تصور کنید وارد فروشگاهی می شوید و در میان قفسه های شلوغ به دنبال یک کفش ورزشی خوب هستید. برندی مثل آدیداس را می بینید و بلافاصله به سمتش کشیده می شوید؛ چرا؟ چون آدیداس برای شما نماد اصالت، کیفیت و اعتماد است. حالا تصور کنید که همان لحظه یک برند ناشناخته پیشنهاد تخفیف وسوسه کننده ای می دهد. احتمالا در چنین شرایطی از خود...
تصور کنید یک بازاریاب پشت میزش نشسته و لیست بلند بالایی از کارها جلویش است. در این حین عرق سردی روی پیشانی اش نشسته؛ چراکه امروز قرار است کمپین شخصی سازی شده ای راه اندازی کند، اما مشکل اینجاست که مشتریان دیگر با ایمیل هایی که فقط اسم شان در آنها نوشته شده راضی نمی شوند. فشار مدیران هم بیشتر از همیشه است و در یک کلام م...
تصور کنید کسی از دهه 90 میلادی با ماشین زمان به امروز پرت شود و بخواهد به یک مرکز خرید سر بزند. احتمالا ترکیب الگوهایی مثل خرید آنلاین با تحویل درب منزل و اپلیکیشن هایی که به شما پیشنهاد خرید می دهند، مغز او را حسابی منفجر کند. هرچه باشد، صنعت خرده فروشی که روزگاری محدود به چند فروشگاه در خیابان اصلی بود، حالا به فضایی...
برندهایی که بدون برنامه و هدف در مسیر بازاریابی و برندسازی قدم می گذارند، مثل مسافرانی هستند که بدون نقشه و قطب نما در بیابانی بی پایان قدم گذاشته اند. تصور کنید برندی که لوگوی خیره کننده، شعار جذاب و تبلیغات پر زرق و برق دارد، اما هیچ هدف روشنی پشت این ظواهر نیست. مشتری شاید برای یک بار وسوسه شود و محصولی بخرد، اما وق...
تصور کنید سال 1964 است. فیل نایت، بنیانگذار نایک، در اتاق کوچکش نشسته و کفش های ژاپنی برند تایگر را می فروشد. آیا درآمدی در کار است؟ بی نهایت ناچیز. آینده ای روشن انتظار او را می کشد؟ معلوم نیست!
او فقط یک کارآفرین تازه کار بود، مثل میلیون ها نفر دیگر که رویای تغییر دنیا را دارند. حالا به نایک نگاه کنید؛ امپراتوری ای...
فرض کنید یکی از دوستان تان به عنوان یک کاربر عادی اینترنت در حال جست و جوی یک جفت کفش ورزشی است. به محض اینکه وب سایتی را ترک می کند، تبلیغات مرتبط با کفش های ورزشی او را تعقیب می کنند؛ حتی در اپلیکیشن های بازی یا صفحات خبری!
شاید این مسئله در ابتدا برای دوست تان جالب باشد، اما به زودی این حس به کابوس تبدیل خواه...
تصور کنید فردی در سال 2003 در یک مرکز خرید شلوغ مشغول امتحان کردن یک جفت کفش جدید است. فروشنده همان مدل را در سایز مناسب برای او از انباری که به اندازه یک پازل بی پایان به نظر می رسد، پیدا می کند. حالا تصور کنید همین فرد یکهو در سال 2024 از خواب بیدار شود. او عینک واقعیت افزوده بر چشم دارد، به راحتی با حرکات دست محصولی...
انسان همیشه عاشق خیره شدن به آسمان بوده است. از همان شب های نخستین که اجداد ما زیر گنبد پرستاره زمین می نشستند، آسمان جایگاه راز و رمز و شاید حتی نوعی پیش بینی آینده بود. حالا که هزاران سال از آن زمان می گذرد، یک نکته هنوز تغییر نکرده: کنجکاوی سیری ناپذیر ما برای کشف ناشناخته ها. اما آیا کسی تصور می کرد این کنجکاوی روز...
فکر کنید روزهای کاری تان فقط چهار روز در هفته باشد. دیگر خبری از روزهای طولانی کاری و خستگی های بی پایانی نیست. شاید به نظر بیاید این ایده از دل یک رمان علمی- تخیلی بیرون آمده، اما حقیقت این است که چند دهه کار و تلاش مداوم، ذهنیت ما را درباره مفهوم کار تغییر داده است. آیا واقعا نیازی هست که مثل اجدادمان، شانه به شانه ز...
شاید همین حالا که مشغول مطالعه این مقاله هستید، ایده ای نوآورانه در ذهن داری که می تواند دنیا را تغییر دهد. چه بسا یک اپلیکیشن فوق العاده، یک محصول هوشمند یا یک سرویس بی نظیر پس ذهنت قرار دارد. هیجان انگیز است، نه؟ اما قبل از اینکه با اطمینان بگویی «حالا وقت زدن به دل جاده کارآفرینی است»، اجازه بده کمی واقع...
سال ها پیش وقتی تجارت جهانی را مثل شهر بازی هیجان انگیزی معرفی می کردند، همه دولت ها به صف شدند تا بلیت این سفر اقتصادی را تهیه کنند. وعده ها جذاب بود: بازارهای جهانی، صادرات بی پایان و سودهای نجومی. اما همانطور که هر مسافری می داند، همه سفرها آنقدرها هم جذاب نیستند. امروزه دولت ها و اقتصادها از آن شهر بازی پرزرق و برق...
اگر دنیای کارآفرینی را به یک میدان نبرد تشبیه کنیم، هر استارت آپ مثل جنگجویی تازه کار است که برای بقا به تجهیزاتی فراتر از رؤیاهای بزرگ نیاز دارد. آمارها گاهی ترسناکند: بیش از 90 درصد استارت آپ ها ظرف پنج سال اول شکست می خورند. این یعنی رویای بزرگ تر شدن و تغییر جهان در بیشتر مواقع به یک کابوس پایان می پذیرد.
شاید داس...
تصور کنید در خیابانی پر از کافه های زنجیره ای بزرگ قدم می زنید؛ همه با لوگوهای آشنا و منوهای تکراری. ناگهان چشم تان به یک کافه محلی کوچک می افتد که نامش با خطی سنتی نوشته شده و از پنجره اش بوی دلنشین قهوه محلی به مشام می رسد. آیا کنجکاو نمی شوید وارد شوید؟ این جادوی برندهای محلی است؛ حس آشنایی، اصالت و پیوندی عمیق با ف...
فرض کنید شنبه ای عادی است. صبح زود یک فنجان قهوه می نوشید و موبایل تان را چک می کنید. هیچ چیزی نمی تواند شما را از خوابآلودگی و تنبلی آن روز نجات دهد، اما صبر کنید! یک نوتیفیکیشن از فروشگاه موردعلاقه تان ظاهر می شود: «تا ۷۰٪ تخفیف ویژه بلک فرایدی!» ناگهان احساس می کنید قهوه ای دیگر لازم نیست؛ هیجان جای...
فرض کنید در دو سوی میدان، دو برند متفاوت ایستاده اند. برند اول یک گروه از مشتریان وفادار دارد؛ کسانی که به محض معرفی محصول جدید بدون کوچک ترین تردید برای خرید صف می کشند و حتی برای برند موردنظر تبلیغ هم خواهند کرد. در سوی دیگر برند دوم ایستاده که هر مشتری برایش مثل یک برگ پاییزی است: به همان سرعت که می آیند، می روند. ه...
تصور کنید وارد یک فروشگاه آنلاین می شوید و یک پیام خشک و کلیشه ای با شما خوش آمد می گوید «به فروشگاه ما خوش آمدید. بهترین کیفیت، بهترین قیمت». بله، این همان پیامی است که بارها و بارها از برندهای مختلف شنیده ایم. تجربه ای که نه تنها جذاب نیست، بلکه گاهی حوصله سربر هم می شود. برندها در تلاش برای جلب مشتریان گ...
در دنیای امروز، ساختن یک برند شخصی به مراتب سخت تر از مدیریت برندهای عادی است. برندهای شخصی نه تنها باید تصویری از تخصص و مهارت های خود ارائه دهند، بلکه باید در هر لحظه از تعاملات شان صداقت و شفافیت را حفظ کنند. وگرنه مخاطب به سادگی آب خوردن سراغ یک کسب و کار دیگر خواهد رفت. در حالی که برندهای عادی می توانند از بودجه ه...
تصور کنید در آینده ای نه چندان دور کیف پول شما دیگر شامل اسکناس های کاغذی یا کارت های بانکی نیست. به جای آن یک اپلیکیشن ساده و شیک روی گوشی تان نصب شده که به شما امکان می دهد با لمس چند دکمه، ارزهای دیجیتالی مختلف را مدیریت کنید. دلار؟ یورو؟ نه، اینجا صحبت از بیت کوین، اتریوم و حتی ارزهای جدیدی است که شاید نام شان را ه...
یادش بخیر؛ یک زمانی بازی کردن با کنسول آتاری، سگا یا حتی پلی استیشن های ابتدایی خودش یک ماجراجویی بزرگ بود. آن روزها تمام افتخار ما این بود که توانسته بودیم رکورد فلان بازی را بین بچه های محل بشکنیم. والدین هم دائم پشت سر ما غر می زدند که «از این بازی ها چیزی عایدت نمی شه!». اما اگر والدین آن روزها می دانست...
تصور کنید وارد کافی شاپی می شوید که دیوارهایش خاکستری تیره است، میزهای فلزی سرد و لوگوی آن چیزی جز یک مربع ساده سفید نیست. احتمالا قهوه ای می نوشید و سریع از آنجا خارج می شوید. حالا برعکسش را در نظر بگیرید؛ کافی شاپی با دیوارهای سبز نعنایی، صندلی های چوبی گرم و لوگویی جذاب به رنگ قهوه ای شکلاتی. شما نه تنها آنجا می مان...