دام های پنهان در بازاریابی دیجیتال

بازاریابی دیجیتال شبیه یک اقیانوس بزرگ و پر از فرصت به نظر می رسد. هر روز داستان کسب و کارهای کوچکی را می شنویم که با استفاده از شبکه های اجتماعی یا یک وب سایت هوشمند به غول های صنعت خود تبدیل شده اند. این داستان های موفقیت آنقدر جذاب و وسوسه انگیز هستند که بسیاری از کارآفرینان و مدیران تصور می کنند تنها با حضور در این اقیانوس کشتی کسب و کارشان خود به خود به سمت جزیره گنج حرکت خواهد کرد.

اما حقیقت این است که این اقیانوس پر از صخره های پنهان و جریان های آبی خطرناک است. بسیاری از کسب و کارها با امید فراوان وارد دنیای بازاریابی دیجیتال می شوند، اما پس از مدتی کوتاه بودجه شان تمام می شود، انرژی شان تحلیل می رود و بدون اینکه نتیجه مشخصی گرفته باشند، با سرخوردگی این میدان را ترک می کنند. آنها در دام هایی می افتند که هزاران کسب و کار دیگر قبل از آنها در آن افتاده اند.

خبر خوب این است که برای عبور سالم از این اقیانوس، نیازی به شانس و اقبال ندارید؛ شما به یک نقشه نیاز دارید. یک نقشه که نقاط خطرناک و تله های رایج را به شما نشان دهد. در این مقاله چند مورد از مرگبارترین دام های بازاریابی دیجیتال را به شما معرفی می کنیم و به شما یاد می دهیم که چگونه هوشمندانه آنها را دور بزنید و منابع ارزشمندتان را برای رسیدن به موفقیت واقعی حفظ کنید.

دام اول: شیفتگی به اعداد و ارقام فریبنده

اولین و رایج ترین دام تمرکز بر معیارهایی است که حال شما را خوب می کنند، اما کسب و کارتان را جلو نمی برند. به اینها معیارهای پوچ می گویند. تعداد بازدیدکنندگان سایت، لایک های یک پست در شبکه های اجتماعی یا دنبال کننده ها همگی از این دسته هستند. دیدن اینکه هزاران نفر از وب سایت شما بازدید کرده اند، قطعا هیجان انگیز است، اما سوال کلیدی این است: از این هزار نفر، چند نفر محصول شما را خریدند؟ چند نفر فرم تماس را پر کردند؟

مطلب مرتبط: بازاریابی دیجیتال و اشتباهات آن: چطور جلوی سقوط را بگیریم؟

یک رهبر کسب و کار هوشمند اسیر این اعداد زیبا نمی شود. او می داند که داشتن 10 هزار دنبال کننده که هیچ تعاملی با برند ندارند و چیزی نمی خرند، بسیار بی ارزش تر از داشتن 500 دنبال کننده وفادار است که به طور منظم از شما خرید می کنند و برند شما را به دیگران معرفی می کنند.

چگونه از این دام بگریزیم؟ 

به جای تمرکز بر تعداد بازدید، روی نرخ تبدیل (Conversion Rate) تمرکز کنید. یعنی چند درصد از بازدیدکنندگان همان کاری را انجام دادند که شما از آنها می خواستید. به جای تعداد لایک، به تعداد مشتریان جدیدی که از طریق یک کمپین به دست آورده اید، توجه کنید. اهداف خود را براساس معیارهایی بنا کنید که مستقیما بر درآمد و رشد کسب و کار شما تاثیر می گذارند.

دام دوم: حضور در زمین بازی اشتباه

یک تصور غلط وجود دارد که می گوید برای موفقیت در بازاریابی دیجیتال باید در تمام پلتفرم های ممکن حضور داشت؛ از تمام شبکه های اجتماعی گرفته تا ایمیل و وبلاگ. این رویکرد نه تنها انرژی و بودجه شما را هدر می دهد، بلکه مانند این است که بخواهید در یک سالن شلوغ و پرسروصدا، با فریاد زدن، پیام خود را به یک نفر خاص برسانید. هر پلتفرم آنلاین، فرهنگ، زبان و مخاطبان خاص خود را دارد. مخاطبانی که در لینکدین به دنبال محتوای تخصصی و حرفه ای هستند، با مخاطبان تیک تاک که برای سرگرمی و ویدئوهای کوتاه آنجا هستند، کاملا متفاوتند. تلاش برای تولید محتوای یکسان برای همه آنها، معمولا به شکست منجر می شود.

چگونه از این دام بگریزیم؟ 

وقت بگذارید و مخاطب هدف خود را به خوبی بشناسید. آنها وقت خود را در کدام گوشه از دنیای دیجیتال سپری می کنند؟ به چه نوع محتوایی علاقه دارند؟ آیا آنها کتابخوان های مشتاقی هستند که از یک وبلاگ عمیق استقبال می کنند یا تماشاگران پروپاقرص ویدئوهای آموزشی در یوتیوب؟ دو یا سه پلتفرمی را که بیشترین همخوانی را با مشتریان ایده آل شما دارند، انتخاب کنید و تمام تمرکز و انرژی خود را روی درخشش در همان پلتفرم ها بگذارید. کیفیت حضور شما همیشه مهمتر از کمیت آن است.

دام سوم: فروش ویژگی به جای نمایش فایده

بسیاری از کسب و کارها، به خصوص آنهایی که محصولی فنی یا پیچیده دارند، عاشق صحبت کردن درباره ویژگی های محصول شان هستند. «پردازنده هشت هسته ای»، «دوربین ۴۸ مگاپیکسلی» یا «ساخته شده با پلیمرهای پیشرفته». اینها همه ویژگی هستند. اما مشتری شما ویژگی نمی خرد؛ او راه حل برای مشکلاتش و رسیدن به آرزوهایش را می خرد. او به دنبال فایده است. یک مثال کلاسیک استراتژی شرکت اپل در معرفی اولین آیپاد بود. آنها نگفتند: «این دستگاه ۵ گیگابایت حافظه داخلی دارد». آنها گفتند: «هزار آهنگ در جیب شما». آنها ویژگی فنی را به یک فایده ملموس و جذاب برای مشتری تبدیل کردند.

مطلب مرتبط: چالش های بازاریابی دیجیتال: 10 مشکل که باید شکست شان دهید!

چگونه از این دام بگریزیم؟ 

همیشه از خودتان سوال «خب که چی؟» را بپرسید. این محصول یک باتری با عمر طولانی دارد. خب که چی؟ فایده اش این است که می توانید تمام روز بدون نگرانی از تمام شدن شارژ، کار کنید و دیگر نیازی به حمل شارژر ندارید. 
پیام بازاریابی شما باید همیشه روی فایده نهایی برای مشتری تمرکز کند و به او نشان دهد که محصول شما چگونه زندگی اش را بهتر، آسان تر یا لذت بخش تر می کند.

دام چهارم: حرکت بدون نقشه مکتوب

«ما خیلی سرمان شلوغ است و وقتی برای نوشتن برنامه نداریم. فعلا شروع می کنیم تا ببینیم چه می شود»؛ این جمله، یکی از متداول ترین بهانه ها برای نداشتن یک برنامه بازاریابی مکتوب است و تقریبا همیشه به هدر رفتن منابع منجر می شود. بازاریابی دیجیتال بدون یک برنامه مدون مانند قایقرانی در مه غلیظ بدون قطب نما است. ممکن است به صورت اتفاقی به یک ساحل زیبا برسید، اما احتمال اینکه در دریا گم شوید بسیار بیشتر است.

یک برنامه بازاریابی نیازی نیست که یک سند صد صفحه ای و پیچیده باشد. این برنامه نقشه راه شماست که مشخص می کند به کجا می خواهید بروید چگونه به آنجا می رسید، چه کسی مسئول چه کاری است و چگونه موفقیت را اندازه می گیرید.

چگونه از این دام بگریزیم؟ 

برای نوشتن یک برنامه ساده وقت بگذارید. در آن مشخص کنید: مخاطب هدف شما کیست؟ اهداف بازاریابی شما برای سه ماه آینده چیست؟ (مثلا افزایش ۲۰ درصدی فروش آنلاین). از کدام کانال ها استفاده خواهید کرد؟ چه نوع محتوایی تولید می کنید؟ بودجه شما چقدر است؟ داشتن این نقشه به شما کمک می کند تا در میان کارهای روزمره، مسیر اصلی را گم نکنید و تصمیمات هوشمندانه تری بگیرید.

دام پنجم: دست کم گرفتن بودجه

یکی از بزرگ ترین افسانه ها درباره بازاریابی دیجیتال این است که رایگان است. درست است که ساختن یک پروفایل در شبکه های اجتماعی هزینه ای ندارد، اما تولید محتوای باکیفیت، مدیریت کمپین های تبلیغاتی، استفاده از ابزارهای تحلیلی و مهمتر از همه، زمانی که شما یا تیم تان صرف می کنید، همگی هزینه دارند. انتظار نتایج بزرگ با بودجه صفر یا بسیار ناچیز، یک انتظار غیرواقع بینانه است.

چگونه از این دام بگریزیم؟ 

بازاریابی را به چشم یک هزینه نگاه نکنید؛ آن را یک سرمایه گذاری ببینید. همان طور که برای خرید تجهیزات یا اجاره دفتر بودجه در نظر می گیرید، برای بازاریابی دیجیتال نیز باید یک بودجه مشخص و منطقی داشته باشید. با بودجه های کوچک شروع کنید، نتایج را اندازه بگیرید و هر بخشی که بازدهی بهتری داشت، سرمایه گذاری خود را در آن افزایش دهید.

مطلب مرتبط:چالش های بازاریابی دیجیتال

کلام آخر

بازاریابی دیجیتال یک ابزار فوق العاده قدرتمند برای رشد هر کسب و کاری است، اما مانند هر ابزار قدرتمند دیگری استفاده نادرست از آن می تواند خطرناک باشد. با آگاهی از دام های رایج و تلاش برای پرهیز از آنها، شما می توانید از بسیاری از رقبای خود که با آزمون و خطاهای پرهزینه در حال اتلاف وقت و پول هستند، پیشی بگیرید. استراتژیک فکر کنید، هوشمندانه عمل کنید و اجازه ندهید که زرق و برق دنیای آنلاین، شما را از هدف اصلی تان دور کند.

منابع:

https://returnonnow.com

https://katapult.marketing