شما اغلب اوقات در محل کار ایده ای درخشان در ذهن دارید، اما صدایی در درون تان زمزمه می کند: «صبر کن؛ شاید ایده خوبی نباشد. دیگران حتما بیشتر می دانند. اگر حرف بزنی و احمق به نظر برسی چه؟». شما سکوت می کنید. چند دقیقه بعد همکارتان همان ایده را، شاید حتی با کلماتی ضعیف تر بیان می کند و تحسین همگان را برمی انگیزد. شما با حسی از پشیمانی و بی کفایتی در صندلی خود فرو می روید.
این پدیده که به سندرم ایمپاستر یا خود ویرانگری مشهور است، یک اپیدمی خاموش در دنیای حرفه ای است. بسیاری از بااستعدادترین و موفق ترین افراد در درون خود، با یک شک دائمی نسبت به توانایی های شان دست و پنجه نرم می کنند. آنها دائما می ترسند که روزی همه بفهمند که آنها یک متقلب هستند و به اینجا تعلق ندارند.
بزرگ ترین تصور غلط درباره اعتماد به نفس این است که آن را یک ویژگی شخصیتی ذاتی می دانیم؛ چیزی که یا با آن به دنیا می آیی یا برای همیشه از آن محروم هستی، اما علم روانشناسی به ما نشان می دهد که این باور از اساس اشتباه است. اعتماد به نفس، یک احساس زودگذر نیست؛ یک مهارت است. این یک عضله ذهنی و رفتاری است که با تمرین مداوم، آگاهانه و استراتژیک می توان آن را پرورش داد و تقویت کرد. این یک سفر است، نه یک مقصد. ما در این مقاله نقشه ساختن این عضله نامرئی اما حیاتی را برای شما ترسیم می کنیم.
نبرد با خرابکار درونی
قبل از هر اقدام بیرونی میدان نبرد اصلی در درون ذهن شماست. اعتماد به نفس بیش از هر چیز یک بازی درونی است. شما باید یاد بگیرید که چگونه صدای آن منتقد بی رحم داخلی را مدیریت کنید و یک گفت وگوی درونی سازنده تر را جایگزین نمایید.
مطلب مرتبط: 9 روش برای بالا بردن اعتماد به نفس در کار
اولین گام به چالش کشیدن افکار منفی خودکار است. آن صدایی که به شما می گوید «تو به اندازه کافی خوب نیستی»، یک حقیقت مطلق نیست؛ این فقط یک فکر است. یک عادت ذهنی قدیمی. یاد بگیرید که مانند یک کارآگاه، این افکار را بررسی کنید. از خودتان بپرسید: «چه مدرکی برای اثبات این فکر وجود دارد؟ چه شواهدی برخلاف آن موجود است؟». اغلب اوقات، متوجه خواهید شد که این افکار، بر پایه احساسات اغراق آمیز بنا شده اند، نه براساس واقعیت های عینی.
گام دوم ساختن یک آرشیو موفقیت است. مغز ما به صورت طبیعی، تمایل دارد که شکست ها را بزرگ نمایی کند و پیروزی ها را نادیده بگیرد. شما باید آگاهانه با این سوگیری مقابله کنید. یک فایل ساده برای خودتان بسازید و هر موفقیت کوچکی را، از تحسین یک همکار گرفته تا به پایان رساندن یک کار دشوار، در آن ثبت نمایید. در روزهایی که احساس بی کفایتی می کنید، به این آرشیو رجوع نمایید. این فهرست، مدرک غیرقابل انکاری از توانایی های شماست که می تواند صدای آن منتقد درونی را ساکت کند.
گام سوم، توقف فوری بازی مقایسه است. نگاه کردن به پروفایل های بی نقص همکاران تان در لینکدین، سریع ترین راه برای از بین بردن اعتماد به نفس است. به یاد داشته باشید: شما همیشه در حال مقایسه کردن «پشت صحنه» بهم ریخته خودتان با روی صحنه ویرایش شده دیگران هستید. این یک مقایسه ناعادلانه و ویرانگر است. تنها کسی که باید خودتان را با او مقایسه کنید، خود دیروزتان است. بر روی مسیر رشد شخصی خود تمرکز کنید، نه جایگاه دیگران.
عمل به عنوان پادزهر ترس!
اعتماد به نفس فقط با فکر کردن ساخته نمی شود؛ این عضله با عمل کردن رشد می کند. ترس از بی تحرکی تغذیه می کند. هر چقدر بیشتر منتظر بمانید تا احساس اعتماد به نفس به سراغ تان بیاید، قدرت ترس بیشتر می شود، اما هر قدم کوچکی که با وجود ترس برمی دارید، یک سیگنال قدرتمند به مغزتان ارسال می کند که من از پس این کار برمی آیم.
یک پیروزی کوچک برای خودتان تعریف کنید. از آن لیست بلند کارهای تان یک کار را که از آن طفره می روید انتخاب کنید و متعهد شوید که فقط برای ۱۵ دقیقه روی آن کار خواهید کرد. اغلب اوقات، همین برداشتن قدم اول، سخت ترین بخش کار است و پس از آن، حرکت به خودی خود ادامه پیدا می کند.
حاضر شوید و حرف بزنید. در جلسات، خودتان را ملزم کنید که حتی یک سوال یا یک نظر کوتاه را بیان نمایید. لازم نیست که حرف شما، انقلابی ترین ایده تاریخ باشد. صرف «عمل حرف زدن»، ماهیچه های ابراز وجود شما را تقویت می کند و به دیگران (و مهمتر از آن، به خودتان) نشان می دهد که شما یک عضو فعال و حاضر در بحث هستید.
مطلب مرتبط: اعتماد به نفس کلید غلبه بر تبعیض جنسیتی در محیط کار
یک نقش را بازی کنید تا واقعی شود. به ظاهر خود اهمیت دهید. نحوه لباس پوشیدن، صاف نشستن و برقراری ارتباط چشمی، فقط بر روی برداشت دیگران از شما تاثیر نمی گذارد؛ بلکه بر روی شیمی مغز خودتان نیز تاثیر دارد. وقتی شما زبان بدن یک فرد با اعتماد به نفس را به خود می گیرید، مغزتان شروع به تولید احساسات متناسب با آن می کند. این تظاهر کردن نیست؛ این یک استراتژی روانشناختی برای هماهنگ کردن ذهن و بدن است.
شما به تنهایی نمی جنگید
هیچ ورزشکاری بدون داشتن مربی و یک تیم پشتیبانی به قهرمانی نمی رسد. ساختن اعتماد به نفس نیز یک ورزش انفرادی نیست. شما برای رشد، به بازخورد و حمایت دیگران نیاز دارید.
یک مربی یا راهنما پیدا کنید. کسی را در حوزه کاری خودتان پیدا کنید که او را تحسین می نمایید و از او بخواهید که شما را راهنمایی کند. داشتن یک راهنمای باتجربه که این مسیر را قبلا طی کرده است، می تواند از اشتباهات پرهزینه شما جلوگیری کند و دیدگاه های ارزشمندی را در اختیارتان قرار دهد.
فعالانه درخواست بازخورد کنید. از مدیر و همکاران قابل اعتماد تان بخواهید که به شما بازخورد مشخص و سازنده بدهند. پرسیدن «چگونه می توانم در این زمینه بهتر شوم؟» نشانه ضعف نیست؛ نشانه بلوغ و تعهد به رشد است. این بازخوردها، مانند یک آینه، به شما کمک می کنند تا نقاط قوت و ضعف خود را به صورت عینی ببینید.
به دیگران کمک کنید. یکی از بهترین راه ها برای فهمیدن اینکه چقدر می دانید، آموزش دادن آن به دیگران است. وقتی شما به یک همکار جوان تر کمک می کنید یا دانش خود را در یک موضوع به اشتراک می گذارید، نه تنها به او کمک کرده اید، بلکه دانش و تخصص خودتان را در ذهن تان تحکیم نموده اید. این کار، حس ارزشمندی و شایستگی شما را به شدت تقویت می کند.
سخن پایانی
اعتماد به نفس یک چک سفید امضا نیست که یک بار برای همیشه به شما داده شود. این یک حساب بانکی است که شما باید هر روز، با اقدامات کوچک و آگاهانه، مقداری اعتبار به آن واریز کنید. گاهی اوقات برداشت هایی نیز خواهید داشت، اما مهم این است که تراز نهایی، همیشه مثبت باقی بماند.
مطلب مرتبط: برقراری تعادل بین غرور و اعتماد به نفس در مدیریت
با تمرین مداوم این تکنیک های درونی و بیرونی، شما به تدریج صدای آن منتقد داخلی را کمرنگ تر می کنید و آن را با صدای یک مربی دلسوز و واقع بین جایگزین می نمایید. شما یاد می گیرید که اعتماد به نفس، نتیجه موفقیت نیست؛ بلکه خود موفقیت، اغلب نتیجه داشتن اعتماد به نفس است. این عضله نامرئی، سنگین ترین وزن ها را برای شما بلند خواهد کرد.
منابع: