چطور به یک بازاریاب حرفه ای تبدیل شویم؟

بازاریاب دیروز یک نوازنده تنها در گوشه خیابان بود. او یک ساز داشت و یک ملودی تکراری را برای هر رهگذری می نواخت. برخی می ایستادند، اما بیشتر مردم بی توجه عبور می کردند، اما بازاریاب امروز رهبر یک ارکستر سمفونیک است. او در مقابل ده ها نوازنده چیره دست ایستاده و وظیفه اش نواختن یک ساز نیست، بلکه هماهنگ کردن تمام این صداها برای خلق یک شاهکار است. موفقیت او در گرو تسلط بر یک ساز نیست، بلکه در درک عمیق از نقش هر کدام و هنر ترکیب آنهاست. 

دنیای بازاریابی در طول دهه های اخیر رشد چشمگیری داشته و به موازات این توسعه سریع، تحولات عجیبی را نیز پشت سر گذاشته است. باور کنید یا نه، موفقیت در دنیای مارکتینگ کنونی نیازمند مهارت های متنوعی است. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود.

ما در این مقاله سعی می کنیم شما را کمی هم که شده با مهارت های اساسی در زمینه بازاریابی حرفه ای آشنا کنیم. با ما همراه باشید تا اطلاعات دست اولی در این رابطه پیدا کنید. 

ارزیابی و تحلیل: علم تحلیل داده

هیچ رهبر ارکستری بدون داشتن یک پارتیتور دقیق و نت نویسی شده، چوب رهبری اش را تکان نمی دهد. او کار را با حدس و گمان شروع نمی کند. پارتیتور، نقشه راه اوست؛ به او می گوید کدام ساز در چه زمانی باید وارد شود، با چه شدتی بنوازد و چه زمانی سکوت کند. در ارکستر بازاریابی دیجیتال، این پارتیتور، همان علم تحلیل داده است.

مطلب مرتبط: 10 ویژگی یک بازاریاب حرفه ای

دوران تصمیم گیری براساس شهود و غریزه به پایان رسیده است. امروزه، هر کلیک، هر بازدید و هر خرید مشتری، یک نت موسیقی است که در یک پارتیتور عظیم ثبت می شود. مهارت تحلیل داده، یعنی توانایی خواندن این نت ها، درک هارمونی ها و تشخیص نت های ناکوک. یک تحلیلگر داده ماهر، به شما نمی گوید که چه اتفاقی افتاده است، بلکه به شما می گوید چرا اتفاق افتاده و مهمتر از آن، چه کاری باید انجام دهید تا در آینده، موسیقی بهتری بنوازید.

این مهارت به شما کمک می کند تا به سوالات حیاتی پاسخ دهید. کدام کمپین تبلیغاتی بیشترین بازده را داشته است؟ مشتریان در کدام مرحله از فرآیند خرید، سبد خود را رها می کنند؟ کدام نوع از محتوا، بیشترین تعامل را از سوی مخاطبان به همراه داشته است؟

بازاریابی بدون داده، مانند رهبری کردن یک ارکستر با چشمانی بسته است. شما فقط سر و صدا تولید می کنید، اما نمی دانید که آیا این صدا، گوش نواز است یا گوش خراش. تسلط بر تحلیل داده، به شما چشم و گوش لازم برای دیدن و شنیدن واقعیت را می دهد و اولین قدم برای تبدیل شدن از یک آماتور پر سر و صدا به یک استادکار دقیق است.

روایت سازی: هنر محتوا و داستان سرایی

اگر داده ها ساختار و منطق موسیقی باشند، محتوا و داستان سرایی، روح و احساس آن هستند. اینها همان ملودی های ماندگاری هستند که در ذهن مخاطب حک می شوند و او را به همسرایی با شما وا می دارند. سازهای زهی، با لطافت و عمق خود، روایت های پیچیده را بیان می کنند و سازهای بادی، با قدرت و شفافیت، پیام های اصلی را فریاد می زنند.

مهارت تولید محتوا، یعنی توانایی خلق مقالات، ویدئوها، پادکست ها و تصاویری که نه تنها مفید و آموزنده، بلکه جذاب و سرگرم کننده نیز باشند. این یعنی درک کردن اینکه مخاطب شما در هر لحظه به چه نوع محتوایی نیاز دارد. گاهی به یک راهنمای کامل و جامع برای حل یک مشکل نیاز دارد و گاهی فقط به یک داستان الهام بخش برای انگیزه گرفتن. یک استراتژیست محتوای خوب، می داند که چه زمانی باید یک سمفونی کامل بنوازد و چه زمانی یک قطعه کوتاه و آرام.

اما محتوا بدون داستان، مانند یک نوازنده چیره دست اما بی احساس است. تکنیک او بی نقص است، اما موسیقی اش به دل نمی نشیند. هنر داستان سرایی، توانایی دمیدن روح در کالبد خشک اطلاعات است. این یعنی تبدیل کردن ویژگی های محصول به مزایای احساسی. به جای اینکه بگویید دوربین گوشی شما 12 مگاپیکسل است، داستان لبخندی را تعریف کنید که این دوربین برای همیشه در یک عکس خانوادگی ثبت کرده است.

مردم حقایق و ارقام را فراموش می کنند، اما یک داستان خوب را هرگز. داستان ها، پلی میان منطق شما و احساسات مخاطب می سازند و این همان پلی است که وفاداری از روی آن عبور می کند.

مطلب مرتبط: مهارت های مورد نیاز برای بازاریابی حرفه ای

ماندگاری در ذهن مخاطب: ضرباهنگ سئو و تبلیغات پولی

در هر ارکستری، سازهای کوبه ای، ضرباهنگ و چارچوب ریتمیک قطعه را مشخص می کنند. آنها شاید همیشه ملودی اصلی را ننوازند، اما حضورشان حیاتی است. بدون ضرباهنگ مشخص، کل ارکستر از هم می پاشد. در دنیای دیجیتال، این ضرباهنگ، همان کانال هایی هستند که باعث می شوند موسیقی شما شنیده شود. سئو و تبلیغات پولی، دو نوازنده اصلی در این بخش هستند.

سئو یا بهینه سازی برای موتورهای جست وجو، درامر صبور و متمرکز ارکستر شماست. او با ایجاد یک ریتم مداوم، پایدار و قابل پیش بینی، به گوگل و سایر موتورهای جست وجو کمک می کند تا ارزش و اعتبار موسیقی شما را درک کنند. کار او شاید فورا به چشم نیاید، اما در بلندمدت، زیربنای اصلی موفقیت شماست. او تضمین می کند که وقتی کسی به دنبال موسیقی شما می گردد، بتواند به راحتی شما را در میان انبوه نوازندگان دیگر پیدا کند.

در مقابل، تبلیغات پولی قرار دارد. کار او ایجاد ضربه های قوی، پرانرژی و جلب توجه کننده برای لحظات خاص است. وقتی شما یک محصول جدید را معرفی می کنید یا یک تخفیف ویژه دارید، این نوازنده با یک ضربه پرصدا، تمام نگاه ها را به سمت شما برمی گرداند. کار او سریع، هدفمند و تاثیرگذار است.

یک رهبر ارکستر ماهر، می داند که این دو نوازنده، رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل هم هستند. او می داند که چه زمانی به ریتم آرام و پایدار درام نیاز دارد و چه زمانی باید با صدای سنج، همه را از خواب بیدار کند.

ارتباط دقیق و نزدیک: مهارت در رسانه های اجتماعی و ایمیل

یک ارکستر برای اجرا به فضا نیاز دارد. رسانه های اجتماعی و ایمیل، صحنه و تالار اجرای شما هستند. شما موسیقی خود را در این فضاها به گوش مخاطب می رسانید.

رسانه های اجتماعی، مانند میدان اصلی شهر هستند؛ یک فضای عمومی، شلوغ و پر از اتفاقات پیش بینی نشده. مهارت در این حوزه، یعنی بلد بودن هنر اجرای خیابانی. شما باید بتوانید در چند ثانیه، توجه رهگذران پرشتاب را جلب کنید. لحن شما باید متناسب با حال و هوای هر میدان باشد. لحنی که در لینکدین جواب می دهد، در تیک تاک یک فاجعه است. شما باید بدانید که چگونه با مخاطب خود در این فضاها گفت وگو کنید، به حرف های شان گوش دهید و آنها را به بخشی از اجرای خود تبدیل نمایید.

در مقابل، ایمیل مارکتینگ تالار اپرای خصوصی شماست. اینجا جایی است که شما برای وفادارترین طرفداران خود، یک اجرای اختصاصی و شخصی سازی شده برگزار می کنید. مهارت در ایمیل، یعنی توانایی نوشتن یک دعوت نامه شخصی و جذاب. شما آنها را با نام کوچک شان صدا می زنید. برای شان قطعه ای را می نوازید که می دانید دوست دارند و به آنها بلیت های ردیف اول برای اجراهای آینده خود را پیشنهاد می دهید.

رهبر ارکستر می داند که هر دو فضا برای موفقیت ضروری هستند. او از میدان شهر برای جذب طرفداران جدید استفاده می کند و سپس، آنها را به تالار خصوصی خود دعوت می کند تا یک رابطه عمیق تر و پایدارتر با آنها بسازد.

سخن پایانی

در پایان می بینیم که بازاریابی دیجیتال مدرن، یک مهارت واحد نیست. این یک هنر ترکیبی است. استادی در این حوزه، به معنای نواختن بی نقص ویولن یا ترومپت نیست. بلکه به معنای درک عمیق از جایگاه هر ساز، توانایی خواندن پارتیتور پیچیده داده ها و از همه مهمتر، هنر رهبری و هماهنگ کردن تمام این عناصر برای خلق یک تجربه واحد و به یادماندنی است.

مطلب مرتبط: چگونه مهارت بازاریابی خود را افزایش دهیم

بازار همیشه به نوازندگان تک نواز نیاز خواهد داشت اما آینده، متعلق به رهبران ارکستر است. آنهایی که می توانند فراتر از یک تخصص نگاه کنند و کل این سمفونی باشکوه را رهبری نمایند. چوب رهبری در دستان شماست. انتخاب با شماست که یک ملودی ساده را تکرار کنید یا یک شاهکار جاودانه خلق نمایید.

منابع:

https://online.hbs.edu

https://blog.hubspot.com