دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Mon, 29 Apr(4) 2024 /
           
فرصت امروز

کار در فروشگاه درخشان یزد

9 سال پیش ( 1393/11/9 )
پدیدآورنده : شاهرخ ظهیری  

دیگر خواهر و برادرم هم دوره تحصیلات دبیرستان را به پایان رسانده بودند و خود را برای مرحله تازه‌ای از زندگی آماده می‌کردند، من هم موفق شده بودم با تلاش زیاد خود را به تهران منتقل کنم و در یک دبیرستان دخترانه در قلهک تدریس کنم. خواهرم آذرمیدخت بعد از گرفتن دیپلم به‌عنوان آموزگار در فرهنگ استخدام شده بود و برادرم هرمز هم که در کنکور رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود مشغول تحصیل بود. در آن زمان از قم نقل مکان کردیم و به تهران آمدیم و در خیابان شهباز (هفده شهریور فعلی)، نزدیک میدان شهدا (ژاله) خانه‌ای گرفتیم.

یکی از ویژگی‌های من این بود که به شدت از بیکاری و اتلاف وقت بیزار بودم و اعتقاد داشتم که انسان نباید از نظر شغلی، تک‌بعدی باشد بلکه در کنار شغل اصلی خود باید به کارهای دیگری هم بپردازد تا هم معیشت بهتری داشته باشد و هم اگر به هر دلیلی شغلی را از دست داد بتواند با درآمد شغل دیگر زندگی خود را تامین کند. ضمن آنکه در درازمدت به شغل و حرفه‌ای فکر می‌کردم که متکی به شخص خودم باشم و به اصطلاح امروزی، بتوانم خودم کارآفرین باشم و چون می‌دانستم تحقق چنین آرزویی از مسیر کارمندی دولت یا شغل معلمی امکان‌پذیر نیست، در سال 1337 علاوه بر تدریس در دبیرستانی به نام «سد کرج» در تهران، صبح‌ها در فروشگاه‌ مرکزی کارخانه پارچه‌بافی درخشان یزد رو به روی بازار بزرگ مشغول به کار شدم.

در آن مقطع که من از کرج به تهران منتقل شدم و در دبیرستان سد کرج مشغول به تدریس شدم، حقوق ماهانه‌ام 250 تومان یعنی مقداری کمتر از حقوق ماهانه‌ای بود که در کرج به من پرداخت می‌شد. علتش هم آن بود که طبق قوانین و مقررات وزارت آموزش و پرورش وقت،‌ انتقال به تهران، نوعی امتیاز به حساب می‌آمد و به خاطر کسب چنین امتیازی باید مقداری از حقوق ماهانه آن دبیر یا کارمند کسر می‌شد ولی من اهمیتی به آن کسر حقوق ندادم چون در تهران فرصت‌های زیادی برای جبران کسری حقوق دبیری برایم وجود داشت که یکی از آنها اشتغال نیمه وقت من در فروشگاه مرکزی کارخانه درخشان یزد در مقابل بازار تهران بود که به سفارش یکی از دوستان صاحب کارخانه درخشان‌یزد آقای هراتی، صورت گرفت و همان شغل بعدها به نقطه عطف زندگی من تبدیل شد.

یادم می‌آید، اولین روزی که برای کار به فروشگاه رفتم، چهارپایه‌ای به من دادند و من در گوشه‌ای از فروشگاه روی آن نشستم و مشغول نظاره کردن رفت و آمد مشتریان شدم، همان زمان در دبیرستان جنب قلهک نیز تدریس می‌کردم. صبح‌ها به فروشگاه می‌آمدم و بعدازظهرها با دو خط اتوبوس یک خط از دم بازار تا پیچ‌شمیران و یک خط هم از پیچ‌شمیران تا قلهک، به دبیرستان می‌رفتم. آن موقع تهران هنوز شهر خلوتی بود و بر خلاف امروز مشکلی به نام ترافیک وجود نداشت به همین علت مردم به راحتی و به موقع به سر کار خود می‌رسیدند. تعداد اتومبیل‌های شخصی هم در شهر محدود بود و مردم اغلب با تاکسی و اتوبوس در سطح شهر تردد می‌کردند.

بعضی اوقات هم که با اتومبیل امریکایی صاحب شرکت، مامور انجام کاری در شهر می‌شدم، راننده اتومبیل بعد از انجام کار مرا به محل دبیرستان می‌رساند. البته روزهای اولی که به فروشگاه درخشان‌یزد رفتم، کار زیادی به من ارجاع نمی‌کردند و من احساس می‌کردم که مرحوم هراتی صرفا به‌خاطر همان معرف من که از دوستان نزدیکش بود، شغل روی چهارپایه‌نشینی در فروشگاه را برای من در نظر گرفته است! چون امور فروشگاه به صورت کاملا سنتی اداره می‌شد و در فروشگاه به وجود یک جوان تحصیلکرده و اتو کشیده نیاز چندانی نبود اما من تحت تاثیر همان غریزه ذاتی که حاضر به درجا زدن و بی‌تفاوت بودن نبودم، تصمیم گرفتم چنین نیازی را در فروشگاه به‌وجود آورم.

در فروشگاه تعدادی فروشنده بودند که پارچه‌ها را متر می‌کردند و به مشتری می‌دادند، یک حسابدار یا میرزا هم بود که «بیجک» یا به اصلاح امروزی فاکتور فروش را می‌نوشت و یک صندوق‌دار هم بود که متصدی دریافت پول پارچه از خریدار بود.

در ظاهر کار اشکالی به نظر نمی‌رسید، اما شب‌ها که من دوباره از قلهک به فروشگاه می‌آمدم می‌دیدم میان فروشنده‌ها و حسابدار و صندوق‌دار سر حساب و کتاب‌ها مشاجره و بگو مگو در گرفته است. این وضعیت تقریبا هر شب تکرار می‌شد و مرا به فکر فرو می‌برد، به خود گفتم باید راه‌حلی برای رفع این مشکل پیدا کنم. تفاوت اصلی یک آدم تحصیلکرده با افراد عادی در همین به فکر فرو رفتن و راه‌حل پیدا کردن هست وگرنه تحصیلات من در رشته حقوق ارتباط مستقیمی با مسائل داخل چهاردیواری یک فروشگاه نساجی نداشت.

* بنیانگذار صنایع غذایی «مهرام»

برچسب ها : فرصت آزاد پاورقی
لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/LjMnVX4z
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارابزارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهنهال گردومریم شفیعی مدیرعامل کانون ایران نوین و برگزارکننده نمایشگاه تهرانتخت خواب دو نفرهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوست
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه