدل ذهنی برای نگاه کردن به هوش مصنوعی دیدن آن به عنوان یک کارآموز بسیار باهوش، فوق العاده سریع، اما کاملا بی تجربه است. این کارآموز می تواند در چند ثانیه تمام کتابخانه های جهان را بخواند، اما هنوز نمی داند که چگونه باید از آن دانش در یک جلسه پرتنش با یک مشتری عصبانی استفاده کند. وظیفه شما رهبری و هدایت این کارآموز است.
نقشه راه عملی

پذیرفتن این آینده نیازمند یک رویکرد فعالانه است. نشستن و انتظار کشیدن، یک استراتژی بازنده است. این سه گام، می توانند نقشه راه شما برای این سفر باشند:
مطلب مرتبط: تأثیر هوش مصنوعی بر تغییر شغل 12 میلیون نیروی کار تا سال 2030
بازنویسی ذهنیت؛ از تهدید به همکار
اولین و مهمترین قدم، یک تغییر درونی است. هوش مصنوعی را به عنوان یک رقیب که آمده تا جایگاه شما را بگیرد، نبینید. به آن به عنوان یک همکار جدید یا یک ابزار قدرتمند نگاه کنید که آمده تا شما را کارآمدتر، سریع تر و خلاق تر کند. این تغییر نگرش ترس را به کنجکاوی و مقاومت را به پویایی تبدیل می کند. به جای اینکه بگویید «من باید با هوش مصنوعی رقابت کنم»، بگویید «من چگونه می توانم از هوش مصنوعی برای بهتر انجام دادن کارم استفاده کنم؟».
شیرجه در آب کم عمق؛ قدرت آزمایشگری
شما نیازی به گذراندن دوره های پیچیده برنامه نویسی یا علوم داده ندارید. زیبایی هوش مصنوعی مولد در این است که زبان اصلی آن زبان طبیعی انسان است. بهترین راه برای یادگیری بازی کردن و آزمایش است. برای خودتان پروژه های کوچک و کم خطر تعریف کنید. از جیمنای یا چت جی پی تی بخواهید یک ایمیل دشوار به مشتری را برای تان بازنویسی کند. از آن برای خلاصه سازی یک گزارش طولانی که وقت خواندنش را ندارید، استفاده کنید. از آن برای ایده پردازی درباره موضوعات یک سخنرانی که باید ارائه دهید، کمک بگیرید. این آزمایش های کوچک و روزمره، به تدریج اعتماد به نفس شما را بالا برده و به شما نشان می دهد که این ابزار چگونه می تواند در عمل به شما کمک کند.
هنر ترکیب؛ شما + هوش مصنوعی
این اوج ماجراست. در این مرحله شما دیگر به صورت تصادفی از هوش مصنوعی استفاده نمی کنید. شما به صورت آگاهانه آن را در فرآیندهای کاری اصلی خود ادغام می نمایید. از خودتان بپرسید: «کدام بخش از کار من تکراری و وقتگیر است؟» و «چگونه هوش مصنوعی می تواند آن بخش را اتوماتیک کند تا من بر روی بخش استراتژیک آن تمرکز کنم؟». این همان نقطه ای است که شما تجربه و حکمت خود را با سرعت و قدرت محاسباتی ماشین ترکیب کرده و به یک نیروی کار بی رقیب تبدیل می شوید. اینجاست که استاد نجار، با لبخندی از رضایت، ابزار برقی جدیدش را برمی دارد تا شاهکاری را خلق کند که پیش از این، ساختنش غیرممکن به نظر می رسید.
سخن پایانی
یک کاپیتان باتجربه که تمام عمرش را با نقشه های کاغذی و قطب نما دریانوردی کرده، با دیدن یک سیستم ناوبری ماهواره ای (GPS) احساس تهدید نمی کند. او می داند که این ابزار جایگزین دانش او از جریانات اقیانوسی، الگوهای آب و هوا و فوت و فن هدایت کشتی در توفان نخواهد شد. او با آغوش باز از این تکنولوژی استقبال می کند، زیرا می داند که این ابزار به او اجازه می دهد تا با دقتی بیشتر و دیدی وسیع تر، کشتی را به سلامت به مقصد برساند.
مطلب مرتبط: استفاده از هوش مصنوعی برای کاهش هزینه های پرسنلی در بخش تولید
هوش مصنوعی، همان جی پی اس جدید در دستان شما، ناخدایان باتجربه دنیای کسب وکار، است. حکمت شما، قطب نمای اصلی است و این ابزار جدید، تنها دقت و سرعت شما را افزایش می دهد. از این موج نترسید. بر آن سوار شوید. زیرا در آینده ای که در حال شکل گیری است، ارزشمندترین افراد، نه جوان ترین کدنویس ها و نه قدرتمندترین الگوریتم ها، بلکه آن رهبران باتجربه ای خواهند بود که هنر ظریف هدایت هوش مصنوعی در مسیر خلق ارزش واقعی انسانی را به خوبی آموخته اند.
منابع: