فرض کنید شما به تازگی یک کسب و کار نوآورانه راه اندازی کرده اید؛ مثلا یک برند تولیدکننده قهوه تخصصی که دانه های آن از مزارع کوچک و خانوادگی تامین می شود. محصول شما فوق العاده است، داستان پشت آن شنیدنی است و بسته بندی آن چشم نواز. حالا سوال یک میلیون دلاری مطرح می شود: چگونه دنیا را از وجود این قهوه شگفت انگیز باخبر کنیم؟ یکی از دوستان تان با حرارت از معجزه تبلیغات در اینستاگرام می گوید. یک مشاور بازاریابی شما را به سرمایه گذاری سنگین روی بهینه سازی موتورهای جست وجو تشویق می کند. در همین حین یک آژانس تبلیغاتی طرحی برای یک بیلبورد شهری جذاب را به شما نشان می دهد که می تواند نام برند شما را بر سر زبان ها بیندازد. ناگهان شما خود را در میان یک اقیانوس بی کران از گزینه ها می بینید، سردرگم و ناتوان از تصمیم گیری.
این سردرگمی تجربه مشترک بسیاری از کارآفرینان و مدیران بازاریابی است. آنها اغلب به بازاریابی به عنوان یک مفهوم یکپارچه نگاه می کنند، در حالی که در واقعیت بازاریابی بیشتر شبیه به یک ارکستر بزرگ با ده ها ساز مختلف است. هر ساز صدای منحصر به فرد و نقش ویژه ای در اجرای یک قطعه موسیقی دارد. شما نمی توانید با یک ترومپت نوای لطیف یک ویولن را بنوازید و انتظار نتیجه ای دلنشین داشته باشید.
موفقیت در این میدان در شناخت قابلیت های هر ساز و چیدن آنها در کنار هم برای خلق یک سمفونی هماهنگ و تاثیرگذار نهفته است. ما در این مقاله راهنمای شما برای شناخت مهمترین سازهای ارکستر بازاریابی مدرن و درک این نکته کلیدی هستیم که چگونه به جای نواختن یک ساز به صورت تصادفی به رهبر ارکستر کسب و کار خود تبدیل شوید. پس با ما همراه باشید تا سفرمان را شروع کنیم.
خط مقدم دیجیتال: بازاریابی در عصر الگوریتم ها

انقلاب دیجیتال زمین بازی را برای همیشه تغییر داد. بازاریابی از یک مونولوگ یک طرفه (از برند به مشتری) به یک گفت وگوی دوطرفه و پویا تبدیل شد. امروزه، بخش بزرگی از قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی در این دنیای دیجیتال قرار دارند؛ دنیایی که در آن داده ها حرف اول را می زنند و امکان اندازه گیری دقیق نتایج، به یک مزیت استراتژیک تبدیل شده است.
هنر پیدا شدن: بازاریابی محتوایی و سئو

در گذشته، شما باید به دنبال مشتری می گشتید. امروزه شما می توانید کاری کنید که مشتری شما را پیدا کند. این فلسفه هسته اصلی بازاریابی درونگرا یا جاذبه ای را تشکیل می دهد. دو ابزار کلیدی برای اجرای این فلسفه بازاریابی محتوایی و سئو هستند. این دو مانند روح و جسم یک موجود زنده، به یکدیگر وابسته اند.
بازاریابی محتوایی به معنای خلق مقالات، ویدئوها، پادکست ها و راهنماهای ارزشمندی است که به سوالات مخاطب پاسخ می دهد، مشکلاتش را حل می کند و به او دانش می بخشد، اما بهترین محتوای جهان نیز اگر دیده نشود، بی فایده است. اینجا جایی است که سئو وارد عمل می شود. سئو، علم بهینه سازی این محتوا برای موتورهای جست وجو مانند گوگل است. با یک استراتژی سئوی قوی، زمانی که مشتری بالقوه شما سوال مرتبط با کسب و کارتان را در گوگل جست وجو می کند، محتوای شما به عنوان یک پاسخ معتبر و مفید در رتبه های بالا به او نمایش داده می شود.
مطلب مرتبط: استراتژی های بازاریابی که باید از آنها دوری کنید
هنر گفتوگو: بازاریابی در شبکه های اجتماعی و ایمیل

این دو ابزار، بر پایه ساختن جامعه و ایجاد روابط بلندمدت استوار هستند. شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام، لینکدین یا تیک تاک، میدان های شهر دیجیتال هستند؛ فضاهایی عمومی که در آن می توانید داستان برند خود را روایت کنید، با مخاطبان تعامل داشته باشید و شخصیت انسانی کسب و کارتان را به نمایش بگذارید. هر پلتفرم فرهنگ و زبان خاص خود را دارد و موفقیت در آن، نیازمند تولید محتوای بومی و متناسب با همان فضا است.
در طرف دیگر، بازاریابی ایمیلی قرار دارد که می توان آن را به یک گفت وگوی خصوصی و شخصی تشبیه کرد. فهرست ایمیل، ارزشمندترین دارایی دیجیتال شماست، زیرا برخلاف شبکه های اجتماعی، کاملا تحت کنترل شما قرار دارد. از طریق ایمیل می توانید پیام های تقسیم بندی شده و شخصی سازی شده برای گروه های مختلفی از مخاطبان تان ارسال کنید و آنها را در سفری از آگاهی اولیه تا وفاداری همیشگی هدایت نمایید.
هنر شتاب دهی: تبلیغات کلیکی و بازاریابی تاثیرگذار

گاهی برای رسیدن به اهداف نیاز به یک نیروی محرکه سریع تر دارید. تبلیغات کلیکی یا PPC که مشهورترین نمونه آن تبلیغات گوگل است، به شما این امکان را می دهد که با پرداخت پول، در سریع ترین زمان ممکن در صدر نتایج جست وجو یا در وب سایت های پربازدید دیده شوید. این روش، یک ابزار قدرتمند برای جذب ترافیک هدفمند و تولید سرنخ های فروش در کوتاه مدت است. بازاریابی تاثیرگذار یا اینفلوئنسر مارکتینگ نیز یک شتاب دهنده مدرن محسوب می شود. در این روش، شما با افرادی که در یک حوزه خاص دارای نفوذ و اعتبار هستند همکاری می کنید تا آنها برند یا محصول شما را به جامعه مخاطبان وفادار خود معرفی کنند. این کار می تواند راهی میانبر برای جلب اعتماد مخاطبان جدید باشد.
کلاسیک های ماندگار: رسانه هایی که پیر نمی شوند

با وجود تسلط دنیای دیجیتال، نادیده گرفتن قدرت رسانه های سنتی یک اشتباه استراتژیک است. این ابزارها هنوز هم برای دستیابی به اهداف خاصی، بی رقیب هستند.
• رسانه های چاپی: یک آگهی تمام صفحه برای یک ساعت لوکس در یک مجله معتبر، حسی از اعتبار و پرستیژ را منتقل می کند که شاید در یک پست اینستاگرامی قابل دستیابی نباشد.
• تبلیغات محیطی: یک بیلبورد هوشمندانه در یک بزرگراه پرتردد، می تواند نام برند شما را در ذهن هزاران نفر حک کند و آگاهی از برند را به شکلی انفجاری افزایش دهد.
• روابط عمومی: کسب یک مقاله مثبت و معتبر درباره کسب و کار شما در یک روزنامه یا وب سایت خبری پرمخاطب، می تواند اعتباری صد چندان بیشتر از یک تبلیغ پولی برای تان به ارمغان بیاورد.
کلید موفقیت در استفاده از این ابزارها، درک جایگاه آنها در دنیای امروز و ترکیب هوشمندانه آنها با استراتژی های دیجیتال است.
چگونه پلتفرم مناسب را انتخاب کنیم؟ قطب نمای استراتژیک شما

دانستن نام سازها کافی نیست؛ یک رهبر ارکستر باید بداند چه زمانی از هر کدام استفاده کند. برای انتخاب ترکیب بازاریابی مناسب، باید به سه سوال اساسی پاسخ دهید:
۱. مخاطب من کیست و کجا وقت می گذراند؟ اگر مخاطبان شما مدیران ارشد شرکت های بزرگ هستند، لینکدین و رویدادهای تخصصی صنعتی، انتخاب های هوشمندانه تری نسبت به تیک تاک خواهند بود. اگر یک برند مد و فشن برای نسل جوان دارید، اینستاگرام و یوتیوب زمین بازی اصلی شما هستند.
۲. هدف من چیست؟ آیا به دنبال افزایش آگاهی از برند هستید؟ تبلیغات محیطی و بازاریابی محتوایی گسترده می توانند موثر باشند. آیا هدف شما تولید سرنخ فروش فوری است؟ تبلیغات کلیکی گوگل و ایمیل های هدفمند، شما را سریع تر به نتیجه می رسانند.
۳. بودجه من چقدر است؟ بازاریابی محتوایی و سئو، نیازمند سرمایه گذاری زمانی بلندمدت هستند اما می توانند بازدهی پایداری داشته باشند. تبلیغات تلویزیونی یا بیلبوردی، به بودجه ای هنگفت نیاز دارند اما می توانند در مدتی کوتاه، اثری گسترده خلق کنند.
مطلب مرتبط: بهترین استراتژی های بازاریابی
سخن پایانی
بازاریابی مدرن، یک فهرست بی پایان از تاکتیک ها نیست، بلکه یک تمرین استراتژیک در انتخاب و یکپارچه سازی است. بهترین برندهای جهان، خود را به یک یا دو ابزار محدود نمی کنند. آنها یک سمفونی هماهنگ خلق می کنند؛ جایی که یک ویدئوی جذاب در یوتیوب، مخاطب را به صفحه اینستاگرام هدایت می کند، یک پیشنهاد ویژه در اینستاگرام، او را به عضویت در فهرست ایمیل ترغیب می نماید و یک کمپین ایمیلی هوشمند، در نهایت او را به یک مشتری وفادار تبدیل می کند.
برگردیم به داستان کارآفرین خلاق ما با آن قهوه تخصصی. او اکنون می داند که نیازی نیست میان گزینه های مختلف، یکی را به قیمت حذف دیگری انتخاب کند. او می تواند با داستان سرایی در اینستاگرام، جامعه ای از عاشقان قهوه بسازد، با مقالاتی درباره روش های دم کردن قهوه، از طریق گوگل مخاطبان جدیدی جذب کند و با یک برنامه وفاداری ایمیلی، مشتریانش را به خرید مجدد تشویق نماید. او دیگر یک نوازنده سردرگم نیست؛ او رهبر ارکستر برند خود است و می داند چگونه با هر ساز، نت درست را در زمان درست بنوازد تا موسیقی موفقیت کسب و کارش را به گوش جهانیان برساند.
منابع:
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/